کد خبر: 253657
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۱
بازدید 2016
مسیری که از بهار عبور می کند

(مصاحبه با خانم زهره دبیری)

 وارد مدرسه که می­شویم، حس و حال کانون تداعی می­ شود؛کاغذهای رنگی آویز، تابلوهای کلاژ و رنگین کمانی از طرح­ های گوناگون، چشم را می ­نوازد و خانم دبیری که بین بچه­ ها راه می­ رود و همه ­ی آنها را به اسم می ­شناسد و من فکر می­کنم، مسیر کانون از بهار عبور می­ کند؛ وقتی مدیر کانونی این مدرسه را می ­بینم.

این بار مهمان حرف ­های صمیمانه­ ی زهره دبیری هستیم.

*خانم دبیری از زمانی که به کانون پیوند خوردید، برایمان بگویید.

می­شود گفت که اتفاقی،کانون را شناختم. علاقمند به انجام کارهای اجتماعی بودم؛ اما با توجه به شرایط قبل از انقلاب،محیط کاری برایم بسیار مهم بود و برای همین،آموزش و پرورش را مناسب می­ دیدم. یکی از اقوام که با کانون،آشنایی داشت و روحیات من را می­شناخت، این کار را به من پیشنهاد داد و من را از زمان آزمون، باخبر کرد. مدیر وقت کانون اصفهان، منابعی را  به من معرفی نمود و من با مطالعاتی که داشتم در آزمون شرکت کردم.

*حال و هوای شروع کارتان چگونه بود؟

از سال 1352به عنوان مربی فرهنگی، وارد کانون شدم؛ تقریباً از اولین سالی که کانون، گزینش برگزار کرد. حدود 300 نفر در محل پل فلزی، آزمون دادیم. تعداد 15 نفر معرفی شدیم و مصاحبه انجام شد. از این تعداد 5 نفر برای اصفهان واطراف آن انتخاب شدند؛ سپس در دوره ­ی آموزشی تهران که به مدت 45 روز برگزار می­ شد شرکت کردم و این تجربه ­ی اولین دوری از خانواده بود. در دوره، از بهترین اساتید دانشگاه و صاحب تالیف بهره بردیم. مباحثی که مطرح شد، از نظر علمی، فرهنگی وهنری، دریچه ­ی تازه ­ای را به روی ما باز کرد. بعد از آن، سه ماه به طور آزمایشی کار کردم. نخستین مرکزی که در آن مشغول به کار شدم، مرکز شماره­ ی 3 بود.

*چه دورانی از کار، برایتان لذت بخش تر بوده است؟

زمانی که در ارتباط مستقیم با بچه­ها بودم، محیط کار مراکز را بیشتر دوست داشتم. من در پست­های مربی، مربی مسوول،کارشناس و کارشناس مسوول،کارکرده ­ام. پاز سوی دیگر، به خاطر مقتضیات، یک سال کانون استان را به صورت شورایی، اداره کردیم که من مسوولیت بخش فرهنگی را به عهده داشتم واین یک سال برای من، پر از خاطره و تجربه بود. بعد از یک سال، به دلایل شخصی از شورای استان کنار رفتم و بعد از مدتی به عنوان کارشناس وسپس به عنوان معاون فرهنگی، مشغول کار بودم؛ ولی همیشه دوران مربی بودنم، حس و حال خاصی داشت.

*با توجه به اینکه پس از بازنشستگی هم، مشغول به کا ر هستید، چقدر کانون روی کارتان تاثیر داشته است ؟

کانون 30 سال به ما یاد داد که تفکر خلاق داشته باشیم و هر چیزی  را به شکل دیگری نگاه کنیم. و این دوباره نگاه کردن و تنوعی که در کار هست وهم چنین ارتباط با بچه­ ها، در کارم تاثیر زیادی داشته است. در ضمن می­خواهم از همکارانی که اکنون در مراکز هستند و از نظرات آن ­ها برای پیشبرد کارم استفاده می­کنم، تشکر کنم.

 *شاخص ترین خاطره ­­­ی کاری­تان را  برایمان بازگو کنید.

بعد از انقلاب، می­خواستیم که کانون شناخته شود و به همین منظور به مناطق محروم و دور می­رفتیم تا نمایشگاه بزنیم. درآن شرایط، کمبود وسیله­ ی نقلیه و سختی راه مهم نبود؛ حتی نداشتن اضافه کار و نیرو هم به چشم ما نمی ­آمد. رضایت وشوق بچه­ ها و حضورشان درگرما وسرما، باعث می­شد احساس خستگی نکنیم. مطلب دیگر اینکه من همیشه برتشکیل گروه­ های نشریه، تاکید داشتم.گروه­های نشریه ­ی دوساله داشتیم که تمام مطالب آن توسط اعضا تهیه می ­شد. اعضا ی گروه تا مدت­ ها با ما و با یکدیگر در ارتباط بودند و چند نفر از آنها هم شهید شدند.

*فکر می­کنید چه چیزی در پایدار سازی اعضا؛ به خصوص نوجوانان در مراکز تاثیر گذار است؟

برگزاری برنامه ­های فرهنگی مداوم، بسیار مهم است. در آن زمان، به خاطر بحث­ های کتاب و آزاد که به صورت منظم برگزار می­شد، عضوهای ماندگار زیادی داشتیم. عضوهای ارشد در برپایی کارگاه ­های کودک، در کنار ما بودند. معرفی اعضای موفق، هم الگوی خوبی برای سایرین است؛ مثلاً دو نفر از اعضای ما رتبه­ی اول و دوم کنکور شده بودند و اذعان داشتند که مطالعه و فعالیت ­های کانون در موفقیت ­شان موثر بوده است. البته ارتباط مثبت و صمیمی مربی با اعضا و به روز بودن مربی هم، سهم مهمی دارد.

*شما در جشنواره­های متعدد، مسوولیتی را عهده­دار بوده­اید یا به عنوان داور حضور داشتید. جشنواره­ های کانون را چگونه ارزیابی می­کنید؟

هر چیزی در جهت رسیدن به هدف مورد نظر انجام شود، مثبت است. درجشنواره ­ها، همکاران در تعامل با یکدیگر قرار می­گیرند و این می ­تواند بهانه ­ای برای ارائه­ ی بهترین و قویترین کارها باشد؛ در ضمن اینکه باید به صورتی برنامه ریزی شود که از اعضا غافل نشویم.

* توصیه­ی شما برای همکاران:

اگر کسی در کانون به صرف کار، وارد کانون شده به خود ستم کرده است؛ زیرا کار در کانون عشق و علاقه می­خواهد..شاید کسی که در کانون کار می­کند در یک زمینه، متخصص نباشد؛ ولی به خاطر تنوع کار وکسب تجربه­های مختلف، موفق است. اولین شرط مربی بودن، علاقه  به مطالعه است. یک مربی باید کتاب ­شناس و روانشناس خوبی باشد و چگونگی ارتباط با گروه سنی مخاطب را بداند.

*واما حرف نگفته:

درآن زمان، همکاران زیادی همراه من بودندکه اگر زحمات آنان نبود کار به طور رضایت ­آمیز، پیش نمی­رفت. از همه ­ی آنها در بخش­های خدمات، نیروی فرهنگی، هنری و ادبی تشکر می­ کنم.

*نشریه­ی چارباغ نیز به خاطر همراهی ­تان در این گفتگو ازشما سپاسگزار است.

 

مصاحبه از فلورا افشارزاده

کارشناس فرهنگی کانون

منبع:فصلنامه چارباغ کانون اصفهان