نگاهی اجمالی به فعالیت‌های فرهنگی "معرفی وقایع و ایام"

یکی از مباحث کلیدی در تربیت فرهنگی و رشد فکری و اندیشه‌ای کودکان و نوجوانان شناخت از چگونگی انجام فعالیت‌ها و مسیریابی درست و هدفمند مبتنی بر اصول اعتقادی، ارزشی و فرهنگی بر اساس مفاهیم، سرمایه‌های فکری، مایه‌ها و اندوخته‌های فرهنگی و معیارهای تعیین شده در جامعه است. جامعه‌ی پیش‌رو و فعال، نقش سازنده و کلیدی در راستای چگونگی انتقال درست و مناسب به مخاطبان و نسل امروز که سرمایه‌های معنوی، مادی و فرهنگی جامعه هستند، دارد.

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان متولی و پرچم‌دارکار با کودک و نوجوان، طی سال‌های فعالیت فرهنگی، هنری و ادبی خود با پتانسیل بالایی از مربیان توانمند و پویا و برنامه‌ریزی‌های مناسب در جهت رشد و شکوفایی کودکان و نوجوانان در تقویت این مهم کوشیده و در بطن و متن جامعه جاری و ساری است.
واسطه‌های فرهنگی و تربیتی تحت عنوان فعالیت‌های فرهنگی در مراکز توسط مربیان فرهنگی از جمله فعالیت‌هایی است که روزانه متناسب با شرایط، مخاطبان و نیاز آن‌ها با شیوه‌های متفاوت و جذاب در خدمت کودکان و نوجوانان انجام می‌گیرد. فعالیت‌هایی که اگرچه هرکدام به تنهایی خود دارای شاخص‌ها و بازتعریف‌های مختص به خود هستند، اما در لایه‌های درونی و بیرونی سلسله‌وار و زنجیروار به هم متصل بوده و در کنار هم به کمال و رسیدنِ کودکان و نوجوانان به رشد و تکوین فرهنگی، تربیتی، فکری و اندیشه‌ای کمک کرده و در جهت شکوفایی استعدادهای بالقوه و به فعلیت رساندن آن‌ها نقش عمده‌ای را ایفا می‌کنند.
گاهی یک فعالیت فرهنگی خود به تنهایی دریچه‌ی تازه‌ای بر مخاطب می‌گشاید و در هدایت بخشی آن نقش‌آفرین است و گاه در کنار هم در یک مجموعه‌ی کامل و دسته‌بندی‌شده از مجموع چند فعالیت پیام‌رسان یک فرایند درونی هستند که مسیر زندگی کودک یا نوجوان را تغییر داده و در راه رشد و شکوفایی وی کارساز عمل می‌نماید.
بنابراین می‌توان فعالیت‌های فرهنگی را به دلیل فراگیری و گستردگی آن‌ها، چه در اجراها چه تعدد فعالیت‌ها، هم عام دانست، هم به خاطر تأثیری که ممکن است یک فعالیت طی اجراهای متفاوت و با استفاده از شیوه‌های خلاقانه و جذاب، بر سرشت و نهاد فرد گذاشته و او را در راه درستِ خوب دیدن، فهم و کمال رهنمون باشد، خاص دانست.
یکی از فعالیت‌های مهم و تاثیرگذار فرهنگی که می‌تواند زمینه‌ساز رشد اندیشه‌ای و فکری و در عین حال سبب‌ساز حرکت‌های پویا و فرهنگ‌ساز باشد «معرفی وقایع و ایام» است.
در این نوشتار برآنیم تا ضمن بازتعریفی از وقایع و ایام، کنکاشی داشته باشیم بر آن‌چه که می‌تواند این فعالیت را بهتر و بیش‌تر به ثمر برساند.
بنابر معانی لغوی هرکدام از کلمات این ترکیب به طور مجزا معرفی و قایع و ایام به معنی شناساندن سرگذشت‌ها، حوادث، رخدادها و رویدادها در روزها و روزگاران گذشته است.
بازتعریف معرفی وقایع و ایام
فعالیتی فرهنگی است که به واسطه‌ی آن و با استفاده از شیوه‌های خلاقانه، جذاب و تمهیدات لازم، با اهداف تعیین‌شده‌ی تربیتی و فرهنگی توسط مربی، کودکان و نوجوانان را با رخدادها، اتفاقات تاریخی، دینی، ارزشی، فرهنگی و اجتماعی جامعه آشنا می‌سازد.
با توجه به معانی لغوی و باز تعریف آن‌چه در این فعالیت شکل ماهوی به خود می‌گیرد ما را وامی‌دارد تا در یک بازنگری کلی در رابطه با این فعالیت سخن به میان آوریم و به مهم‌ترین مباحثی بپردازیم که می‌تواند در این راستا یاری‌گرمان باشد تا هرچه بهتر و پربارتر این فعالیت را برگزار کنیم و آن را جزو یکی از فعالیت‌های تاثیرگذار در روند رو به رشد مخاطبان خود (کودکان و نوجوانان) درنظرگرفته و بیش از پیش در تقویت محتوایی و اجرایی آن با استفاده از شیوه‌های جذاب جهت تاثیرگذاری بیش‌تر آن کوشا باشیم.
 
 وجوه مشترک و تمایزات وقایع و ایام
این‌که وقایع و ایام که دو واژه‌ی کلیدی هستند که وجود یکی مستلزم وجود دیگری است، چرا در کنار هم قرار گرفته و به عنوان یک فعالیت در فعالیت‌های فرهنگی کانون شکل اجرایی به خود می‌گیرد به معانی نهفته و مفاهیم ملهم از یک‌دیگر آن‌ها برمی‌گردد. در اصل واژه‌ی کلیدی وقایع در کنار ایام شکل می‌گیرد و خود را به منصه‌ی ظهور در ذهن و ضمیر مخاطب می‌رساند. اگر ایام را یک کل در نظر بگیرم جزء آن وقایع است. در واقع یک کل که جزیی را به کمال می‌رساند یا یک جزء کمال یافته را نمایان می‌کند. آن‌ها در کنار هم و مکمل هم هستند. ایام واژه‌ی کلیدی و در رأس منتهایی وقایع قرار دارد. اما این کل در اصل از طریق جزیی به نام وقایع یا واقعه است که شکل تکاملی معنایی به خود می‌گیرد. از طرفی تا یک روز یا روزهایی نباشد واقعه‌ای شکل نمی‌گیرد و ما نمی‌توانیم آن را به درستی بازتعریف نماییم. این امر موجب می‌شود تا ما با وجوه مشترک و متمایزی که این دو با هم دارند بیش‌تر آشنا شویم، و در ثانی هیچ‌کدام به تنهایی نمی‌توانند ظهور عینی بیابند و در ذهن، تداعی یا ماندگار شوند.
وقایع یا واقعه، در واقع رخدادی است که ضمن بیان یک حادثه‌ی تاریخی، دینی و معنوی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارای پشتوانه‌ی محکم فکری بوده که براساس اسناد و مکتوبات به دست آمده در یک برهه از زمان تحول ایجاد کرده است؛ تحول هم به لحاظ معنایی هم به لحاظ شکل‌گیری و ماندگاری. اما ایام در روزها و یا روزی خاص که تحول برانگیز نیست. تحولی که تفکربرانگیز بوده یا تأمل‌آفرین باشد. بنابراین نیاز به پشتوانه‌ی تکمیلی و محکمی به نام وقایع دارد. وقایعی که در ساختارهای مختلف جامعه‌شناسی، دینی، تاریخ‌شناسی، مردم‌شناسی، روان‌شناسی و تغییر اساسی در روند رو به رشد و تکامل یک جامعه یا یک ملت یا یک حادثه‌ی جریان‌ساز و تاریخ‌ساز تاثیرگذار بوده و هست.
گاهی نیز ایام یا روزممکن است در شالوده‌ی اصلی خود یک پیامد مثبت فرهنگی و ارزشی، ملی یا حتا دینی و معنوی داشته باشد که در جای خود قابل ارزش‌گذاری و ستودنی است؛ مانند روز ملی ادبیات کودک و نوجوان، بزرگ‌داشت فلان شاعر یا نویسنده، روز ملی خلیج فارس و.... که می‌طلبد به نسل امروز و مخاطب کودک و نوجوان به عنوان ارزش‌های ملی یا فرهنگی معرفی و شناسانده شوند، هرچند که تحول فکری در عضو ایجاد نمی‌کند. می‌شناساند. معرفی می‌کند. هدایت‌بخشی در درون خود دارد. سره از ناسره معلوم می‌گردد اما شالوده‌ی فکری، روحی، روانی، تربیتی و انقلاب درونی در مخاطب براساس معرفی وقایعی صورت می‌گیرد که در ایامی خاص و تعریف شده اتفاق افتاده است. ایامی که در کسوت وقایع تکامل می‌یابند چراکه معرفی وقایع انتقال اندیشه است. انتقال یک تاریخ با همه‌ی سازوکارهایش، با همه‌ی خوبی‌ها و بدی‌ها، تقابل‌ها و تعارض‌ها و تشخیص سره از ناسره. ترکیب و تلفیق این دو با همه‌ی وجوه مشترک و تمایزات، افتراق و اشتراک‌ها، وقتی قوت می‌گیرد که ترکیب و تلفیقی قوام‌یافته، منسجم وهدایت‌شده باشد. به عبارتی دیگر وقایع، حول دو محور دینی-معنوی و ارزشی مطرح می‌شود (مانند واقعه‌ی کربلا و حماسه‌ی تاریخ‌ساز امام حسین(ع)، واقعه‌ی غدیرخم، واقعه‌ی تاریخ‌ساز انقلاب اسلامی، واقعه‌ی عید قربان، هفته‌ی وحدت و... ) و ایام، حول محور ارزشی و فرهنگی و گاه تاریخی مطرح می‌گردد (مانند ایام دهه‌ی مبارک فجر، هفته‌ی ملی کودک، روز ملی خلیج فارس و ملی شدن صنعت نفت، روز شعر و ادب فارسی، روز ملی ادبیات کودک و نوجوان، زادروزها و میلادها و..)
برای روشن تر شدن این بیان، از آیه‌ی شریفه‌ی 59 در سوره‌ی مبارکه‌ی فرقان مدد می‌جوییم:
الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْش ِالرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِیرًا
همان کسی که آسمان‌ها و زمین و آن‌چه را که میان آن دو است در شش روز آفرید، آن‌گاه بر عرش استیلا یافت رحمت‌گر عام [اوست] درباره‌ی وی از خبره‏ای بپرس [که می‏داند.]
در آیه‌ی شریفه‌ی فوق، شش روز اگرچه یک کلیت معنایی را بیان می‌فرماید، اما در واقع به‌تنهایی نمی‌تواند مفاهیم اصلی و تفکربرانگیز معنایی را به ما القاء کند. اما وقتی واقعه رخ می‌نمایاند و آفریدن آسمان و زمین در شش روز مطرح می‌شود در واقع مکمل هم می‌شوند و ایام در شکل ماهوی خود نمود عینی پیدا می‌کند. این‌جا ایام کل است و وقایع جزیی که تحول برانگیز و تکامل‌بخش است. به بیانی دیگر خلق و آفرینش آسمان و زمین است که شگفتی‌آفرین می‌شود و شش روز(ایام) را در یک نمود عینی و ذهنی قوت می‌بخشد.
این آیه‌ی شریفه در لایه‌های پنهان و آشکار خود سه شاکله و هسته‌ی اصلی یک تعریف از معرفی وقایع و ایام و معرفی‌کننده (مربی) را به ما به خوبی نشان می‌دهد که به عنوان یک الگوی تعریفی و محتوایی می‌توان از آن بهره جست. این‌جاست که مربی به عنوان یک شاکله به میدان می‌آید؛ مربی‌ای که باید آگاه باشد و شناخت کافی داشته باشد. در لایه‌ی زیرین این آیه‌ی شریفه مربی نقش آن "خبره‌ای" را دارد که درباره‌ی آن می‌تواند موشکافانه عمل نماید و به مخاطب خود واقعه‌ای که در ایام اتفاق افتاده را بازبشناساند.
این مثال را زدم تا صورت عینی‌تری به طرح مساله داده باشم و در بازتعریف آن به هسته‌ی اصلی یک انسجام معنایی و محتوایی بهتر و آسان‌تر نزدیک شویم.
 
 نقش مربی در اجرای فعالیت معرفی وقایع و ایام
پیش از آن‌که به نقش تربیتی و چگونگی حضور مربی در اجرای این فعالیت فرهنگی پرداخته شود به ساختار و شاکله‌های مهم و کلیدی که می‌تواند در این مسیر هدایت‌بخشی، مورد توجه مربی قرار گیرد، اشاره می‌شود. مولفه‌هایی که تأثیر به‌سزایی در اجرای فعالیت، درونی کردن آن، مخاطب پسند بودن آن، جذاب کردن و در عین حال قابل انتقال در مفاهیم و پیام‌های تربیتی نقش سازنده‌ای را ایفا می‌کند. مولفه‌های چون:
- شناخت مربی
- سندیت موضوع
- وجه تعریف و بیان آن‌ها
- قابلیت روایی آن‌ها
- برنامه‌ریزی درست و منسجم و در عین حال هدفمند
- بهره‌گیری از شیوه‌های اجرایی جذاب، خلاقانه و در عین حال تاثیرگذار
- بارز بودن اهداف و تلاش در جهت رسیدن به اهداف مورد منظور هر موضوع
- بازخورد و برون داد فعالیت
مربی کودک و نوجوان و یک مربی فرهنگی در نگاه اول باید از شناخت کافی برخوردار باشد. شناخت همه‌جانبه و اشراف بر موضوع و محتوا. شناخت مخاطبان و نیازهای آن‌ها، شناخت از طرح مساله و موضوع، اطلاعات کافی و سواد فرهنگی، آشنایی و شناخت کامل با توجه به مطالعاتی که در راستای موضوع مورد منظور دارد، شناخت تربیتی و چگونگی انتقال آموزه‌های خود به مخاطبان، شناخت از موقعیت‌های زمانی و مکانی و....
یک مربی آگاه و توانا باید موقعیت‌آفرین باشد؛ در معرفی وقایع و ایامی که موقعیت‌ساز بوده‌اند. باید با ایجاد نمودن حس کنجکاوی، گفت‌وگوساز و تعلیق‌آفرین باشد؛ تعلیقی که به تأمل و تفکر درست دست یابد و مخاطب را ودارد که جست‌وجوگرانه در پی معنا و مفهوم باشد، مفهوم‌یابی و دست‌یابی به معناهای کلامی، محتوایی و در نهایت دست‌یابی به اهداف مورد منظورش. لذا وقتی مربی شناخت کافی و وافی از طرح مساله و چگونگی انتقال آن به مخاطب را داشته باشد و از همه مهم‌تر خود به آن‌چه اجرا می‌کند ایمان و باور داشته باشد در کار خود موفق از میدان بیرون می‌آید. در مقابل اعضا کم نمی‌آورد. در یک فرایند شعورمندانه و هوشمند به برایندی می‌رسد که نه‌تنها قابل انتقال به سایران و به عنوان یک تجربه‌ی مفید و هدفمند محسوب می‌شود، از کار خود نیز احساس رضایت و عزت می‌کند.
این‌جاست که بعد از این‌که شناخت کافی از نوع فعالیتی که در حال انجام و اجراست داشته باشد بحث سندیت موضوع برای وی آشکار و آسان می‌شود و تشخیص درستی از موضوع و شناخت آن به دست می‌آورد. موضوعی که قرار است طی یک فرایند زمانی صورت گیرد، نیاز به مستندات مکتوب و منابعی دارد که مربی را در جهت اهدافش رهنمون سازد و به عنوان یک واسطه‌ی مهم و ابزاری مناسب و به‌جا از آن بهره جوید. به عنوان مثال:
مربی قرار است واقعه‌ی کربلا و تاسوعا و عاشورای حسینی را در ایام محرم تحت عنوان معرفی وقایع و ایام در مرکز اجرا نماید. این‌جا در درجه‌ی اول شناخت مربی از واقعه‌ی کربلا و اشراف موضوعی وی در رابطه با فلسفه‌ی عاشورا رکن اصلی را داراست. البته بعد از آن منابعی که مربی در جهت اجرایی کردن فعالیت خود استفاده می‌کند؛ منابع مکتوب یا غیر مکتوب. منابعی که صحت و سقم آن تأیید شده و برآن صحه گذاشته شده است. وقتی سندیت موضوع تعیین شد و مربی آن‌ها را به عنوان منابع قابل انتقال به لحاظ محتوایی مشخص نمود و مطالعه و بررسی کرد وجه تعریف و بیان آن بر وی معلوم می‌گردد.
چیزی که قرار است بیان شود و قابل ارایه به اعضا است از چند جهت قابلیت تعریف و بیان دارد؟ چه‌قدر قابل بیان و اهمیت است؟ آیا مربی قابلیت تعریف در حد ممکن، در خود را داراست؟ از چه جنبه‌هایی می‌تواند آن را به درستی ارایه و نشان دهد؟
حال وقتی مقدمات کار را در برنامه‌های خود گنجاند به کلید دیگری از کلیدهای گشایش موضوع و مطرح نمودن آن باید دست یابد و به عنوان یک اصل از اصول کاری خود در بخش محتوایی و اجرایی به آن توجه کند: قابلیت روایی بودن موضوع. آیا مربی بر این واقف است که موضوع مورد منظورش چه‌قدر قابلیت روایتی دارد؟ از چند منظرگاه می‌تواند آن را بپروراند تا به هدف نهایی که همانا انتقال مفاهیم به مخاطب است موفق شود؟ از چه شیوه‌های کاربردی بهتر می‌تواند بهره ببرد؟ چه فعالیت مکملی در این بحث می‌تواند گنجانده شود تا بهتر و شایسته‌تر به مخاطب انتقال یابد؟ همه‌ی این‌ها موجب می‌شود تا مربی دست به برنامه‌ریزی منسجم، هدفمند با اهداف تعیین شده در طرح و موضوع بزند و چگونگی استفاده از شیوه‌ها و بهره‌گیری از سایر واسطه‌های تربیتی و فرهنگی، استفاده‌ی درست از زمان و برنامه‌ریزی زمانی، مکان و موقعیت‌یابی مکانی در جهت زیبایی و زیباآفرینی در شکل اجرایی، مخاطب‌شناسی و مناسب‌سازی موضوعی و محتوایی برای مخاطبان طرح با توجه به گروه سنی، درک و دریافت آن‌ها و حتی در نظرگرفتن جنسیت آن‌ها و استفاده‌ی درست از تجهیزات و درنظر گرفتن تمهیدات لازم را در برنامه‌ریزی خود سامان دهی کند.
وقتی برنامه‌ریزی زمانی و زمان‌بندی دقیق و منسجم شکل گرفت مربی و مربیان مرکز در جهت اجرایی کردن طرح آستین همت بالا زده و دست به نوآوری، خلاقیت و ایجاد جذابیت می‌زنند. این‌جاست که چگونگی اجراها و بهره‌گیری از شیوه‌های مناسب و جذاب و در عین حال تاثیرگذار مثبت شکل می‌گیرند و در قالب اجراهای مختلف خود را نمایان می‌کنند.
چگونگی اجرا، استفاده از شیوه‌های مختلف، بهره‌گیری از فعالیت‌های مکمل و متفاوت، فضاسازی ذهنی جهت ورود به بحث یا شروع فعالیت، مقدمه‌چینی جهت بیان و ارایه‌ی طرح‌ها یا شرح ماوقع، مشارکت دادن اعضا، غنا دادن به معنا و مفهوم واقعه و ایام، انتخاب درست مسیر هدایت‌بخشی، درنظر گرفتن کمیت و کیفیت فعالیت، ایجاد انگیزه (انگیزه‌های معناساز و تفکر و تأمل برانگیز در مخاطب)، کاربردی کردن فعالیت، به‌روز بودن مربی یا مربیان، قابلیت و توانایی انتقال حس و معنا در کنار هم، پاسخ‌گویی به مخاطبان، استفاده‌ی درست از واسطه‌های تربیتی و فرهنگی، اتکا بر فرایندمحور کردن واقعه یا اتفاق به دلیل جایگاه و منزلت آن در ارزش‌های دینی و معنوی جامعه، بسترسازی مناسب طی فرایند اجرایی، همه‌جانبه‌نگری مربی، توجه به امر خرد جمعی و تقویت نگاه پژوهش‌گرانه‌ی گروهی و نتیجه‌بخش، چگونگی تلفیق چند فعالیت به صورت جزء در کلی به نام معرفی وقایع و ایام و ... همه و همه در این نوع فعالیت نقش عمده‌ای را ایفا می‌کنند که موجب جذابیت فعالیت شده و در کامل کردن طرح به مربی کمک می‌نمایند.
عمل کردن در جهت رسیدن به اهداف تعیین شده و مورد منظور، مربی را بر آن می‌دارد تا در پایان فعالیت یا فعالیت‌های مرتبط با طرح در یک بازنگری کلی و اصولی به بررسی نقاط و قوت آن، جهت سنجش توانایی در بازخورد و خروجی حاصل از اجرایی شدن طرح، و بررسی عمل‌کرد خود بپردازد.
مربی در شیوه‌های اجرایی خود باید دقیق و هوشمندانه عمل نماید. گاهی ممکن است از شیوه‌ی دیداری استفاده کند. در یک پانل نصب شده در مرکز ویژه‌ی وقایع و ایام به معرفی بپردازد.
گاهی شیوه‌ی شنیداری‌شفاهی را انتخاب می‌کند و از قصه‌گویی بهره می‌برد.
گاهی از شیوه‌ی مکتوب و شنیداری «معرفی کتاب» استفاده می‌کند.
گاه متناسب با درک و دریافت و روحیه‌ی مخاطبان از شیوه‌ی نوشتاری و ترسیمی نقاشی یا نوشتن خلاق استفاده می‌کند.
گاهی باغچه‌ی آرزوهایشان را به «مسابقه» می‌گذارد.
گاهی از شیوه‌ی ترکیبی در قالب جشن و ویژه‌برنامه‌های متنوعی چون نقاشی، بازی و سرگرمی، نوشتن خلاق، قصه‌گویی و معرفی شفاهی، مولودی‌خوانی و.. جهت معرفی وقایع و ایام خاص استفاده می‌شود.
{برخی از عکس‌های همین گزارش، شیوه‌های مختلف را نشان می‌دهد}
 هرکدام از این شیوه‌ها جذابیت خاص خود را داشته و اولین کسی که متوجه بازخورد مثبت و تاثیرگذاری آن در جان و روح مخاطب می‌شود مربی است. مربی است که خود را می‌سنجد و می‌داند کدام شیوه توانسته موضوع و محتوای مورد منظورش را به هدفی که تعیین کرده برساند. یا کدام شیوه جذابیت داشته و کدام شیوه خلاقیت یا انگیزه‌سازی بیش‌تری جهت درونی کردن آن در مخاطب از خود برجای نهاده است.
تتمه‌ی سخن این که؛ همه‌ی این‌ها دست به دست هم می‌دهند تا مربی توانمند و آگاه به خود واقف باشد که در راه نیل به اهداف متعالی کانون چندگام به جلو برداشته است و بازخورد تلاش و زحماتش را در ملموس کردن وقایع، درونی کردن آن‌ها، باورپذیری دریابد.
مربی است که با استفاده از منابع مهم، مستند و قابل اعتماد طرحی را ارایه داده دهد که شناخت کافی از آن را دارد، طرحی که به اندازه‌ی کافی انگیزه داشته و انگیزه‌ساز بوده باشد. باید ببیند که به علایق و خواسته‌های مخاطبان چه‌قدر توجه کرده، چگونه موقعیت مکانی و زمانی را سنجیده و چه‌قدر به فعالیت خود و انتقال آن به مخاطبانش بها داده است.
این‌جاست که فعالیتی به نام معرفی وقایع و ایام مبتنی و متکی به بحثی جدی و فرایندمحوری می‌شود که در بطن و متن جامعه جاری و ماندگار خواهدشد.
به امید توانایی، دانایی، آگاهی و سربلندی و عزت همه‌ی مربیان و همکاران گرامی‌ام در تبلور اندیشه‌های تکامل‌یافته و قابل انتقال ارزشی، معنوی، فرهنگی و تکاملیافتگی همه‌ی تلاش‌های فرهنگی، هنری و ادبی کانون و خانواده‌ی پربهای آن.
 گزارش از آفرین پنهانی منتشر شده در خبرنامه مهر و آبان 93