کانون بازنشستگان، گنجینه‌ای نیازمند توجه است

کانون بازنشستگان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جمعی است که از چندسال قبل به‌طور جدی تشکیل شد و کارش را با انتخاب یک هیات‌مدیره آغاز کرد. این کانون، هم‌اینک با اعضایی که از گروه‌های مختلف هنری و فرهنگی تا اجرایی و مدیریتی دارد، مانند گنجینه‌ای است که می‌تواند در کنار مجموعه‌ی مادر، یعنی کانون پرورش فکری قرار بگیرد. هرچند که احمدیان، رییس هیات‌مدیره‌ی این کانون، از کم‌توجهی به این گروه در سال‌های گذشته گلایه دارد، اما امیدوار است که در دوره‌ی جدید مدیریتی، نقش این تشکل پررنگ‌تر شود.

ایده‌ی راه‌اندازی کانون صنفی بازنشستگان کانون پرورش فکری از چه زمانی مطرح شد؟
- کانون‌های‌ بازنشستگی، تقریبا در تمام وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌ها حالت مشابهی دارند. این نهادها، یک اساس‌نامه دارند که در وزارت کشور ثبت می‌شود. احکام هم توسط وزارت کشور تحت کمیسیون ماده‌ی ده احزاب به عنوان کانون‌های صنفی و فرهنگی صادر می‌شود. یک «کانون بازنشستگان» در واقع انجمن و نهادی غیرانتقاعی است؛ یعنی فعالیت اقتصادی ندارد و کارهایش در جهت تامین رفاه و کمک به اعضا است. البته سازمان مربوطه هم موظف است که طبق اساس‌نامه، کمکی‌هایی به سازمان بازنشستگی خودش ارایه دهد، از جمله تامین دفتر، پرسنل، امکانات و انتقال بعضی از کارها به آن‌جا. این اتفاق برای سازمان‌های دیگر افتاده است، ولی کانون بازنشستگان کانون پرورش فکری هنوز سازمان جوانی است. حدود شش سال از مقدمات تاسیس و ثبت اساس‌نامه‌ی آن گذشته و الان چهار پنج سال است که فعالیت می‌کند؛ سه سال هم هست که من مدیریت آن را به عهده دارم.
از زمانی که مجوز رسمی گرفتید، حضرت‌عالی مسوولیت هیات‌مدیره را دارید؟
- نه‌خیر؛ در دوره‌ای آقای کدیور و دیگر دوستان بودند، و از دور دوم بود که ما آمدیم. کانون بازنشستگان هیات‌موسسی داشت که همان‌ها تبدیل شدند به هیات‌مدیره‌ی دوره‌ی اول. دوره‌ی دوم این کانون هم دوره‌ی ماست که البته الآن در انتهای فعالیت آن هستیم.
ضرورت تشکیل همچون مجموعه‌ای در کانون پرورش فکری چه بود؟
- بازنشسته‌ها قشر عمده‌ای از این سازمان هستند. در دیگر سازمان‌ها و حتی دیگر کشورها هم همین‌طور است. آن‌ها برای پیش‌کسوت‌ها و بازنشستگان‌شان ارج و قرب و احترام خاصی قایل اند و از این افراد که نیروهای باتجربه‌ی سازمان هستند در زمینه‌های مشورتی و فکری کمک می‌گیرند، که این رویه خیلی هم موثر است. متاسفانه در کانون پرورش فکری این اتفاق هنوز نیفتاده است. برای مثال اگر به شرکت نفت نگاه کنید، می‌بینید که کانون‌ بازنشستگی آن فعالیت گسترده‌ای دارد. خود آموزش و پرورش هم از کانون پرورش فکری در این زمینه خیلی جلوتر است و کانون‌ بازنشستگان آن سال‌هاست که شکل گرفته و کار می‌کند.
هم‌اکنون حدود 400 نفر در تهران و در مجموع با شهرستان‌ها حدود 700 نفر عضو از میان بازنشستگان کانون داریم که جامعه‌ی بزرگی است برای خودش. متاسفانه این افراد تا به حال متولی‌ای نداشته و بعد از بازنشستگی در جامعه رها می‌شدند، درحالی‌که توقع دارند سازمان مربوطه کمک کند، رسیدگی کند، احوال‌پرسی کند و از نیرویشان تا جایی که ممکن است استفاده کند.
از این 400 نفر عضوی که در تهران داریم تعدادی‌شان کارمندهای اداری و خدماتی هستند که بیش‌تر، تقاضاهایی در حوزه‌های رفاهی، درمانی، بیمه و رفع مشکلات زندگی دارند و به ما به عنوان نهادی از خودشان مراجعه می‌کنند. وظیفه‌ی ما است که این‌ها را منتقل کنیم، ولی چون تا به حال کانون پرورش فکری عملا توجهی نکرده، دیگر منتقل هم نمی‌کنیم؛ در حد مقدور توجه می‌کنیم و سعی می‌کنیم از راه‌هایی که به نظرمان می‌رسد به این قشر کمک کنیم. قشر دوم که ویژگی کانون بازنشستگان ما است، افراد متخصصی هستند که در حوزه‌ی تخصص خود بسیار برجسته‌اند. ما از نظر نیروی انسانی اگر قوی‌ترین نباشیم یکی از قوی‌ترین سازمان‌های تخصصی در زمینه‌ی کار فرهنگی و هنری کودکان و نوجوانان هستیم. شاعران، نویسندگان، کارگردان‌ها، هنرمندها، مربی‌ها، کارشناس‌ها و مدیرهای برجسته‌ی قدیمی کانون همگی از اعضای ما هستند. این جمع به عنوان سرمایه‌ی بسیار عظیم و تخصصی ما به شمار می‌رود. کانون بازنشستگان ما به واسطه‌ی این افراد شاید متخصص‌ترین سازمان موجود در زمینه‌ی مسایل کودکان و نوجوانان در ایران باشد. متاسفانه خود کانون هم از این افراد استفاده نکرده، درحالی‌که عمده‌ی سرمایه‌ی ما نیروی انسانی بسیار برجسته و ارزشمند ما است. در دروه‌ی قبل چون از کانون مایوس شدیم، به فکر افتادیم کاری در این زمینه انجام بدهیم. آمدیم و قشر عمومی و تخصصی کانون بازنشستگان را تفکیک کردیم. در قسمت دوم، زیرگروهی تشکیل دادیم به اسم «مجمع فرهیختگان» که اعضای متخصص را در آن جمع کردیم. سعی کردیم با توجه به توان این افراد برنامه‌ریزی‌های فرهنگی کنیم و کار انجام دهیم. این کارها عمدتا کارها و نیازهای کانون پرورش فکری خواهد بود، چون در حوزه‌ی تخصص این افراد است و در این راه عمرشان را صرف کرده‌اند. لذا با استفاده از امکانات خود این افراد، و کمک‌های بخش خصوصی به صورت مجموعه‌ای که نام آن را شاید بتوان کانون پرورش فکری شماره‌ی دو گذاشت، فعالیت می‌کنیم.
در خیلی از ادارات مثل آموزش و پرورش کمک‌هایی که به شاغلان می‌شود به بازنشسته‌ها هم تعلق می‌گیرد، ولی ما برای همین بُن‌های معمولی که کانون پرورش فکری به کارکنانش می‌دهد، چند بار نامه نوشتیم. یک بار گفتند شامل بازنشسته‌ها نمی‌شود و یک بار گفتند می‌شود. جسته و گریخته و با چند مکاتبه بعضی از آن‌ها را دریافت کردیم. خوش‌بختانه از ابتدای دوره‌ی مدیریت جدید، این بن‌ها را به ما داده‌اند، ولی در دوره‌ی قبلی خیلی مشکل داشتیم. این‌ها، همین بن‌ها، چیزهای معمول اند و بازنشسته‌ها به‌ویژه قشر مستضعف آن توقع دارند. مثلا در دوره‌های قبلی پاداش‌هایی را که به کارمندان می‌دادند، باید برای بازنشسته‌ها هم در نظر می‌گرفتند ولی منظور نکردند. وزارت‌خانه‌های دیگر همه‌ی این کارها را می‌کنند. کارمندان هم توقع دارند و به ما زنگ می‌زنند. این پاداش‌ها، رقمی نمی‌شود، ولی به هر حال برای بازنشسته‌ای که از سازمان رفته، خصوصا قشر مستضعف‌، این هدیه‌ها دل‌گرم‌کننده است.
با توجه به تشکیل مجمع فرهیختگان که به آن اشاره کردید، برنامه‌ی مدون و مشخصی هم دارید برای فعالیت؟ مثلا پروژه‌هایی از بیرون کانون پرورش فکری سفارش بگیرید.
- بله. چون چند بار صحبت شد که کانون به ما کار بدهد و اتفاقی نیفتاد، دیگر روی آن حساب نکردیم و سراغ کارهای بیرونی رفتیم. در حال حاضر در زمینه‌ی انتشار کتاب کودک و کلاس‌های زبان کودکان فعال هستیم، و اخیرا هم در تاسیس کتاب‌خانه‌ها در نقاط محروم به کمک خیرین در بعضی نقاط فعال شده‌ایم. در زمینه‌ی تولید فیلم و اسباب‌بازی هم برنامه‌هایی داریم. البته کمی مشکل است، چون بودجه نداریم و باید از بخش خصوصی جذب سرمایه کنیم، ولی برای آن هم برنامه داریم.
شما خودتان پیش‌کسوت کانونی هستید، به طور مدون کار صنفی می‌کنید، از دغدغه‌ی اعضای بازنشسته خبر دارید و با توانایی‌هاشان آشنا هستید؛ اگر بخواهید تصمیم‌گیر باشید یا پیشنهادی بدهید فکر می‌کنید کانون پرورش فکری به طور مشخص چه استفاده‌هایی از این پتانسیل می‌تواند بکند.
- کانون پرورش فکری در تمام زمینه‌های کاری می‌تواند به عنوان بهترین مشاور از گروه‌های تخصصی ما استفاده کند. برای مثال یک شرکت مهندسی مشاور را در نظر بگیرید که در کار ساختمانی طرح می‌دهد، نقشه می‌دهد، نظارت می‌کند و بعد اجرا می‌شود. معمولا آدم‌های متخصص و طراح در این قسمت هستند، طرح می‌دهند، نظارت می‌کنند و کمک فکری می‌دهند. درجه‌ی شرکت‌های مشاوره را بر اساس میزان تخصص تعیین می‌کنند. اگر بخواهیم این مجموعه را به عنوان سازمان مشاوره‌ی فرهنگی و هنری در کشور ثبت کنیم به واسطه‌ی میزان تخصصی که دارد قطعا رتبه و درجه‌ی بسیار بالایی خواهد گرفت. ما در زمینه‌ی کارهای فرهنگی و هنری کودکان می‌توانیم مشاور کانون، مشاور تلویزیون در برنامه‌های کودک، و مشاور آموزش و پرورش باشیم و در حد ملی، مشاوره‌های فرهنگی‌هنری بدهیم؛ کارهایی مثل ساخت کتاب‌خانه و آموزش مربیان...
یا حتی نوشتن «کتاب‌ کار»ها؛ کتاب‌هایی که دستورالعمل فعالیت‌های چهل‌گانه‌ی کانون هستند.
- بله؛ خیلی از این کارها می‌شود کرد، منتها باید به ما سفارش بدهند تا فعالیت کنیم. متخصصش را داریم، ولی چون مراجعه نبوده است ما هم به دنبال کار کسانی رفته‌ایم که طالب هستند. ما بیش‌تر، از بخش خصوصی مراجعه داشته‌ایم و رفته‌ایم دنبال این‌که به کمک این بخش یک‌سری از کارهای فرهنگی و هنری را سازماندهی کنیم. اگر کانون بخواهد، قطعا اولویت با این‌جا خواهد بود؛ چون این افراد عضو ما، از خانواده‌ی کانون پرورش فکری هستند، خودشان را به آن وابسته می‌دانند، دلبستگی عمیق به آن دارند و دل‌شان می‌خواهد بیش‌تر با این سازمان در تعامل باشند. اگر هم زمینه‌ی آن فراهم نباشد، با نیرویی که در اختیار داریم می‌توانیم به تمام سازمان‌های فرهنگی‌هنری در سطح ملی مشاوره بدهیم.
یک‌سری از فعالیت‌ها ذاتی خود این کانون‌ها است؛ مثل صندوق‌های قرض‌الحسنه و صندوق‌های بازنشستگی. در این زمینه هم فعالیت می‌کنید؟
- بله، این فعالیت‌ها را هم داریم. الان تقریبا تمام اعضای هیات‌امنای صندوق قرض‌الحسنه‌ی کانون پرورش فکری از میان بازنشستگان هستند. صندوقی که متعلق به خود کارمندان کانون اعم از شاغل و بازنشسته است. اکثر اعضای هیات‌مدیره‌ی تعاونی‌های وابسته به کانون از بازنشستگان هستند؛ مثل تعاونی مسکن و تعاونی مصرف. چراکه هیات‌مدیره‌های این تعاونی‌ها با رای‌گیری انتخاب می‌شوند، طبعا از اعضای ما هم در آن‌جا فعال هستند. حتی مدیرعامل‌های این دو سه تعاونی هم از بازنشستگان هستند، چون تجربه‌ی بیش‌تری دارند و اعضا به آن‌ها رای داده‌اند. این اتفاق‌ها به صورت طبیعی افتاده، ولی سازمان‌یافته نبوده است. بازنشسته‌ها در تشکل‌های وابسته به کانون در کنار دیگر شاغلان عضو هستند. الان صندق قرض‌الحسنه‌ی کانون هم به کارمندان شاغل وام می‌دهد و هم به بازنشسته‌هایی که عضوش هستند. تعاونی مصرف کانون هم به کارمندان و بازنشسته‌ها سرویس می‌دهد. در تعاونی مسکن هم بازنشسته‌ها عضو هستند.
بر اساس قاعده‌ و اساس‌نامه، هرکسی که بازنشسته می‌شود به طور خودکار به عضویت کانون بازنشستگان درمی‌آید؟
- خیر؛ باید درخواست بدهد و حق عضویتی بپردازد، که این حق عضویت از ماهانه هزار تومان شروع می‌شود تا هر مبلغی که خود اعضا به‌طور اختیاری می‌پردازند. در حال حاضر اعضایی داریم که پنجاه هزار تومان حق عضویت می‌پردازند.
کف حق عضویت واقعا هزار تومان است؟
- بله. رقمی نیست، ولی یک حداقل برای آن تعیین کرده‌ایم. هر کسی هم بخواهد تقاضای عضویت کند، اختیاری است.
به طور طبیعی، همه‌ از وجود کانون بازنشستگان خبر دارند ولی بعضی‌ها ممکن است اهمال کنند یا بی‌خبر مانده باشند. شما برای جذب عموم بازنشستگان برنامه‌ای دارید؟
- ما با هر کسی که بازنشسته می‌شود تماس می‌گیریم: به کسانی که مایل به عضویت باشند، شماره حساب مشخصی اعلام می‌کنیم، فرمی پر می‌کنند و عضو می‌شوند. حتی در مورد افرادی که عضو نیستند هم کارهایی می‌کنیم؛ مثلا بعضی مواقع گرفتاری‌هایی اتفاق می‌افتد، مجلس ختمی پیش می‌آید، یا هرچه... با این افراد تماس می‌گیریم و اگر کمکی از دست‌مان بربیاید انجام می‌دهیم. حتی بن‌هایی را که از طرف کانون به بازنشستگان تعلق می‌گیرد، ما توزیع می‌کنیم.
در کل، ما با همه‌ی بازنشستگان کانون، چه عضو و چه غیرعضو، تماس می‌گیریم. سرویس عام هم می‌دهیم. هرچند وظیفه‌مان فقط مخصوص اعضاست، ولی به کل بازنشستگان کمک می‌کنیم.
رابطه‌تان با بازنشستگان در شهرستان‌ها چه‌طور است؟
- در رابطه با شهرستان‌ها مقداری مشکل داریم. طبق اساس‌نامه هرجاکه 30 نفر بازنشسته داشته باشیم می‌توانیم یک شعبه‌ی مستقل زیر نظر کانون مرکز ایجاد کنیم. این موضوع را در نامه‌ای به استان‌ها اعلام کرده‌ایم. جواب هم داده‌اند، ولی تعداد کم است و فقط در استان گیلان 30 نفر داشته‌ایم. آن‌جا یک شعبه دایر شده، دفتر استان هم کمک کرده و اتاقی در اختیارشان گذاشته است. بقیه‌ی استان‌ها 12 نفر، 10 نفر و 5 نفر هستند که به حد نصاب یک شعبه نمی‌رسند ولی می‌توانند دفتری داشته باشند.
دفتر منطقه‌ای نمی‌توانید دایر کنید؟ برای هر چند استان، به میزبانی یک استان، یک دفتر منطقه‌ای.
- باید در این مورد فکر کنیم. به دلیل ارتباطات استان‌ها و نیاز به جای ثابت در یک استان خاص، این مساله کمی دشوار است. در همان تعداد کم هم می‌توانیم در حد نمایندگی در دفتر کانون پرورش فکری استان یک نفر مسوول تعیین کنیم. فعلا در حال بررسی هستیم، به استان‌ها هم نامه زده‌ایم، جواب هم داده‌اند؛ باید تصمیم‌گیری کنیم که مثلا این‌ها در خود استان نماینده داشته باشند و سرویس‌های کلی را ما بدهیم، ولی خدمات خاص را در خود استان ارایه کنند.
بازنشستگان کانون زبان هم به عنوان عضو کانون بازنشستگان تعریف می‌شوند؟
- می‌توانند باشند، چون به هر حال کارمند کانون پرورش فکری تلقی می‌شوند. منتها دو دسته کارمند داریم. یک دسته کارمندان بازنشسته‌ی کشوری هستند که چون حقوق‌شان از کانون پرورش فکری واریز می‌شود، بن و دیگر مزایا هم از طریق کانون به آن‌ها تعلق می‌گیرد. دسته‌ی دیگر شامل نیروهای تامین اجتماعی هستند، چون به هر حال حقوق‌شان مستقل واریز می‌شود و با کانون مرتبط نیستند، ارتباط‌شان با ما هم مشکل‌تر است. هرچند که به هر حال ارتباط داشته‌ایم.
با توجه به پتانسیلی که این دفتر دارد، ایده‌ای برای فعال‌تر کردن آن در سال آینده دارید؟ مثلا طی سال‌هایی که در کانون هستم جز یک مورد گردهم‌آیی سالانه که جنبه‌ی خبری و تبلیغی دارد، برنامه‌ای در این حوزه برگزار نشده است. برنامه‌هایی از این دست برای آینده پیش‌بینی کرده‌اید؟
- ما یک گردهم‌آیی سالانه برای اعضا داشتیم، ولی چون امکانات مالی‌مان ضعیف است و خود این برگزاری‌ها هزینه می‌طلبد، سعی کردیم تا زمانی که تکلیف بودجه‌اش مشخص نشده، هزینه‌ها را به حداقل کاهش دهیم و تا جای ممکن از کارهای پرهزینه خودداری کنیم. وگرنه برای مثال در سال‌های اول، نشست برگزار می‌کردیم، پذیرایی انجام می‌دادیم، همه هم با علاقه می‌آمدند و کانون هم در برگزاری آن کمک می‌کرد. بعد از آن چندبار نامه نوشتیم ولی کانون کمکی نکرد و ما هم نتوانستیم گردهم‌آیی‌های مرتبی برگزار کنیم. چون اکثر کسانی هم که می‌آیند توقع کمک از کانون دارند، کار بیش‌تری جز انتقال توقعات از این جلسات برنمی‌آید.
مثلا فرض کنید 15، 20 نفر از اعضای کانون بازنشستگان کانون کسانی هستند که در سال‌های مختلف از سوی جاهای دیگر برایشان بزرگ‌داشت برگزار شده است. خب این کارها را خود کانون بازنشستگان می‌تواند انجام دهد و کانون هم حمایت کند.
- بله، خود سازمان‌شان باید انجام دهد. ما همین توقع را داریم، این کارها مال کانون پرورش فکری است و باید اجرای آن را به ما بسپارد. منتها متولی باید کانون باشد. این‌ها پیش‌کسوتان کانون هستند، اما خیلی جاها در بیرون برایشان بزرگ‌داشت می‌گیرند و کانون کاری انجام نداده است. این‌ها بازنشسته تلقی نمی‌شوند، آدم‌های فعالی هستند و دارند کار می‌کنند. به همین خاطر از این افراد به عنوان فرهیختگان اسم می‌بریم. برای این‌ها گردهم‌آیی داشتیم و برنامه‌های مفصل‌تری هم داریم چون قرار است همکاری فعال‌تری با ما داشته داشته باشند. البته جلوتر که برویم پیشنهادهامان به کانون مشخص‌تر می‌شود؛ آن هم نه صرفا از موضع دریافت کمک، از موضع مجموعه‌ای که روی پای خودش ایستاده و حاضر است با کانون همکاری کنیم.
به هر حال این موضوع چیزی است متعلق به کارکنان کانون، و همه‌ی کارکنان شاغل هم روزی به این جمع خواهند پیوست و کفه‌ی بازنشستگان سنگین‌تر خواهد شد. می‌بینیم که الان هم متخصصان و مدیران قدیمی کانون بازنشسته شده‌اند و جدیدها هم در آینده بازنشسته خواهند شد.
و این خودش یک کانون پرورش فکری دیگر است.
- بله، کانونی دیگر است و همین را می‌خواهم بگویم. الآن سرمایه‌ی تخصصی کانون بازنشستگان از کانون پرورش فکری بیش‌تر است. چون اکثر افراد قدیمی و متخصصان عضو ما هستند. ممکن است جای دیگری شاغل باشند ولی عضو این‌جا هستند، دلبستگی دارند و حق عضویت می‌پردازند. بعضی‌هایشان اتفاقا خیلی زیاد هم حق عضویت می‌پردازند و هیچ توقعی هم ندارند. یعنی افرادی هستند که اتفاقا به ما کمک می‌کنند ولی از این پتانسیل استفاده نشده است. امیدواریم کانون بیش‌تر از این افراد استقبال کند.
امیدواریم؛ اگر نکته‌ی خاص و صحبتی دارید بفرمایید.
- خیلی خوشحالم از این‌که در «خبرنامه‌ی کانون» لطف داشتید و توجه کردید. نیت ما این بود که بتوانیم برای بازنشسته‌ها کاری سازماندهی کنیم. خود من سابقه‌ی 30 ساله‌ی‌ اجرایی در کانون داشتم و 9 سال در هیات‌مدیره بودم. بعد از آن هم در سمت‌ها و معاونت‌های مختلف در بیش‌تر قسمت‌ها تجربه‌ی کاری داشتم. به کانون بازنشسته‌ها هم با این نیت آمدم که بتوانیم کار جدیدی راه‌اندازی کنم. حمایت زیادی ندیدیم اما انگیزه‌ی زیاد خود افراد، علاقه‌مندی‌شان و لطف و محبتی که به بنده و دوستان داشتند باعث شد تا جایی که از دست‌مان برمی‌آید سعی کنیم. بیش‌تر از این هم از دست‌مان برنیامده است، نه این‌که نخواسته باشیم. امکانات خیلی محدود و کار کردن در این شرایط سخت است ولی به هر حال امیدواریم بشود قدم‌هایی برداشت.
گفت‌وگو از حسین نوروزی منتشر شده در خبرنامه کانون ویژه مهر و آبان 93