جایگاه و حقوق زنان در کانون

متن حاضر، سخنرانی علیرضا حاجیان‌زاده، مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان ‌و نوجوانان است که در سفر به استان اردبیل و در جمع مربیان و کارشناسان کانون ایراد شده است.

در دیدار با همکارانم در استان‌ها معمولا از این فرصت برای ارایه‌ی بخشی از مباحث تحلیلی کانون استفاده می‌کنم. مخاطب در این بخش فقط حضار نیستند، که همه‌ی کارشناسان، مربیان و کارکنان کانون در سراسر کشور مخاطب این سخنان اند. منتها هرکدام از صحبت‌ها از یکی از تریبون‌ها و در یکی از استان‌ها مطرح می‌شود. شاید تاکنون بیش از سی عنوان بحث را در استان‌های مختلف مطرح کرده‌ام. از این طریق همه‌ی همکاران در جریان آن بحث قرار می‌گیرند، البته بسیاری از سیاست‌ها و راهبردهایی که برای کانون تدوین کرده‌ایم، یا این چشم‌انداز ده‌ساله‌ی کانون که به تازگی تدوین کرده‌ایم، همه‌ی این‌ها درواقع ماحصل همین صحبت‌هایی است که در استان‌های مختلف مطرح کرده‌ام. امروز هم بحث دیگری را در جمع شما مطرح می‌کنم. در آخرین صحبتم در استان لرستان راجع به نیروی انسانی و جایگاه آن در ده بند سخن گفته‌ام. یکی از بندهایی که فقط به آن اشاره کردم و بررسی آن به جلسه‌ی دیگری موکول شد موضوع زنان و فعالیت آن‌ها در کانون است؛ چه در نیروهای انسانی کانون و چه در نظام، از این جهت که الگوی زن مسلمان در عرصه‌ی فرهنگی و هنری بسیار مهم است. ما در کانون باید بر این بحث مسلط باشیم، چون بخشی از جمعیت زنان مسلمان که در عرصه‌ی فرهنگ و هنر فعالیت می‌کنند در کانون متمرکز هستند. این بحث تحلیلی که امروز این‌جا مطرح خواهم کرد، این‌طور نیست که برای آقایان قابل استفاده نباشد، این دانشی سازمانی است که لازم است همه‌ی ما داشته باشیم. کما این‌که همه‌ی صحبت‌های بنده در استان‌های مختلف باید به عنوان دانش سازمانی مورد تحلیل و مطالعه قرار بگیرد. این بحث را در چند فصل تقسیم کرده‌ام، فصل اول در مورد حقوق زن است.

حقوق زن در جهان و ایران
در دنیا عناوینی در ارتباط با حقوق مطرح می‌شود، مثل حقوق بشر، حقوق شهروندی، حقوق کودک و حقوق زن. بخشی از این‌ها فراگیر است و مثل حقوق بشر تمام بشریت را شامل می‌شود و بعضی فقط برای قشرهای خاصی مطرح شده است مثل حقوق کودک که به تعبیر سازمان ملل سنین نوزادی تا 18 سالگی را به عنوان دوران کودکی تعریف کرده‌اند و حقوق آن را در یک پیمان‌نامه مطرح کرده‌اند. حقوق زن هم از این قسم است، که برای یک قشر از بشریت حقوقی تحت عنوان حقوق زن مطرح شده است. یکی از علت‌هایی که در بین همه‌ی اقشار، قشر خاصی جدا می‌شود و حقوقی برای‌ ایشان تعریف می‌شود این است که یا آن قشر در کسب حقوق خودشان ناتوان‌اند، مثل کودکان. می‌گویند کودکان به دلیل کمی سن و نداشتن جایگاه اجتماعی توان احقاق حق ندارند و حکومت‌ها، سازمان‌ها و بزرگ‌سالان باید حقوق کودک را تعریف و حق آن‌ها را احصاء کنند. علت دیگر برای این تعیین جداگانه‌ی حقوق این است که ظلم‌هایی در حق آن‌ها جاری می‌شود که توان مقابله با آن و گرفتن حق‌شان را ندارند. در مورد زنان چنین دلیلی مطرح می‌شود که در طول تاریخ مورد ظلم قرار گرفته‌اند. ظلم به زنان در تاریخ از زمان جاهلیت شروع شده که دختران را زنده‌به‌گور می‌کردند، یا به آن‌ها توهین می‌کردند. این نگاه در تاریخ ثبت شده است. در تفکر مدرنیته هم شخصیت زن را به اسارت گرفته‌اند، دیگر بحث زنده‌به‌گور کردن جسم زن نیست. به‌تعبیری تضییع حقوق مادی و معنوی زنان باعث شده است که امروز بحث حقوق زن مطرح باشد. البته اختلاف نگاهی بین نگاه اسلامی ‌ما با سازمان‌های بین‌المللی در مورد این حقوق مطرح است که به اعتقادات ما برمی‌گردد. در سازمان‌های بین‌المللی حقوق زن را در آزادی بی‌حدوحصر او و اختلاف زن و مرد با هم می‌دانند و بسیار نکاتی که در شرع و نگاه دینی ما منتفی است. اگر می‌گوییم حجاب داشته باش، با مرد اختلافی نداشته باش و حدومرز داشته باش، ما این را ظلم به زن نمی‌دانیم. این ظلم به زن نیست، بلکه احقاق حقوق بانوان است. این اختلاف ‌نظر بین ما و مجامع بین‌المللی هست، اما نفس این‌که حقوق زن رو باید احصاء کرد، به تضییع حقوق آن‌ها برمی‌گردد، چه حقوق معنوی و چه حقوق مادی.
نظام جمهوری اسلامی ایران که نظامی پیشرفته و آگاه است مدافع حقوق زنان است. نشانه‌ی آن اصل 21 قانون اساسی است که علاوه بر بخش‌های مختلف این قانون که در آن از حقوق زنان صحبت‌شده، اصل 21 قانون اساسی مستقلا برای احقاق حقوق زنان تبیین شده است. این نگاه عادلانه‌ی جمهوری اسلامی است که حقوق زن را حتی در قانون اساسی‌اش تبیین کرده و برای آن در سازمان‌ها ساختار ایجاد کرده است. از ریاست جمهوری گرفته تا وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌های مختلف، بخش‌های مربوط به زنان و خانواده را تبیین کرده‌اند تا بتوانند این اصل مسلم و مهم قانون اساسی را اجرا و از آن دفاع کنند.

افراط و تفریط در تعاریف
در حوزه‌ی حقوق زنان در دنیا با دو نگاه مواجهیم: اول، نگاه مردسالارانه که به تحقیر زن منجر می‌شود. این نگاه مردسالاری نگاهی منفی است که در دنیا مطرح است و در بعضی از کشورها شیوع دارد. نگاه دوم هم شامل باورهای افراطی فمینیسم با ایده‌های زن‌سالاری، زن‌مداری و این‌که زن به‌جای مرد باشد و نقش او را انجام بدهد، می‌شود. این دو نگاه امروز در دنیا مطرح است که یکی افراطی و دیگری تفریطی است. اما نگاهی که قرآن و دین مبین اسلام نسبت به حقوق زن در نظر می‌گیرد کاملا متعادل است. قرآن زن و مرد را در انسانیت برابر می‌داند و فقط دو گونه خصلت در مرد و زن تبیین می‌کند. این دو گونه خصلت از ساختار جسمی و عاطفی زنان و مردان متصاعد می‌شود. به تعبیری زن و مرد مساوی‌اند اما مشابه نیستند. این حقوقی است که اسلام برای زن قرار داده است. قرآن می‌فرماید «هُوَ الَّذِی خَلَقَکم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیسْکنَ إِلَیهَاۖ»، ما شما را از یک سرشت آفریدیم، اما هر کدام ویژگی‌ای دارید که مکمل یک‌دیگر هستید و برای هر کدام زوجی قرار داده‌ایم تا به هم آرامش بدهند. پس هر کدام از زن و مرد، ویژگی و نقش خاصی دارند، اما همه ‌با ‌هم در سرشت برابرند. سرشت زن مثل مرد احترام‌آمیز است. اشاره می‌کنم به دوران جاهلیت که در آن‌جا نگاه تحقیرآمیز حتی به سرشت زن داشته‌اند. در نگاه جاهلیت، زن را عنصر گناه می‌دانند، معتقدند که از وجود زن شر و وسوسه برمی‌خیزد. نگاه جاهلیت زن را شیطان کوچک می‌داند. این نگاه معتقد است که هر گناه و جنایتی که مردان مرتکب می‌شوند حتما زنی در آن دخالت داشته است. نگاه جاهلیت معتقد است که رانده‌شدن آدم و حوا از بهشت تقصیر حوا بوده. چراکه حوا، وسوسه کرد و باعث شد که آدم هم خطا کند. قرآن به همه‌ی این تفکرات باطل پاسخ داده است: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیطَانُ»، یعنی شیطان هر دوی آن‌ها را وسوسه کرد. «هما» یعنی هر دوی آن‌ها، هم آدم و هم شیطان. آیات بسیار زیادی که فرصت بیان آن‌ها در این‌جا نیست، نشان از این دارد که زن و مرد هویت و شخصیتی برابر و سرشتی قابل احترام دارند. برای مثال همه‌ی ما فکر می‌کنیم عفاف و حجاب مربوط به زنان است و هر گاه صحبت از آن می‌شود تصویر زنی محجبه در تابلوها و ذهن ما نقش می‌بندد، ولی این‌طور نیست. عفاف و حجاب مربوط به خانم‌ها و همچنین آقایان است و قرآن هر دو قشر را در تشویق به عفاف و حجاب همسان می‌کند. قرآن می‌فرماید «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ»، یعنی به مردان مومن بگو (اصلا از مردان شروع کرده است) چشم خودتان را کنترل کنید و بدن‌های خودتان را عرضه نکنید. در آیه‌ی بعد خطاب به خانم‌ها می‌فرماید: «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»، به خانم‌های مومن بگو چشم‌هایشان را از نامحرم بپوشانند و خودشان را عرضه نکنند. این عین مطلبی است که خداوند به مردان و زنان مومن می‌گوید و این آیه‌ مربوط به حجاب و عفاف است. پس حجاب و عفاف مربوط به زنان نیست، این برابری و نگاه برابر برای هر دو قشر است. امام صادق (ع) خطاب به مردان می‌فرماید نسبت به زنان مردم عفت داشته باشید. به مرد می‌گویند عفت داشته باشید، یعنی خودتان را نگه‌دارید. عفت به معنای خودنگه‌داری، امتناع از خواهش‌های نفسانی و کنترل قوه‌ی شهویه است. قوه‌ی شهویه هم فقط جنسی نیست، شهوت خوراک است، مقام و پست و غیره. این‌جا وقتی می‌فرماید از زنان عفت داشته باشید، یعنی خودتان را کنترل کنید. پس ببینید عفت و حجاب فقط مربوط به زنان نیست، قرآن و عطرت ما زن‌ومرد را همسان می‌داند. «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً» یعنی کسانی که عمل صالح انجام می‌دهند، ‌چه مونث و چه مذکر باشند، به آن‌ها حیات طیبه می‌دهیم. خیلی روایت داریم که مرد‌وزن دوشادوش، در کنار هم و هموزن‌ اند؛ هم سرشت‌شان و هم زندگی و عملکردشان. عرفا، زنان و مردان را جلوه‌ای از صفات الهی می‌دانند. در برابر تمام آن نامردمی‌هایی که نگاه تحقیرآمیز به زن داشت، عرفای اسلام مردان و زنان را جلوه‌ای از صفات مختلف الهی می‌دانند. می‌گویند زن مظهر جمال الهی و مرد مظهر جلال الهی است. عرفا این جمالیت و جلالیت پروردگار را بین زن‌ومرد تقسیم می‌کنند. البته این بحثی طولانی است و من فقط تیتروار به آن اشاره کردم که چنین جایگاهی برای زنان و مردان در اسلام وجود دارد.

جایگاه اجتماعی زن کجاست؟
جایگاه اجتماعی زنان در کجا است، چگونه باید ترسیم شود، حدومرزها چیست؟ در مورد جایگاه اجتماعی زن مسلمان چند نگاه مطرح است. الگوی سنتی یک نگاه است که می‌گوید مرد نان‌آور است و زن خانه‌دار، همین؛ به قول معروف حرف هم نباشد! در دنیای مدرن نگاه دیگری ترویج پیدا کرده که خروج بی‌حدومرز زنان از منزل به سوی بازار کار و اشتغال است. این هم نگاه دنیای مدرن است که زنان اصلا نباید خانه بمانند، باید مثل مرد در بازار کار و اشتغال حضور داشته باشند و هیچ حدومرزی نیست. نگاه سومی وجود دارد که ما باید با یک ویرایش به آن اعتنا کنیم. این نگاهی تلفیقی است از ایفای نقش مادری، همسری و خانه‌داری زن و هم تمایل به اشتغال در بیرون از خانه برای کسب منزلت اجتماعی. این نگاهی تلفیقی است که در آن زن هم نقش مادری، همسری و خانه‌داری دارد و هم هویت و منزلت اجتماعی که باید برای تحقق آن در جامعه، ظهور و بروز داشته باشد. منتها آن نکته‌ای که گفته‌ام باید ویرایش شود، یه منظور توجه به تعادل قضیه است. اگر تعادل برقرار نشود به یک تعارض می‌رسیم، هر کدام از این دو طرف مزاحم دیگری می‌شوند، چه نقش خانوادگی و چه نقش اجتماعی. ما باید به یک تعادل برسیم که اگر نرسیم، آسیب‌های اجتماعی و خانوادگی را به دنبال خواهد داشت.
اسلام نگاهی متعالی به زنان دارد به عنوان یک ظرفیت عظیم در نیروی انسانی که بیش از نیمی از بشریت را تشکیل می‌دهند. به تعبیری الگوی نقش اجتماعی زن مسلمان این‌گونه ترسیم می‌شود که اولا خانواده باید به عنوان نهادی اساسی در جامعه در اولویت قرار بگیرد. این نگاه متعادل است که زنان ضمن این‌که باید آن دو نقش خانوادگی و اجتماعی را داشته باشند، اما معیار و خط قرمز، خانواده است. خانواده نباید به خاطر نقش اجتماعی لطمه بخورد. این یکی از بندهای نگاه متعالی نسبت به زن مسلمان است. بند دوم این است که در کار و حضور اجتماعی زنان باید یک معیارهایی مورد توجه قرار بگیرد.

نظام ارزشی و حضور زنان در اجتماع
ما باید در ارتباط با زنان برای حضورشان در جامعه یک نظام ارزشی داشته باشیم تا بتوانیم الگوی زن مسلمان را ترسیم کنیم. این نظام ارزشی را در چند بند خلاصه کرده‌اند و من تیتر آن‌ها را تقدیم‌تان می‌کنم:
یکی پرهیز از اختلاط زن و مرد است. اختلاط زن و مرد یعنی ارتباط بی‌رویه‌ی بین زن‌ومرد نامحرم. این در نظام اجتماعی ما، در کار و اشتغال ما، در فعالیت‌های اجتماعی ما باید رعایت شود. اگر رعایت نشود، منشا بسیاری از مفاسد اجتماعی از همین اخلاط بی‌حدومرزی است که در جامعه بین زنان و مردان ایجاد می‌شود. این نکته خیلی هم مهم است، خیلی هم روی آن بحث شده است، خیلی هم منبع داریم که ارتباط زن‌ومرد باید حدومرز داشته باشد و اختلاط بی‌حدومرز مورد توافق اسلام نیست.
دومین نظام ارزشی‌ای که باید در الگوی زن مسلمان در جامعه حاکم باشد رعایت عزت و احترام زنان است. زنان نباید به هر قیمتی وارد بازار کار شوند، وارد اجتماع شوند. احترام آن‌ها باید حفظ شود. این را قرآن گفته است، من از خودم نمی‌گویم تا خوش‌آیند خانم‌ها باشد. قرآن گفته است که «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»، با خانم‌ها خوب معاشرت کنیم، با احترام و عرف درست. پس احترام خانم‌ها باید در جامعه حفظ شود، اگر که می‌خواهند در جامعه فعالیت کنند و اشتغال داشته باشند.
نظام ارزشی دیگری که برای حضور زنان در جامعه می‌توانیم به آن توجه کنیم تاکید بر نقش تربیتی زنان است. با تکیه بر اختصاصات و ویژگی خانم‌ها که از جهت روحی و عاطفی در شرایطی‌اند که نقش تربیتی‌شان قوی‌تر است. نقش تربیتی خانم‌ها هم برای فرزندان‌شان است، هم برای شوهران‌شان و هم برای حضورشان در جامعه. حضور زنان در جامعه فقط استفاده از توان آن‌ها برای اجرای یک کار نیست، بلکه حضور زن در جامعه می‌تواند اثرگذار باشد و آن نقش تربیتی زن در جامعه هم وجود داشته باشد. امام بزرگوارمان این‌گونه فرموده‌اند که زن انسانی بزرگ و مربی جامعه است. این عبارت حضرت امام است. حالا این مربی جامعه یک طرفش به این برمی‌گردد که بچه‌هایش را تربیت می‌کند و آن‌ها وارد جامعه می‌شوند، اما در عبارت‌های مشابه دیگری داریم که اصلا حضور زن در جامعه اثر تربیتی دارد. نگاه ارزشی‌ای که به حضور زن در جامعه و اشتغال هست، مساله‌ی رعایت نقش زنانه و مردانه در تقسیم کار است. بسیاری از کارها جنس زنانه دارد، مثلا پزشکی برای بانوان، مربی‌گری دختران و پسران در سن پایین. اصلا جنس معلمی زنانه است، یا بعضی از فعالیت‌ها و نقش‌های هنری. زنان ما باید در جنس زنانگی خودشان در جامعه حضور داشته باشند. علی (ع) در این زمینه می‌فرماید که «المَرأَةَ رَیحانَةٌ و لَیسَت بِقَهرَمانَةٍ»؛ یعنی زنان مثل گل‌اند و قهرمان نیستند. من نباید فقط از زنان الگوهای قهرمانانه بسازیم. البته ممکن است این گل‌ها قهرمان هم باشند و هستند. امروز هم در بعضی از عرصه‌ها زنان قهرمان داریم، اما نباید اول به دنبال قهرمان شدن زنان برویم، باید ریحانه بودن‌شان را محور قرار بدهیم و البته با آن ساختار می‌توانند قهرمان هم باشند.
با توجه به نکات مطرح‌شده، الگوی زن مسلمان را این‌گونه می‌توانیم در سه بخش ترسیم کنیم؛ مورد سوم تکامل و رشد معنوی زنان است، یعنی به خاطر تاثیرگذاری تربیتی که زن می‌تواند در خانواده و جامعه داشته باشد، باید بیش‌تر وظیفه‌ی خودسازی را به عهده بگیرد. تکامل و رشد معنوی خود زنان بسیار اهمیت دارد. این برای مردان هم اهمیت دارد، زن و مرد برای رسیدن به کمال هر دو موظف‌اند که خودسازی کنند، اما می‌بینیم که نقش زن ویژه‌تر است و قرآن چهار بار در مورد نقش تربیتی و اثرگذاری زنان سخن گفته؛ در قرآن آمده است که «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ». اصلا خداوند در مورد مردها هیچ مثالی در قرآن نزده، ولی چهار بار مثال برای زن آورده است. به خاطر اهمیت تاثیرگذاری زنان، به خاطر جایگاه ویژه‌ای که زنان در الگوسازی دارند. یکی‌اش همین آیه است که خداوند زن فرعون را برای کسانی که ایمان آورده‌اند مثال می‌زند. آسیه چه جایگاه بلندی داشت که در مقابل ظلم فرعون ایستاد و از خداوند خواست نجاتش بدهد. گفت که من این قصرهای فرعون را نمی‌خواهم، خدایا خانه‌ای در بهشت به من بده. دوباره خداوند جای دیگری از مریم، مادر عیسی، مثال می‌زند که «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاک وَطَهَّرَک وَاصْطَفَاک عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ»، خداوند به ملائکه می‌گوید به مریم بگویید من تو را انتخاب کرده‌ام، تطهیر کرده‌ام و برای همه‌ی زنان عالم الگو قرار داده‌ام. خداوند دو الگوی منفی هم از زنان ارایه می‌دهد. یکی وقتی که خواند برای کافران از همسر نوح و همسر لوط مثال می‌زند: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ کفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ کانَتَا تَحْتَ عَبْدَینِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَینِ فَخَانَتَاهُمَا». می‌گوید شوهران این دو نفر پیغمبر بوده‌اند، اما پیغمبرها هم از پس این‌ها برنیامدند. آیه‌ی قرآن است، این‌ها تحت نظر دو بنده‌ی پروردگار بوده‌اند، ولی خیانت کرده‌اند. ببینید زن چنین موجودی است، هم بسیار اثرگذار، بسیار الگو برای مومنین و مومنات؛ از آن طرف هم هست، الگو برای کفار. بله، زن چنین جایگاهی دارد، خداوند چهار بار در قرآن از زن مثال زده است، یک بار برای مرد مثال نزده. این جایگاه ویژه‌ی زن است.
امام بزرگوار ما هم در عبارتی می‌فرماید صلاح و فساد جامعه به دست زنان است. زنان می‌توانند جامعه را به صلاح برسانند و هم به فساد بکشانند. به همین دلیل است که می‌گوییم زن باید روی خودش کار کند، کمالات بیابد و شان معنوی‌اش را بالا ببرد تا جامعه از وجودش به صلاح و تعالی برسد. امروز زن ایرانی در میدان علم، سیاست و اجتماع چنین جایگاهی را به دنیا نشان داده است، که با حفظ دین، عفاف، تقوا، متانت، وقار و حجاب توانسته شخصیت الگویی در دنیا ایجاد کند و حضور اجتماعی و سیاسی داشته باشد. باز امام می‌فرماید زنان ما با حفظ ارزش‌های دینی و اعتقادی مشارکت جدی در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی داشته باشند و حجاب‌شان را مانع مشارکت قلمداد نکنند. خیلی‌ها ممکن است که معتقد باشند حجاب زنان با فعالیت‌های اجتماعی منافات دارد که به صراحت مطرح شده و هیچ منافاتی ندارد. مرز را رعایت کنیم و حضور اجتماعی هم داشته باشیم.
این بخش صحبت را هم جمع‌بندی می‌کنم، زن تراز در جامعه‌ی اسلامی و الگوی متعالی زن مسلمان باید این سه ویژگی را در خودش حفظ کند. او باید در کنار توجه به تعالی شخصیت وجود خودش (معنویت) و ضمن ایفای نقش همسری (خانواده)، در اجتماع هم حضور فعال داشته باشد، البته بر محور ارزش‌هایی که مطرح کرده‌ام. باید از هر نوع افراط و تفریط پرهیز شود: این هم آن نگاه فمینیستی و بی‌حدومرز است و هم آن نگاه سنتی و منحصر کردن زن در خانواده.

جایگاه زن در عرصه‌ی هنر و ادبیات
سومین بخش از صحبت‌های من در مورد جایگاه زن مسلمان در عرصه‌ی هنر و ادبیات است. آن بخش قبلی کلیات بود درباره‌ی حضور اجتماعی، حالا می‌خواهیم نزدیک‌تر شویم به وضعیت خودمان؛ یعنی جایگاه زن مسلمان در عرصه‌ی هنر و ادبیات. این البته بحث بسیار مفصلی است که آن را فشرده کرده‌ و تقدیم‌تان می‌کنم.
از این‌جا باید به بحث وارد شویم که هنر یکی از بنیادی‌ترین عرصه‌های تبلور و تجلی روح انسان است. حالا این می‌تواند هنر تصویری، سینما و تجسمی باشد؛ هنرهای مختلف بنیادی‌ترین عرصه‌ی تبلور و تجلی روح انسان‌‌ها است. نقش و جایگاه زن از دو منظر قابل بررسی است. یکی از منظر مولد بودن زن که پدیدآورنده، مولد و مربی باشد. یکی هم از منظر این‌که زن خودش موضوع و محتوای اثر ادبی و هنری باشد. از هر دو منظر بحث‌های مفصلی مطرح است، من فقط تیتروار خدمت‌تان عرض کردم که زن در هنر و ادبیات در هر دوی این عرصه‌ها می‌تواند ظاهر شود.
در مورد بخش محتوای اثر هنری، شخصیت زن مسلمان بسیار خوب می‌تواند از طریق هنر منعکس شود. هنر ابزار قدرتمندی است که می‌تواند برای معرفی الگوهای صحیح مثل الگوی زن مسلمان استفاده شود؛ چه از منظر حجاب و عفاف و چه از منظر شخصیت و منش زن. ما متاسفانه در سینمای قبل از انقلاب دیده بودیم که زن را ابزار تلقی می‌کرد و شخصیت او را زیر سوال برده بود. به برکت انقلاب اسلامی زن توانست در جایگاه خودش در هنر قرار بگیرد. در بخش آثار هنری، بخشی که زن می‌تواند مولد و پدیدآورنده باشد هم ما معتقدیم که زن با احساسات قوی و هوش عاطفی‌ای که دارد می‌تواند در تولید اثر بسیار موفق باشد. اثری که زن تولید می‌کند به هوش عاطفی و نقش تربیتی او آغشته است. در عرصه‌ی هنر، ‌ادبیات و مربی‌گری اگر این نفش را با شالوده‌ی تربیت دینی مخلوط کنیم الگوسازی بسیار خوبی است.

زنان در کانون پرورش فکری
اما در بخش پایانی صحبتم کمی مستقیم‌تر وارد کانون می‌شوم. می‌دانم در ذهن خانم‌ها این نکته هست که این حرف‌ها را که دارید می‌زنید، در کانون چه‌قدر شرایطش را فراهم می‌کنید که ما به خانواده‌مان برسیم، به بچه‌ها توجه کنیم، نقش همسری و مادری داشته باشیم؟ این حرف‌ها در ذهن من هم هست، این حرف‌ها را زدم که به شما بگویم حتما نقش مادری، همسری و خانه‌داری‌تان را فراموش نکنید. حتما به خودسازی و رشد معنوی خودتان بپردازید. من این حرف‌ها را فقط در مورد کانون می‌زنم. اگر این سوال برایتان مهم است ما معتقدیم که معیار باید برای خانم‌ها خانواده باشد، نشود که به خاطر کانون خانواده‌ی شما متزلزل شود. نشود که به خاطر کانون فرزند شما از تربیت خوب‌تان (چنان‌که بچه‌های مردم را تربیت می‌کنید) محروم باشد. این تاکید من است. نکته‌ی دوم رعایت حدود و مرزها در کانون است که الحمدالله خوب رعایت می‌شود. با‌این‌حال این نکته و آن بخش خودسازی را باز هم باید با خودمان تکرار کنیم.
همه‌ی این حرف‌ها یک اقتضائاتی هم دارد، این‌که ما در نظام مدیریتی‌مان در کانون برای این حرف‌های که زده‌ایم فکر کنیم. وقتی داشتم این حرف‌ها را تنظیم می‌کردم، اواسط کارم بود که زنگ زدم به آقای واحدی، که تشریف بیاورید اتاق من. محبت کردند و آمدند. گفتم آقای واحدی، من در این هفته می‌خواهم در مورد خانم‌ها صحبت کنم، ایده‌پردازی کنم، ولی دلم نمی‌خواهد فقط صحبت کرده باشم. می‌خواهیم یک چیزی در کانون پایه‌گذاری کنیم که این حرف‌ها عملی شود. کاری کنیم که خانم‌ها از شرایط ویژه‌ی خودشان بهره‌مند شوند. از شرایطی که ما به آن معتقدیم، در موردش سخنرانی می‌کنیم و محتوایش را در تاریخ ثبت می‌کنیم که نگاه مدیریتی ما این است. با هم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که در همین هفته به شکل ویژه‌ای کمیته‌ای راه بیندازیم. از همین امروز که این حرف‌ها را می‌زنم باید کمیته‌ی ویژه‌ای راه بیندازیم و شرایط تک‌تک خانم‌های کارمند، مربی و همکار کانون را بررسی کنیم. امروز ساعت کار برای خانم‌ها مطرح است؛ مثلا می‌گویند این مدل ساعت کار باعث شده ما از بچه‌هامان دور بیفتیم. علی‌رغم این‌که مایی که این ساعت کار را تنظیم کرده‌ایم به نفع عضو است و ما باید عضو را هم ببینیم، اما معتقدیم نباید همکار خودمان را هم فراموش کنیم. قطعا ما در مورد امسال تجدیدنظر خواهیم کرد. در مورد حق مرخصی برای کارکنان و همکاران پاره‌وقت ما که تا الان رعایت نمی‌شده، ما یک مقداری هم داریم کار قبل را ادامه می‌دهیم. درست است که من دو سال و اندی است که وارد کانون شده‌ام، ولی نمی‌توانم همه‌چیز را یک‌جا به هم بریزم. قدم‌به‌قدم باید اصلاح کنم و جلو بروم. بالاخره این روشی بود که از قبل در اختیار ما قرار گرفت، ولی من از روز اول دغدغه‌ی خانم‌ها و خصوصا همکاران پاره‌وقت را داشته‌ام، بارها و بارها مطرح کرده‌ام و در عمل هم دیده‌اید که قدم‌هایی برداشته‌ایم. من در جلسه‌ی سفر قبلی تشریح کردم که چه قدم‌هایی برداشته‌ایم، اما باز راضی نیستیم و دل‌مان می‌خواهد قدم‌های بهتری برداریم. همکاران پاره‌وقت ما از مرخصی محروم‌اند، از مرخصی تشویقی محروم بوده‌اند. من از ابتدای سال 1395 گفته‌ام که مرخصی تشویقی و تعطیلات عید باید برای خانم‌های پاره‌وقت هم تحقق پیدا کند. بحث مرخصی زایمان برای خانم‌ها منتفی بوده، که باید برای این هم فکر کنیم. البته هیچ کدام از این موارد را قول نمی‌دهم، می‌گویم مساله‌ی ما این‌ها است. صورت مساله‌ی ما این‌ها است و باید تک‌تک‌شان را در آن کمیته بررسی کنیم. بحث مرخصی زایمان خانم‌های پاره‌وقت مطرح است، حتی بحث فاصله‌ی زیادی که بین محل کار و خانه‌ی بعضی از خانم‌ها هست. خانم‌هایی داریم که از شهری به شهر دیگر می‌روند. البته در خیلی از جاها ناچاریم، بالاخره به خاطر محدودیت‌های نیروی انسانی و باقی مشکلات ناچاریم، ولی حداقل تلاش کنیم که آن فاصله را بیش‌تر نکنیم. تا جایی که می‌توانیم، قدم‌به‌قدم برویم به سمت این‌که خانم‌ها آرامش داشته‌باشند، نزدیک منزل‌شان باشند، حداقل در شهر خودشان باشند. ما خانم‌هایی در کانون داریم که هر روز صبح باید 150 کیلومتر بروند و برگردند. حتی در سیستان و بلوچستان مناطقی داریم که از جهت امنیت ممکن است مردها هم در خطر باشند؛ یک خانمی می‌گفت من هر روز ساعت شش صبح باید بروم میرجاوه و برگردم. تا گفت میرجاوه، تن من لرزید. می‌گفت من هر روز از زاهدان باید بروم میرجاوه و هفت شب برمی‌گردم. من هنوز نگران این فرد به عنوان عضوی خانواده‌ام، هستم. شاید هفت‌هشت ماه پیش بود که من سفری به سیستان‌وبلوچستان داشتم، ولی همیشه نگران این یک خانمم که به میرجاوه می‌رود و بسیاری از خانم‌هایی که شهربه‌شهر حرکت می‌کنند و خطرات جاده‌ای را به جان می‌خرند. این‌ها مساله، نگرانی و دغدغه‌ی ما است. من کمیته‌ی ویژه‌ای تشکیل داده‌ام، آقای واحدی مسوولیت آن را به عهده دارند و با هم همپیمان شده‌ایم تا بتوانیم در یک فاصله‌ی زمانی نسبتا مناسبی با رعایت قوانین شرایط مناسبی برای خانم‌ها ایجاد کنیم. امیدوارم صحبت‌های ما فقط شعار نباشد و ان‌شاءالله در کانون عملیاتی شود.