کد خبر: 234565
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۳
بازدید 1408
بیانیه روز جهانی کودک

امروز روز من است . روز جهانی کودک در اینترنت خواندم کودکان بی دفاع ترین و بی حقوق ترین مردم جهان هستند. کودکان قربانیان بی دفاعی در برابر فقر، زور ، خشونت، جنگ و بی مهری هستند.
اما چه خوب است که امروز روز کودک است و آنهایی که یادشان هست، به ما تبریک می گویند .
من در این روز آرزوهای زیادی دارم. مثلا آرزو دارم امروز کلی پول داشتم و برای تمام کودکانی که مجبورند در کودکی کار کنند، لباس، کیک و بستنی بخرم . یا برای تمام دانش آموزانی که کیف و لوازم نو و لوازم التحریر ندارند کلی وسیله بخرم به علاوه یک جعبه مداد رنگی 48 تایی .
یا این که خودم دست تنهایی به جنگ اسرائیلی ها بروم و دشمنان  غزه را نابود کنم و اشک های کودکان غمگین غزه ای را از صورت شان پاک کنم . آن ها را ببوسم و تمام لوازم التحریرهای قشنگ امسالم را به اضافه ی گوشی و تبلت ام را که به جانم بسته است به آنها بدهم.
هر چند می دانم آن ها با این چیزها شاد نمی شوند . آنها پدر و مادرهایشان را  می خواهند که به دست اسرائیلی های تروریست شهید شده اند. آنها خواهرها و برادرهایشان را می خواهند و خانه ای را که اسرائیلی ها بر سرشان خراب کرده اند. وقتی فکر می کنم نمی توانم این آرزوها را بر آورده کنم گریه ام می گیرد .
من آرزوهای دیگری هم دارم . مثلا این که پدر و مادری شاد وسالم و خانواده ای صمیمی داشته باشم اما وقتی می بینم دوستان و همکلاسی هایم به خاطر طلاق، از پدر و مادرشان جدا شده اند و به تنهایی زندگی می کنند و با کلی مشکلات و سختی ها رو به رو شده اند و سر کلاس همیشه یا چرت می زنند یا فکرشان جایی دیگر است دلم می گیرد.
من دلم می خواهد پدر و مادرهایی که بچه دارند بیش تر از آن که به فکر خودشان هستند به فکر بچه هایشان باشند ...
من دلم برای بچه های بی سرپرست و یا آنهایی که پدر و مادری معتاد دارند هم می سوزد و فکر می کنم چه می شد اگر دنیایی داشتیم به دور از این همه چیزهایی زشت و بد.
در این روز فکر می کنم چه خوب شد که مثل سال های قبل دیگر دلم نه بن تن می خواهد نه مرد عنکبوتی و نه باب اسفنجی . من دلم برای قصه های مادر بزرگم تنگ شده قصه هایی قشنگ مثل: پاپی هوشنگ،  شنگول و منگول، کاوه آهنگر، راستی خوشحالم که امسال عکس های شهید همت، متوسلیان، باکری، صیاد شیرازی و خیلی شهدای دیگر روی دفترهای من و دوستانم هست .
من در این روز از خدا می خواهم کاری کند که هر چه بیشتر قدر شهدایمان را بدانیم . من در این روز به آرمیتا و علیرضا که پدرهایشان شهید هسته ای هستند تبریک می گویم و به آنها می گویم بچه ها پدرم همیشه می گوید ما خیلی بدهکار شما هستم.
من معنی بدهکاری را می دانم . چون هر وقت به بوفه مدرسه بدهکار می شوم خجالت می کشم از جلو در بوفه رد بشوم و سعی می کنم خیلی زودتر قرضم را بدهم اما نمی دانم وقتی ما به شما بدهکار هستیم چطور باید بدهکاری مان را بدهیم و اگر بدهکاری مان را پرداخت نکنیم چه اتفاقی برایمان می افتد.

من امسال در روز جهانی کودک دوست دارم به هیچ کدام از کودکان شهدا بدهکار نباشم.