رشد و پرورش فرهنگی هنری کودکان
غلامعلی کیومرثی
قسمت اول
یکی از ابعاد رشد و پرورش کودکان و نوجوانان «رشد فرهنگی و هنری» است که در نظام تعلیم و تربیت رسمی ما کمتر به آن پرداخته میشود. در مورد ابعاد دیگر رشد کودک یعنی «رشد جسمانی»، «رشد روانی و عاطفی»، «پرورش احساس مذهبی» «رشد و پرورش ذهنی»، «رشد کلامی و مهارتهای زبانی» و... توسط محققان و روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت فراوان کار شده است. اما بهطور ویژه در مورد «رشد و پرورش فرهنگی و هنری» کمتر بحث شده است.
در مباحث مربوط به «فرهنگ» هم، اغلب به جنبههای «فرهنگ عمومی» پرداخته شده و موضوع «فرهنگ کودک» اساساً مورد توجه قرار نگرفته است.
در باره «رشد هنری کودکان» هم، چه در مدارس و چه در مراکز کانون بیشتر «آموزش هنری» در زمینه یک یا چند رشته خاص (مثل نقاشی، نمایش، سرود و...) مد نظر قرار گرفته است.
با توجه به گستردگی موضوع «فرهنگ» و «هنر»، برداشتها و دیدگاههای افراد، در باره «رشد فرهنگی و هنری» و همچنین فعالیتهای مربوط آن بسیار متفاوت است. از طرف دیگر این موضوع بهگونهای است که با دیگر ابعاد رشد، مانند «رشد اجتماعی»، «رشد و پرورش اخلاقی» و... ارتباط پیدا میکند، به همین جهت خیلی از مواقع دامنهی بحث روشن نیست.
از آنجا که دامنهی فعالیتهای فرهنگی هنری در کانون بسیار گسترده است و نزدیک ۴۰ فعالیت در فهرست فعالیتهای مراکز فرهنگی کانون ثبت است، پرداختن به این موضوع باید یکی از دغدغههای اصلی کارشناسان و مربیان فرهنگی و هنری و حتی مدیران کانون باشد.
علاوه براین، بسیاری از والدین اعضای مراکز فرهنگی هنری کانون هم با نوع فعالیتهای این نهاد فرهنگی آشنایی ندارند و همین امر باعث ایجاد نگاه تردیدآمیز آنها نسبت به حضور فرزندانشان در این مراکز کانون میشود. در حالی که اگر آنها با کارکردها و اثرات تربیتی این فعالیتها آشنا باشند قطعاً دیدگاه دیگری نسبت به ارزش و اهمیت فعالیتهای کانون و تأثیر آن در رشد فرهنگی و هنری فرزندانشان خواهند داشت.
نگاه کانون نسبت به کلیهی فعالیتهای موجود مراکز فرهنگی، باید یک نگاه «واسطهای» باشد، بدین معنا که برای این فعالیتها کارکرد تربیتی قائل باشند. همهی فعالیتهای فرهنگی و هنری نظیر: «قصهگویی»، «کاردستی»، «بحث آزاد»، «بحث کتاب»، «نقاشی»، «نمایش»، «سرود»، «سفالگری»، «کتابخوانی» و... باید با رویکرد تربیتی و آموزشی اجرا شوند.
بدیهی است برای تحقق این هدف ارزشی، لازم است مربیان و کارشناسان، علاوه بر آشنایی با تکنیکها و روشهای خلاقانه اجرای این فعالیتها، با اهداف آنها و نحوهی تحقق این اهداف در حین اجرا آشنا باشند.
اهمیت دورهی کودکی
اهمیت دوران کودکی و نوجوانی در پذیرش «فرهنگ دینی» و فراگیری آموزههای لازم زندگی و شکلگیری شخصیت انسان به حدی است که حضرت امام علی(ع) فرمود: فرموده است: «الْعِلْمُ مِنَ الصِّغَرِ کَالنَّقْشِ فِی الْحَجَرِ» (منیه المرید، شهیدثانی، ص: ۲۲۶.)
«فراگیری علم در کودکی همچون نقشی است که بر سنگ حکّ شود.»
تربیت کودکان و نوجوانان در همهی ابعاد وجودی انسان، مستلزم تلاشهای زیادی است که از همان روزهای آغازین حیات فرزند باید انجام شود. یکی از مهمترین آنها خوشایندسازی آموزههای فرهنگی، دینی و اجتماعی و... است که با بهرهگیری از قالبها و واسطههای جذاب فرهنگی هنری میسر است.
مفهوم کودکی به معنای امروزی آن شاید کمتر از صد سال است که مورد توجه جدی روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت قرار گرفته است. در گذشته «دوران کودکی» به عنوان یک مرحله مستقل از رشد، خیلی مورد توجه نبوده است. کودک در واقع بزرگسال کوچک تلقی میشده است و همان انتظاراتی که از بزرگترها میرفت، همانها را در سطحی پایینتر از کودکان انتظار داشتند.
باید در نظر داشت که سرشت ویژهی کودکان طبیعتی متمایز است، و این طبیعت ویژه، کودکان را به طور واضح از بزرگسالان مجزا میکند. این که به کودکان در یک جامعه چگونه نگاه میشود و کودک از نظر فرهنگ اجتماعی چه معنایی دارد، و یا آنکه اساساً آیا کودکی و فرهنگ کودکان وجود دارد و یا خیر؟ و همینطور چگونگی فرهنگپذیری کودکان؛ همه مسائلی است که در در زمینه موضوع رشد و پرورش فرهنگی کودک باید مورد توجه قرار بگیرد.
تفاوت کودکی در جوامع مختلف متفاوت است. متأسفانه امروزه ملاک بررسی همهی کودکان دنیا، معیارهایی است که در روانشناسی غرب تبیین شده است. نباید با نوع تعریفی که غرب از کودکی ارائه داده و روندی که کودکی در جامعهی مدرن غرب طی کرده جوامع دیگر بررسی شوند... .