بسمالله الرحمن الرحیم. فعالیتهای اصلی کانون در استانها شکل میگیرد. مسئولیتهای ستاد هم در جهت پشتیبانی و تقویت استانها است. به این لحاظ لازم است تعامل بخشهای کارشناسی ستاد با بخشهای کارشناسی و بدنه استانها همیشه برقرار باشد. برنامهریزی بدون اطلاع کافی از گروههای هدف، عوامل اجرایی و وضعیت استانها، نمیتواند کامل باشد، لذا در جهت شناخت بیشتر از وضعیت موجود استانها، نیازهای استانها، توانمندیهای استانها و بسیاری از مسائل، لازم است که همکاری، تبادل نظر و تعامل با استانها بیش از گذشته باشد.
ستاد هم در بخشهای برنامهریزی کلان و سیاستگذاری در بخشهای مختلف، باید به اطلاعات و نیازهای استانها، اشراف داشته باشد. این بازدیدها کمک میکند که کارشناسان عزیز ستاد از نزدیک نتایج برنامهها را ببینند، باز خوردی واقعی از برنامهریزیها، طرحها و ایدهها، شیوهنامهها و کلیه مواردی را که مربوط به ستاد است.
2.سالهاست که این گونه به نظر میرسید، ارتباط میان حوزه ستادی کانون کشور با استانها، در حد ارسال شیوهنامهها و نامههای اداری خلاصه میشد. آیا حضور کارشناسان محترم به نوعی هنجارشکنی در این زمینه است؟
ارتباط ستاد با استانها فقط به تهیه و تنظیم شیوهنامهها خلاصه نمیشود. اگر به پیشینه بحث و سابقه کار توجه کنیم، قبل از این هم بخشهای کارشناسی ستاد، مدیریتهای ستادی و معاونت فرهنگی، در استانها حاضر میشدند. تبادل تجربه و نظر هم در این خصوص صورت میگرفت. شاید نتوان گفت این ارتباط کامل بوده اما به هر حال می توان گفت پیش از این هم وجود داشته. تبادل تجربه و نظر هم در این خصوص صورت میگرفت. سه ماهه آخر سال 92 با بررسی نحوه حضور مدیریتهای حوزه معاونت در استانها به این نتیجه رسیدیم که این تعامل و همکاری و مشارکت باید بیش از این باشد. به همین جهت بحث بازدیدهای گروهی و تیمی از استانها به میان آمد و پیشنهادی هم تقدیم معاونت فرهنگی شد. در نهایت تیمهای کارشناسی اعم از بخشهای ادبی، هنری، آموزش و پژوهش و اداره کل آفرینشهای فرهنگی تشکیل شد. کارشناسان محترم در استانها حضور پیدا میکنند و ضمن بازدید از چند مرکز و شرکت در جلسات کارشناسی و شورای فرهنگی، بر آن هستند که این تعامل و تشریک مساعی و تبادل نظر بیش از گذشته باشد.
بعضی وقتها بازدیدها در سطوح مختلف انجام میشود و مدیر عامل، معاونین، مدیران و کارشناسان محترم ستادی و فرهنگی محترم این بازدیدها را انجام میدهند. هرکدام نیز بهرهبرداریهای خودشان را انجام دارند، توجه به این مساله نیز شایان اهمیت است که این تعامل باید تعاملی سیستمی و سازمانی باشد. برداشتها و بررسیها هم به صورت یک سیستم منظم و منسجم صورت گیرد. تبدیل به یک سازوکار مدیریتی شود تا از قبل این بازدیدها، بازخوردهای مناسبی به ستاد ارسال شود. ستاد هم از این بازخوردها به نحو احسن استفاده کند.
در این برنامه تلاش شده است که اول یک تقسیم کار بین کارشناسان صورت گیرد. کارشناسان بخشهای چهارگانه ضمن حضور و گفتگوی مستقیم با کارشناسان متناظر استانی در بخشهای آموزش و پژوهش، ادبی، هنری و فرهنگی، دیدگاه روشنی نسبت به فعالیت های بخش های مربوطه پیدا کنند. در بخشهای کلی هم زیر نظر سرپرست گروه بازدید، نظراتشان را بیان کنند و جمعبندی شود و در نهایت تقدیم به معاونت فرهنگی شود.
3.فکر میکنید چه نتایجی از این حضور و تبادل و تعامل میان کارشناسان ستادی و کانون استان ها اتفاق بیفتد؟
اولین نتیجه این بازدید، تبیین وضعیت موجود استانهاست. تا کارشناسان و مدیران ستاد، در استان مورد نظر حضور پیدا نکند، نمیتوانند اطلاعات دقیقی از استان داشته باشند، درست است که سازوکار اطلاعاتی تنظیم شده است، گزارشات و اطلاعات متنوعی به ستاد میرسد، اما بازدید و ارتباط چهره به چهره کارشناسان کمک زیادی برای تبیین وضعیت موجود از جنبههای کاری و ارتباطی و موارد دیگر میکند.
دومین نکته، وظیفه کارشناسان ستاد است که در استانها حضور پیدا کنند و یک خسته نباشید خدمت همکاران بگویند، کانون همانطور که مدیرعامل محترم بارها در سخنرانیهایشان اشاره کرده است، سازمانی است که عاطفه در آن نقش تعیین کننده دارد. این حضور باعث میشود که همکاران محترم استانها هم دلگرم شوند. شرایطی به وجود میآید که این دل بستگی و دوستی و محبت، بین همکاران و ستاد و استانها بیشتر شود. در نهایت تعامل و تشریک مساعی، بیش از گذشته شده و نعمات آن به اعضای کانون خواهد رسید. چرا که باعث تعمیق فعالیتهای کانون میشود. ضمن این که بخشهای کارشناسی ستاد، وظیفه دارند بر اساس اهداف عالی کانون، توصیه مدیران عالی کانون، نسبت به جهتگیری برنامههای استانها اقداماتی انجام دهند. معمولاً در حین بازدید یا بعد از بازدید، هدایت های مناسب نیز صورت میگیرد و بعد از آسیبشناسی و بررسیها، نکات اصلی به استانها منتقل میشود.
4.چه احساسی از حضور در استان کرمانشاه به عنوان یکی از استانهایی که در خلال جنگ تحمیلی، به عنوان سنگری در مقابل دشمن بوده است، دارید؟
احساس خوبی نسبت به این بازدید دارم. همکاران بسیار محترم و با عاطفه ای در استان کرمانشاه داریم. خداوند توفیق داده بود در زمان جنگ تحمیلی هم یک بار در کرمانشاه در اسلامآباد حضور داشتم. آن خاطرات شیرین این بازدید را دوچندان کرد، در کنار این احساس خوش، بسیار احساس وظیفه کردم. که با همراهی همکاران محترم استان کرمانشاه، در خصوص حفظ ارزشهای دفاع مقدس هم گامهایی برداریم. یکی از وظایف اصلی ما ترویج فرهنگ خودباوری، اعتماد به نفس، ایثار و پی ریختن سبک زندگی مناسب، مبتنی بر آمیزههای دینی و اسلامی است، بنابراین علاوه بر خوشحالی و ابراز خرسندی، احساس وظیفه و دین هم در حین بازدید و بعد از دیدار با دوستان، در بنده به وجود آمد.
ارتباط توام با مهر و احترام و صد البته انسجام همکاران در استان کرمانشاه جای تقدیر و تشکر دارد. از همه همکاران استان کرمانشاه از مدیرکل، معاون، کارشناس مسئول، کارشناسان فرهنگی، هنری، ادبی، آموزش و پژوهش، کلیه مربیان و کارکنان، تقدیر و تشکر میکنم.
به لحاظ فنی و کارشناسی، ما جمعبندیهای خودمان را داریم. در حال بررسی هستیم. انشاءا... موارد به استان ابلاغ میشود، هر استان هم یک تکهای از کانون و نمونهای از کانون هست، بحمدا... همکاران با علاقه و تعهد به دنبال اهداف کانون و خدمت بهتر، برای کودکان و نوجوانان آن استان هستند.
6.خاطرهای از دوران حضور در کانون پرورش فکری برایمان بفرمایید.
مهمترین خاطرهای که از کانون دارم و باعث شد که به کانون بیایم، فضای منظم و ارتباط خوب همکاران با همدیگر بود. من عضو کانون بودم، احساس خوبی به کانون داشتم، علیرغم این که در یک سازمان بزرگتر، با امکانات بهتر بودم و استخدام رسمی آن سازمان بودم، خاطرات دوران کودکی انگیزه ای قوی شد تا مجدداً به کانون آمدم، ابتدا به عنوان مربی پارهوقت خدمت کردم، احساس کردم که باید آینده خودم را به سمت کانون معطوف کنم. خدمت و کار و زندگیم را در این مسیر قرار دهم. لذا منتقل شدم به کانون و حالا در کانون خدمت میکنم. خدا را شکر میکنم، امیدوارم خدا کمک کند و خدمتگزاران صدیقی برای کانون باشیم، زمانی به این باور رسیدم که اگر در کانون باشم بهتر میتوانم خدمت کنم و جاذبههای کانون، از فضای قشنگش، خلاق، زیبایش و مربیان و فعالیتهای قشنگی که در کانون بوده بنده را به کانون کشانده. همه اینها و مسیر زندگیام که در این مسیر قرار گرفت و این که از یک محیط، سازمانی به فضای کانون مجدداً منتقل شدم، مهمترین خاطره برای من محسوب میشود.