فقط رمان، برای من و مادرم

کودکی است فعال ومشتاق به یادگیری و قلبی که همیشه برای آمدن به کانون و مطالعه‌ی رمان‌های نوجوان می‌تپد.<BR> مهدیه سرچاهی عضو ۱۰ ساله مرکز فرهنگی‌هنری درمیان که امسال به کلاس چهارم خواهد رفت، شاید ساعت‌ها در کانون بماند و گذر زمان را متوجه نشود.

این ذوق وشوق او از همان روزهای اول تیرماه 92 که به کانون آمد در وجودش دیده می‌شد. هر مرتبه که به کتاب‌خانه کانون می‌آید، دو رمان به امانت می‌گیرد؛ یکی برای خودش یکی هم برای مادرش. یک کتاب را خودش می‌خواند و بعد آن را با مادرش عوض می‌کند. از این که با مادرش کتاب می‌خواند لذت می‌برد. او کانون را به کتاب‌هایش، مهربانی مربیان، اعضا  و دوستان جدیدی  که هر روز پیدا می‌کند شناخته و به دیگران معرفی کرده است.
علاقه‌ی زیاد او به مطالعه‌ی رمان‌های نوجوان به ویژه با همراهی مادرش، ما را برآن داشت تا با او صحبتی دوستانه داشته باشیم.

 چگونه با کانون آشنا شدی؟
از طریق مدرسه و یکی از دوستانم که به کانون می‌آمد.

قبل از آمدن به کانون چه تصوری از کانون داشتی؟
یک جایی که پر از کتاب است، وقتی هم برای اولین بار به کانون آمدم، خدا می‌داند، چقدر از دیدن این همه کتاب ذوق زده شده بودم.

 هدفت از آمدن به کانون چیست؟
 یادگیری و دانایی و این‌که اوقات فراغتم به بهترین نحو سپری شود.

بیشتر به خواندن چه کتاب‌هایی  علاقه داری؟ شعر یا داستان؟
داستان‌های بلند، مثل همین رمان‌ها

چرا رمان؟
چون تنها یک داستان هست.

اولین رمانی که خواندی؟
 ارواح پرستار

این رمان چه جذابیتی داشت که تورا به خواندن رمان علاقه‌مند کرد؟
محتوای داستان «ارواح پرستار» برایم بسیار جذاب بود.

 آیا قبل ازآمدن به کانون کتاب رمان خوانده بودی؟ 
 کتاب داستان زیاد می‌خواندم، امّا رمان خیر

مشوق تو برای خواندن رمان؟
 شما، هنوز اولین حرف شما یادم هست که به من گفتید: تو که این قدر با علاقه کتاب می‌خوانی، اگر دوست داری می‌توانی رمان هم بخوانی. الان هم خیلی خوشحالم که با کتاب‌خواندن، شما را خوشحال کردم.

الان که فصل تابستان هست، روزانه چند ساعت کتاب می خوانی؟
روزی پنج ساعت، شاید هم بعضی از روزها بیشتر بخوانم.

 آیا شده بین کتاب هایی که خواندی، چند کتاب را از یک نویسنده انتخاب کرده باشی؟
 بله «صوفی و چراغ جادو» و «امیرحسین و چراغ جادو» از آقای ابراهیم حسن بیگی، البته کتاب صوفی و چراغ جادو را همین امروز امانت گرفتم.

وقتی سراغ رمان‌ها می‌روی، اولین چیزی که نظرت را جلب می‌کند تا یک رمان را برای مطالعه انتخاب کنی؟
عنوان کتاب، برایم خیلی مهم است که در من انگیزه خواندن آن کتاب را بیشتر می‌کند، مثل  رمان «ارواح پرستار نوشته آنجی سیج»

آیا حجم کتاب‌ها هم برایت مهم است؟
بله، دوست دارم حجم کتاب زیاد باشد.

پرحجم‌ترین کتابی که تا به امروز خواندی؟
(باخنده می گوید) «قند و نمک نویسنده احمد عربلو» (و شروع می‌کند به تعریف داستانی از کتاب)

از رمان‌هایی که تا حالا خواندی ،  کدام رمان  در رفتار و یا به طور کلی زندگی‌ات تأثیرگذار بوده است؟
امیرحسین و چراغ جادو، نکته آموزنده رمان «امیرحسین و چراغ جادو» برایم این بود که هرچیزی را به هر قیمتی نمی‌توان به دست آورد، آدم‌ها باید  از راه درست پولدار شوند.

بیشتر دوست داری رمان‌ها با چه موضوعاتی برای نوجوانان نوشته شود؟ 
    تخیلی و طنز

کتاب تخیلی مثل چی؟
باز هم تکرار می کنم مانند: «ارواح پرستار»

طنز مثل چی؟
«قند و نمک» و «جزیره بی تربیت‌ها» ( از ته دل می‌خندد و یکی از داستان‌هایش را بیان می‌کند که پدرش داشته ناخن هاشو می‌جویده…)

آیا رمان‌هایی که به امانت می‌گیری، مورد استقبال اعضای خانواده‌ات قرار می‌گیرد؟
بله ، من هر دفعه دو رمان به امانت می‌گیرم، من و مادرم با هم رمان می‌خوانیم،  وقتی یک رمان را خواندیم با هم کتاب‌ها را عوض می‌کنیم این کتاب خواندن‌ها برای من و مادرم  خیلی لذت بخش است.

می‌توانم شغل  پدر و مادرت را سوال کنم؟
بله، پدر و مادرم  هر دو فرهنگی هستند و از کتاب خواندن من بسیار خوشحال هستند.

آیا در منزل قفسه کتاب مخصوص خودت داری؟ 
 بله، من از کوچکی به کتاب علاقه داشتم  و الان  حدود 50 جلد کتاب دارم.

آیا عضو کتاب‌خانه عمومی هم هستی؟
بله، عضو کتاب‌خانه عمومی شهرستان اسدیه نیز هستم و از آن‌جا سه کتاب امانت می‌گیرم که یک رمان، یک داستان و یک کتاب را علمی انتخاب می‌کنم.

رمان‌های کتاب‌خانه کانون با دیگر کتاب‌خانه‌ها چه تفاوتی دارد؟
رمان‌های کانون تنوع زیادی دارند ولی شکل رمان‌های کتاب‌خانه عمومی جذاب‌تره، در حالی که رمان‌های کانون پرمحتوا است.

به غیر از مطالعه رمان،  به چه فعالیتی علاقه داری؟
نقاشی، کامپیوتر، روبان دوزی که هر سه تای این ها را در کانون یاد گرفتم.

دوستانت رو چه طوری به  خواندن رمان علاقه‌مند می‌کنی؟
اولاً که به دوستانم خواندن آن کتاب را توصیه می‌کنم، بعد هم همان‌طور که شما برنامه‌ریزی کردید، هر جلسه در یک زمان مشخص با اعضا دور هم جمع می‌شویم و من آخرین رمانی  را که خوانده‌ام به طور خلاصه برای دوستانم بازگو می‌کنم  و این باعث می‌شود خیلی دقیق کتاب‌ها را بخوانم.

 به نظر تو جذابیت کانون در چیه؟
به کتاب‌هایش، مربیان مهربانش، به اعضا و دوستان جدیدی که هر روز پیدا می‌کنم.

 آیا تا حالا کتاب هدیه گرفتی؟
بله، بهترین هدیه برای من کتاب است، چندین دفعه از کانون، کتابخانه‌ی مدرسه، پدر و مادرم این هدیه ارزشمند را دریافت کردم.

 دوست داری با نویسنده کدام کتاب ملاقات کنی؟
آقای شهرام شفیعی  نویسنده «جزیره بی‌تربیت‌ها» چون خیلی کتاب‌شان با نمک بود.

چه روزهایی به کانون می‌آیی؟
روزهای فرد که نوبت دخترها هست.

 چند ساعت در کانون حضور داری؟
6 ساعت
 از این مدت زیاد خسته نمی‌شوی؟
نه، اصلا چون هم کتاب می‌خوانم، هم مدت زیادی با سرگرمی‌های کانون مثل «دومینو» بازی می‌کنم.

 چه صحبتی با نویسندگان کانون داری؟
از آن‌ها تشکر می‌کنم به خاطر نوشتن کتاب‌های خوبی که، حالا در اختیار کودکان و نوجوانان کانون  قرار دارد و از مسوولان و مدیر کل کانون که به بچه‌های شهرستان درمیان نعمت کتاب خواندن را هدیه کردند، بسیار سپاس‌گذارم.

به نظر تو، یک رمان خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟
  محتوای رمان به گونه‌ای باشد که خواننده با علاقه کتاب را تا پایان بخواند، قصه‌های تخیلی بسیار مناسب کودکان و نوجوانان است، ولی تصویر نداشته باشد.

چرا بدون تصویر؟
چون ما بتوانیم با استفاده از تخیل خودمان تصویرسازی کنیم.

 آخرین رمانی که خواندی؟
 «راز باغ متروک نوشته محمود برآبادی» که کتاب خیلی عجیبی بود.

 تا به امروز چند تا رمان خواندی؟
83 جلد رمان

 انتظارت از مربیان کانون؟
همین‌طور خوش رفتار باشند و همیشه بچه ها را به خواندن کتاب تشویق کنند.

اگر صحبتی با دوستان هم سن و سال خودت داری بگو:
از دوستان می‌خواهم، با اعتماد به نفس هر کاری را شروع کنند و یقین بدانند، آن‌ها  استعداد و توانایی های زیادی دارند که می‌توانند با مطالعه کتاب و آمدن به کانون به ویژه در این ایام  تابستان اوقات فراغت خوبی را پشت سر بگذراند و به شناخت توانایی‌های خودشان کمک کنند.


گفت‌وگو و عکس: رقیه امانی مربی مسوول مرکز فرهنگی‌هنری درمیان استان خراسان جنوبی