کد خبر: 206209
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۸
بازدید 29718
مراسم عروسی در قوم بختیاری

کار تحقیقی از خانم بهنوش بساک کاظمی مربی مسوول مرکز مجتمع اراک

 
 
 
پژمان بختیاری شاعرونویسندةبختیاری نژاد ایرانی می نویسد:
بختیاری از لحاظ لغوی تشابه نزدیک به کلمة باکتری دارد.باکتریان یک گویش ایرانی است که درحال حاضر جزچندواژه بیشتر ازآن نمانده است وغیر ممکن است که مابتوانیم آن رابا لهجة بختیاری مقایسه کنیم وازطرفی هیچ نوع مدرکی دردست نداریم که بختیاری هارا از اعقاب باکتری ها بدانیم . بختیاری وباکتریا احتمالا‏‏‎“هردو دارای یک ریشه هستند«بخت»درزبان اوستایی ازواژة«بغ»مشتق شده درزبان سانسکریت ازکلمة«بَهْک»یعنی قربانی کردن گرفته شده است.                                                                    
                                                          {تاریخ سیاسی اجتماعی بختیاری-پروفسورجن رافگارثویت}
سرداراسعد در«تاریخ بختیاری» می نویسد:درتسمیه این اسم،اقوال مختلفه است این کلمه،مرکب است ازدولغت فارسی ،یکی بخت ویکی یار،یا آخرازبرای نسبت است.
عبدالعلی خسروی در«فرهنگ بختیاری»ازقول هرودوت می نویسد:بختیاری هاازنژادقدیم ایرانی هستندکه ازکوهای آرارات وقفقاز به سوی مغرب حرکت کردند.عده ای به جنوب رود جیحون (بلخ)رسیدندوچون اراضی آنجاراخوب،وسیع وبلامنازعه یافتنددرکنارنهرآبی که دهاز نامیده می شدمسکن گزیدندکه بعدها این محل را« بخت آر»نامیدند.
جمعی ازپژوهشگران ومردم شناسان،بختیاری هاراایرانی الاصل می دانند.زبان وبرخی ازعادات ورسوم،برهان اصلی راتشکیل می دهد.«لوریمر»یکی ازخاورشناسان دربارهءزبان ولهجهء بختیاری ها به پژوهش برداخته است.براساس مشخصات جسمی وروحی وعادات،آن هاراایرانی الاصل می داند.
درجای دیگرآورده است که بختیاریان ازنژادپارس هستندکه درسده های ششم .هفتم قبل ازمیلادباایلامیان درآمیخته ونژادواحدی رابوجودآورده اند.
ایرج افشار نیزچنین نتیجه ای گرفته وافزوده است:«لباس زنان بختیاری شباهت زیادی به لباس زنان زرتشتی دورهء ساسانی دارد وزبان بختیاریان به زبان پهلوی زماان ساسانی نزدیک است وازواژه های ترکی وعربی بهره نمی گیرد.
نیکزاد،نویسندهءمحلی بختیاری نیزپس ازذکرروایات مختلف نتیجه می گیردکه:«روی هم رفته ازتمام این نوشته هاوآثارواسنادتاریخی استنباط می شودکه بختیاریان ازایرانیان اصیل وبااکرادوالوارازیک ریشه ونژاد،وزبانشان نیز همان پهلوی است.»
اما منبعی که برای اولین بار کلمهء«بختیاری» ذکر شده است ،کتاب شرفنامه بدلیسی است.
دسته ای ازمورخین در برخورد بابعضی ازتیره های مهاجر که خودرااصل بختیاری قلمدادکرده اند(نکته قابل تامل)،بختیاری هارا غیرایرانی دانسته وتبارشان رابه ترک هاومغول ها می رسانند.به ادعای برخی بختیاری ها یونانی الاصل هستند که همراه اسکندر به ایران آمده اند،چون به آنان می گفتندشما پیروزنشدید،بلکه بخت شمارا یاری کرد،به همین خاطر به بختیاری معروف شدند.
 
 
 
برادران عرب زبان،معتقدند:بختیاری هااز نسل یکی از فرزندان حاتم طایی هستندکه کوه رابرای زندگی برگزید.پدر گزینش اوراکه باختیارانتخاب کرده بودمحترم شمرده وگفت:«خلوابالاختیار»بدینگونه اعقاب اومعروف به بختیاری شدند.
بااین همه تفاصیل قوم بختیاری به سبب تهور، شجاعت ،سرسختی ،سخت کوشی،بزرگ منشی ،آزاد اندیشی ،مهمان نوازی وگذشتی که داشته ودارد، توانسته است خود را از نظر سیاسی،اجتماعی ومبارزاتی به جایگاه مناسبی درمیان اقوام ایرانی برساند؛بگونه ای که هرنژادوقومی بدون درنگ آن را بخود نسبت میدهدوازخود می داند.ولی آنچه مسلم است مردمی ایرانی ،میهن پرست وایراندوست ،مسلمانانی شیعهء ناب وواقعی(ولایتمدار) هستند،که بنظرات هم میهنان خود افتخار نموده واحترام می گذارندواین عزت وسربلتدی را درکنار سایر اقوام ایران زمین فخر ومباهات می دانند.
 (غلامرضا بساک کاظمی مسجدسلیمان16/3/82 )
بختیاری‌ها قومی از مردم ایران هستند که مناطق غربی کشور ایران بسر می‌برند. آنها را لرهای بختیاری نیز نامیده‌اند. زبانهای کاربری این دو قوم فارسی و لری بختیاری می‌باشد.
بختیاری‌هادربخشیازاستان‌های چهارمحال و بختیاری و خوزستان، اصفهان وقسمتی از شرق لرستان  )الیگودرز  و  دورود و ازنا(ساکن هستند.
چهارمحال و بختیاری شامل چهار محل به نام لار، کیار، میزدج، گندمان و سرزمینهای بختیاری می‌باشد و از این رونام آن راچهار محال و بختیاری نامیده اند.
منطقه لار از طرفی شهر فرخشهر (قهفرخ و یا در گویش محلی قفه‌رخ) تا روستای سودِجان (سودِگان) و از طرفی دیگر روستای مصطفی آباد تا روستای بارده را در بر می‌گیرد. (شهرهای فرخشهر، شهرکرد، سامان، بـِن، سورشجان، هفشجان و روستاهای مصطفی آباد، هارونی، سودِجان، پیربلوط، ارجنک، زانیون، چالشتر، هرچگان، تومانک و بارده(
ساکنان این مناطق فارسی زبان هستند.
منطقه کیار (که از کوه کلار از ایل دورَکی گرفته شده) از طرفی روستای دهنو(بعد از دستگرد) تا روستای دستنا و از طرفی دیگر گهرو تا روستای بهرام آباد (بعد از روستای خراجی) را در بر می‌گیرد. (شهر شلمزار و روستاهای دهنو، دستگرد، دزک، سرتیش نیز، دستنا، گهرو، تیش نیز، شاپورآباد، قلعه تک، خراجی، بهرام آباد(
منطقه می‌زدج (ایزدجی) از طرفی روستای جونقان (گین ِکان) تا روستای باباحیدر و از طرفی دیگر بعد از روستای مصطفی آباد، تنگهٔ پردنجان (پردنگان) تا روستای گوشه را در بر می‌گیرد. (شهرستان فارسان، شهر جونقان و روستاهای راستآب، چلیچه، پردنگان، گوجان، ده چشمه، کُرون، چوغاهست، گوشه، باباحیدر، چوبین، فیل آباد، عیسی آباد(
منطقه گندمان از طرفی شهر فرادمبه تا روستای گِردِبیشه و از طرفی دیگر روستای قلعه ممی کاه تا نزدیک دهاقان اصفهان را در بر می‌گیرد. (شهرستان بروجن، شهرهای گندمان، فرادمبه و بلداجی و روستاهای قلعه ممی کاه، گردِبشه(
 
 
 
سرزمینهای بختیاری از طرفی شهر سمیرم در استان اصفهان تا شهر درود در استان لرستان و از طرفی دیگر از شهرستان رامهرمز دراستان خوزستان تا شهر داران در استان اصفهان را در بر می‌گیرد.سرزمینهای بختیاری به دو بخش ییلاقی و قشلاقی تقسیم می‌شود.محل سکونت ییلاق و قشلاق ایل چهارلنگ به دو بخش تقسیم می‌گردد.
  • بخش ییلاقی یکی در محدوده شهرستان فریدن تا شهرستان درود و دیگری از شهرستان سمیرم تا لردگان می‌باشد.
  • بخش قشلاقی نیز یکی در محدوده شهرستان دزفول و دیگری در محدوده شهرستانهای ایذه و رامهرمز می‌باشد.
محل سکونت ایل هفت لنگ نیز به دو بخش تقسیم می‌گردد :
در تاریخ معاصر (دوران قاجار) خوانین ایل هفت لنگ بختیاری که از قدرت و شوکت بیشتری برخوردار شده بودند، در منطقه ییلاقی، چوغاخور و در منطقه قشلاقی، ایذه و قلعه تـُل را مقر حکومتی خود قرار داده بودند.
بختیاری همراه با سنت‌ها و شیوه‌های خاص زندگی، به تنهایی یکی از جاذبه‌های بی‌نظیر و چشم‌گیر منطقهٔ بختیاری است. زندگی ایلی با الگوی سکونت و آداب و رسوم ویژه، مورد علاقهٔ گردشگران داخلی و خارجی است.
موسیقی آنان شامل سرنا و کرنا و کوس (طبل) و سازهای بادی کوچکتر از سرنا و کرنا است.
توشمال که سرپرستی موسیقی را در ایل بر عهده دارند اکنون هم در مجالس عروسی و مراسم سوگواری هنرمندی خود را به نمایش می‌گذارند.
 
پوشش زنان
1. پوشش سر"لچک و می‌نا: لچک کلاهی است که زیر مینا استفاده و با انواع سکه‌های قدیمی، مروارید، سنگ و پولک تزیین می‌شود و انواع گوناگون دارد. سیخکی، ریالی، صدف، که رایج‌ترین آن ریالی می‌باشد که از سکه‌های قدیمی استفاده می‌شود.
 
 
2. می‌نا: روسری از جنس حریر و ابعاد بسیار زیاد به شکل مستطیل است که به‌صورت بسیار ویژه‌ای به سر می‌کنند. مینا را با سنجاق محکم توسط بندی از یک‌سوی لچک به‌سوی دیگر آن از پشت سرشان می‌آویزند که به آن سیزن گفته می‌شود و بعد موهای جلوی سر را تاب می‌دهند و از زیر لچک بیرون می‌آورند و در پشت مینا پنهان می‌کنند وآن موها را ترنه می‌نامند و با مهره‌هایی با رنگ‌های گوناگون آن را تزئین می‌کنند که جلوه‌ای خاص به زیبایی مینا می‌دهد.
3. تن‌پوش زنان بختیاری پیراهنی است به نام جومه یا جوه این پیراهن معمولاً دو چاک در اطراف کمر دارد و تا پایین کمر می‌رسد و زیر آن دامن بسیار پرچینی به نام شولارقری می‌پوشند که برای تهیه آن گاه از 8 تا 10 متر پارچه استفاده می‌شود.
4. جلیقه (جلیزقه) روی پیراهن پوشیده می‌شود که از جنس مخمل است. همچنین زنان بازوبندی (بازی‌بند) نیز بدست می‌کنند که با مهره‌های رنگی و سنگ تزیین می‌شود. البته استفاده از آن خیلی عام نیست و بیشتر در عروسی پوشیده می‌شود.
5. پوشش پایین تنه از شلواری معمولی و گیوه استفاده می‌شود.
رنگ لباس زنان بختیاری الهام گرفته از طبیعت است. زنان و دختران جوان در رخت‌های خود از رنگ‌های روشن استفاده می‌کنند و رنگ لباس خانم‌های مسن به دلیل احترام به سن و سال آن‌ها تیره‌است.
پوشش مردان
1. سرپوش مردان بختیاری کلاهی نمدی است به رنگ‌های مشکی، قهوه‌ای روشن و تیره و سفید که به آن کلاه خسروی هم گفته می‌شود. در ابتدا خوانین کلاه سفید رنگ خسروی بسر می‌گذاشتند اما بعد از اینکه رضا شاه آنان را تخت قاپو کرد آنان را نیز از پشیدن لباس بختیاری نیز منع کرد، به همین دلیل به مرور زمان کلاه سفید جای خود را به کلاه سیاه مردم عادی داد. امروزه دیگر کودکان کلاه سفید خسروی بسر می‌گذارند. کلاه خسروی همانطور که از نامش پیداست، طرحش از کلاه خسروان، پادشاهان ساسانی است که این خود نشان دهنده قدمت تاریخی فرنگ منطقه می‌باشد.
2. در ابتدا مردان بختیاری بالاپوشی به نام قـَبا داشتند که از کنار چاک داشت و هینطور از آستینهای فراخی برخوردار بود، اما بعد منع لباس توسط رضاشاه، بالا پوشی بنام چوقا که راعیت آنرا می‌پوشید متداول شد که دست باف زنان عشایر است. چوقا از پشم بز به دو رنگ سیاه و سفید تهیه می‌شود و خاصیت ضد باران دارد، گرما را در زمستان نگه‌می‌دارد و در تابستان رطوبت و خنکی را حفظ می‌کند. نقش‌های چوقا، ستون‌هایی کوتاه و بلند هستند و طرح این ستون‌ها رااز ساختمان‌های دوره هخامنشی می‌دانند. قبا برگرفته از طراحی اشکانی است.
3. برای پوشش پایین تنه از شلواری به رنگ مشکی استفاده می‌گردد که شلواری گشاد و بسیار آزاد است. در این سالهای اخیر به دلیل استفاده از محصولات پارچه‌ای کارخانه دبیت منچستر انگلستان به آن شلوار دبیت نیز گفته می‌شود. پوشش پا گیوه‌است که در تابستان رطوبت و خنکی را حفظ می‌کند و در زمستان گرما را نگه می‌دارد.
 
 
از مجسمه برنزی که در ایذه مالمیر بختیاری کشف گردیده مجسمه مردشمی درموزه ایران باستان [4]، چنین به‌نظر می‌رسد که این شلوار نیز از البسه دوران اشکانی باشد.
یکی از سنتهایی که در سایر ملل رایج بوده امر ازدواج می باشد که هر قوم و ملت رسم وسنن خاص خود را دارا هستند ، و نحوه خواستگاری و مراسم ازدواج و هدایا که در هر مکانی معنای خاصی دارد ، بگونه خاص و مختص آن مکان می باشد ، علاوه بر آنکه در دین مبین اسلام نیز سفارش زیادی به این امر شده است ، و آیات وروایات زیادی در این مورد روایت شده است . بگونه ایی که پیامبر اکرم (ص) فرمودند : کسی که در امر ازدواج تاخیر کند از قوم ویاران من نمی باشد .
که این سخن مهم بودن این مسئله را بخوبی نشان می دهد .و بخوبی بیان می کند که این امر آنقدر مهم و کلیدی است در سرنوشت انسان که خداوند و پیامبرانش این قدر به آن تاکید دارند ، تا جایی که شخص مجرد را از قوم و یاران خود نمی دانند ف بنابراین جای آن دارد که ما ایرانیان که به عنوان افراد مذهبی در این مسئله خطیر درنگ نکنیم و به گفته خدا و رسولش عمل کنیم ف تا جایی که بزرگان ما گفته اند (( در کار خیر حاجت هیچ استخاره نمی باشد)) گذشته از این مسائل دینی ازدواج و تأکیدات الهی این امر از جهات دیگر نیز مهم می باشد
زیرا ازدواج باعث بقای نسل انسانها می شود و در بوجود آمدن انسانها و مللی نیرومند موثر است، که علم ژنتیک تلاشها و تحقیقهای بسیاری، در این زمینه کرده است، و به نتایج مهمی رسیده تا جایی که در بعضی از کشور های غربی از این امر سوء استفاده هایی  کرده اند . بنابراین ازدواج دارای خصوصیات و آداب و رسوم خاص خود است، که در ادامه توضیحات بیشتری در مورد آن خواهم داد .
از آن مهر و صفای بختیاری
نویسم از برای بختیاری
نویسم تا همه خلقان بدانند
تمام ماجرای بختیاری
ز لطف و بخشش و مهر و محبت
ندارد کس عطای بختیاری
بطور کلی ازدواج در ایل غیور بختیاری به پنج صورت انجام میشود .
1-ازدواج ناف برون
2-ازدواج خون بس
3-ازدواج گا به گا
 
 
 
4-ازدواج فامیلی
5-ازدواج هم بهری
ازدواج ناف برون
در میان ایل بختیاری رسم بر این بوده است که هر گاه دختری و پسری در زمانی نزدیک به هم متولد گردند ، اولیاء این اطفال از همان بدو تولد تصمیم می گیرند ، تا بند ناف نوزاد را به نام پسری که او نیز تازه دیده به جهان گشوده و یا کمی از وی بزرگتر است می بریدند، به این نیت که به هنگام بلوغ این دو کودک با هم ازدواج نمایند ، یعنی عملا سر نوشت آتی این دختر و پسر از همان ابتدا غافل از مسائل اخلاقی و اجتماعی ، تفاهم و غیره به دست والدین آنها رقم می خوردند ، زیرا این دو نوزاد در شرایط و موقعیتی نبودند تا به توانند برای خود تصمیم بگیرند چون این باور در دوره کودکی ، تا نو جوانی و جوانی در آنان پدید آمده بود که این دو به هم تعلق دارند .
دیگر جرات ابراز وجود و اظهار نظر عملا از آنان سلب می گردید و این پدر و مادر بودند که در این باره تصمیم نهایی را می گرفتند .
بنابراین ناگزیر به تسلیم در برابر اقدامات انجام شده بودند و چیزی که بدان اهمیت داده نمی شد نظرات دختر و پسر بود ، حتی اگر یکی و یا هر دوی آنها از این پیوند ناخشنود بوده باشند ، بنابراین تجربه نشان داده است که این گونه پیوندها کمتر موفق بوده اند .
ازدواج خون بس
بختیاری ها با تکیه بر باور و خلق و خوی خویش در غیرتمندی کمتر ظلم و فشار را تحمل می نماید ، چنانچه اجحافی در حق آنان روا می گردید ، در صدد انتقام بر می آمدند و با بروز هر گونه تنشی ممکن بود نزاعی میان دو طایفه یا دو خانواده بوجود آید که آید که در نتیجه یک نفر از آنها انتقام بر می آمدند و اگر نبود میانجی گری اشخاص خیر و بزرگان ایل این کشت و کشتار و هم چنان تداوم می یافت ، اما دخالت بزرگان طایفه های دیگر باعث می گزدید تا جلو هر گونه خون ریزی دیگری نیز گرفته شود و برای این که بتوانند ضمن پیشگیری از هر گونه اقدام انتقام جویانه زمینه تفاهم نسبی را نیز فراهم آورند ، نخست با بزرگان دو طایفه وارد مذاکره شده و آن گاه با فروکش کردن موضوع نزاها ، برای این که بتوانند هر چه بیشتر دو طایفه دو خانواده را به هم نزدیک تر نمایند و پیوندی خونی بین آنان بر قرار کنند.
دختر یکی از بستگان نزدیک قاتل را به عقد و ازدواج پسر یا شخصی از خانواده مقتول در می آورند ، تا شاید بدان وسیله از هر گونه تنش و ستیز بعدی پیش گیری کرده باشند و جلو هر گونه خون ریزی مجدد را بگیرند که به آن ( خون بس ) نیز می گفتند .
البته این گونه ازدواج ها همانگونه که از نفس آن بر می آید به دلیل این که از روی تمایل قلبی صورت نمی گرفت ، هیچگاه موفق نبود و چنین دختر یا زنی که جای خون آمده بود ، همواره مورد نکوهش و آزار و اذیت خانواده شوهر خود واقع می گردید .
 
 
 
این گونه ازدواج ها در میان بختیاری ها ضزب المثل گردیده اند و هر از گاهی که نزاعی و یا حتی بر خورد لفظی بین زن و شوهری بوجود می آمد خانواده زن می گفتند ، مگر دخترمان جای خون آمده است ، که این گونه با او رفتار می کنید ؟ این گونه پیوندها اگر چه ممکن است در فروکش کردن نزاع ها حد زیادی تاثیر داشته باشند ، اما هرگز نمی توانست ازدواج موفقی باشد زیرا انگیزه این گونه پیوند ها نه بر مبنای علاقه ، بلکه بر اساس مصلحت اندیشی بوده است تا شاید بدان وسیله تنش های بعدی پیش گیری کرده باشند .
ازدواج گا به گا :
ازدواج گا به گا در میان ایل بختیاری برخی مواقع وجود داشته است ، در میان خانواده دختر و پسر مجرد و جوانی وجود داشت ، بنا به تمایل طرفین هر یک از برادر که از دو خانواده نیز بودند خواهر خود را به ازدواج طرف مقابل در می آورد ، چنین ازدواجی مشکلات کمتری را در پی داشت ، زیرا ضمانت تامین سلامت هر یک در سلامت پیوند مقابل گره خورده بود و کمتر اتفاق می افتاد که بین چنین خانواده هایی بر خورد جدی روی دهد .زیرا خواهر شخص به وجود آورنده تنش که زن طرف مقابل بود چنین بر خوردی را در پیش روی خواهد داشت ، بنابراین علاوه بر علاقه شخصی، انگیزه 
یاد شده بالا تاثیر بسزایی داشته است ، ازدواج گا به گا به مراتب از ازدواج های ناف برون و خون بس موفق تر بوده است زیرا هم تمایل هر دو طرف و هم ضمانت ازدواج متقابل پشتوانه ی محکمی به شمار می رفته است .
ازدواج فامیلی:
ازدواج فامیلی یکی از ریشه دارترین و پر جمعیت ترین ازدواج ما در ایل بختیاری بشمار می رود ، گستردگی این نوع ازدواج زبانزد خاص و عام است ، شدت این ازدواج فامیلی به حدی بوده که هر گاه در خانواده ای پسر جوانی که هنگام ازدواج او فرا می رسید و یکی از دختران عمو، عمه، خاله، دایی، و یا دیگر افراد فامیل نزدیک مجرد بود حق نداشت به خواستگاری دختر بیگانه ای برود زیراعمل او توهین به خانواده های دختر دار آن فامیل محسوب می گردید و چنین عملی را سنت شکنی می دانستند و آن را مورد نکوهش قرار می دادند ، بنابراین هر گاه چنین جوانانی قصد پیوند زناشویی را می داشتند ، نخست می باید به خواستگاری یکی از دختران فامیل نزدیک خود می رفتند و اگر در خواست آنان مورد موافقت قرار نمی گرفت آن گاه حق داشتند تا از میان دختران غیر فامیل ، همسر آینده خویش را بر گزینند ، زیرا معتقد بودند که با ازدواج های فامیلی ، پیوند خانوادگی آنها پیوسته مستحکم واستوار باقی خواهد ماند و فاصله ای بین آنان ایجاد نمی گردد ، از سویی فرزندان این گونه خویشاوندی ها از لحاظ ژنتیکی ، اجتماعی و فیزیکی از طبقه پایین تری نخواهند بود ، تا نسل های بعدی دچار تزلزل نگردند این شیوه ازدواج صرف نظر از پاره ایی تغییرات جزیی همچنان پا بر جا مانده است و هنوز هم در بسیاری از خانواده ها رعایت می گردد و اگر از لحاظ ژنتیکی مشکلی نداشته باشند قدر مسلم آن است که در پایداری اتحاد و همبستگی بین طایفه و فامیل موثر خواهد بود .
ازدواج هم بهری بودن :
در ازدواج هم بهری بودن اگر شخص مورد نظر از دوران کودکی و یا نو جوانی نزد خانواده ایی مشغول کار میشد ، و شخص صاحبخانه این فرد مورد نظر را به عنوان شریک یا هم بهر قبول می کند به گونه ای که او را در تمام اموال
 
 
 خود همانند فرزندانش شریک بداند و چنانچه شخص مورد نظر از دختر صاحبخانه خواستگاری کند ، صاحبخانه دختر خود را بدون اینکه از فرد مورد نظر (داماد) شیر بها و یامهریه بگیرددختر خود را به عقد او در می آورد بدون گرفتن هیچ وجه چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی ، و علتش این است که دو نفر همدیگر را قبول دارند و به عنوان رفیق و شریک یکدیگرند . در بختیاری مراسم عروسی است که مراحل آن به ترتیب زیر بیان می گردد:
زون گشون(بله برون) که با هدیه دادن به پدر دختر توسط اقوام داماد همراه می باشد. این هدیه به معنی آن است که قبول کرده تا پیرامون خواستگاری از دخترش صحبت کنند .چنین هدیه ایی معمولاً یک راس قاطر و یا چیزی مشابه می باشد که سرانجام پس از عروسی به عروس بخشیده می شود،پس از بله گفتن، پارچه لباسی را به عنوان هدیه به دختر می دهند که به آن (بلکه بندون) می گویند.
 
 
 
 
 
 
دست بوسون (شیرینی خوردن ) می باشد ، پس از آنکه خانواده ی داماد اجازه صحبت کردن از سوی خانواده ی دختر را یافتند. با هماهنگی قبلی روز و ساعت نیکی را برمی گزینند تا با آمادگی کامل و به همراه افراد فامیل و عده ای  از مردان بزرگ طایفه سوار و پیاده با نواختن ساز و دهل به همراه داشتن چندیدن راس گوسفند و سایر وسایل پذیرایی که کلا به عهده ی داماد می باشد به سوی خانه ی پدر دختر رهسپار می شوند.
بیشتر اوقات گوسفندان پیشاپیش توسط یکی از جوانان فامیل فرستاده می شود.
 
 
در طول راه خانواده داماد و همراهان به سوار بازی و شلیک تیر های هوایی و شادی کنان و خواندن آوازی بنام (دوالالی) میپردازند. که در ادامه چندین بیت از آن را بر روی کاغذ می آورم توسط زنان و دختران ایل به هنگام برگزاری مراسم عروسی خوانده میشود و در پاره ای مواقع همراه با (کل و گاله) زنان و مردان جوان ایل که منظره بسیار بدیع وخاطره انگیزی را در ذهنها تجسم می نمود و به کل وگاله معروف است می پردازند
 
دوالالی : اشعار و سروده هایی که در عروسی خوانند . اشعار وترانه هایی که بمناسبت عروسی خوانده می شود .
اما واژه دوالالی از دو کلمه جدا گانه یعنی « دُوا » به معنی داماد و« لالْ » یعنی عروسک ،درست شده است اگر در خاطر عزیزان مسن، بخصوص خانم های محترم مانده باشد می دانند که درکودکی عروسکی از که از چند تکه چوب درست میکردند ولباسی زیبا هم به آنمی پوشاندند .
 
به آن «لال» یا«لال بهیگ »و این اواخر هم «لال عروس» می گفتند . بازی بااین عروسک را« لال بازی» گفته که بعد ها به عروسک مبدل شد .حال اگر واژه «لال» را معادل عروسک یا عروس تصور کنیم ،در حقیقت «دوا» یعنی داماد و«لال »هم یعنی عروس ،حرف«ی» یاء نسبت است که در آخر اضافه شده چنانچه بخواهیم واژه راروانتر بخوانیم جای عروس وداماد را عوض کرده معنای واقعی دوا لالی همان عروس ودامادی مفهوم می شود .
هی هم اویذیم هم اویذیم های گل      آهای گل
هی مگوهین دیر آمــــــــــــذین     آهای گل
هی پل بونذین پل بونـدین های گل      آهای گل
هی چوانار تـــــــــرکه فلــــوس       آهای گل
هی تا بیاهه بگذرده های گــــــل        آهای گل
 
 
هی آقا دوا با عــــــــــــــــروس      آهای گل
 
 وپس از رسیدن به نزدیکی خانه پدر عروس از آنان استقبال به عمل می آورند ،سپس پدر داماد و عروس بعد از تعارفاتی چند وارد مذاکره شده و هر یک از نزدیکان خود به شور می نشینند ، وپس از تبادل نظر پیرامون مسائل مادی از قبیل حق شیر (شیربها) و پشت قباله (مهریه) مباحثی مطرح و سرانجام و با وساطت بزرگان و ریش سفیدان طایفه ، طبق سنت حسنه اسلام به توافق می رسیدند البته در مورد شیر بها (حق شیر) غالبا گوسفند واسب و قاطر و گار وغیره ........
 
 
 
 
 
 
 
و بعضی مواقع علاوه بر وجه نقد ئ ملک و باغ نیز به عنوان پشت قباله (مهریه) مطرح می شده ، ولی مبلغ مورد توافق نهایتا با توجه و مقتضیات زمان بسیار ناچیز بود ،اما میزان حق شیر صرفا بستگی به چشم و هم چشمی و دور و نزدیکی فامیل داشت اگر طرفین از دو طایفه بودند ، بدیهی است که مبلغ مورد توافق و یا تعداد گوسفندان و حیواناتی که بابت (شیربها) در نظر گرفته می شد رقم قابل ملاحظه ای را تشکیل می داد ،
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
وبعد از توافق نهایی ، حاضران دست پدر عروس را می بوسیدند و به همین منظور  این مرحله را (دست بوسون) نام گذاری کرده اند
پس از نوشتن صورت مجلس و رد وبدل شدن وجوه مورد توافق صورت مجلس وشناسنامه دختر را پیش یک نفر که از سوی طرفین به عنوان معتمد انتخاب می شد می گذاشتند و تا هنگام عروسی ، سپس با حضور افراد ذینفع و در موعد مقرر تحویل داده می شدند .
 
در طول نامزدی هر گاه داماد جهت سرکشی و احوال پرسی به خانه نامزد (عروس) عزیمت می کرد هدایایی از قبیل سکه های نقره و گاهی طلا و پارچه و یا روسری به همراه می برد ، اگر پیش از عروسی مصادف با عید نو روز می شد مادر و خواهر داماد غذایی از برنج و گوشت و غیره تحت عنوان (آش عیدی ) به خانه عروس می بردند.
متاسفانه غالبا این سنت ها می روند تا در زیر غبار زمان پنهان گردند وبرخی نیز کما بیش رایج هستند ، اما به تدریج به کهنگی گراییده اند و این فرهنگ پر بار می رود تا با بی مهری و کم التفاتی از صفحه ذهنها محو گردد و غروب حیات خود را نیز به نظاره بنشینند .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
پس از آمادگی داماد و هماهنگی با خانواده ی عروس و تدارک نسبتاً وسیع، داماد و یا برادر او در بین طایفه ها یی که به نوعی با آنها وابستگی و تعاون دارند می رود و به جمع آوری «اوزی» می پردازد.مردم نیز گوسفند و بز و غیره را به وی هدیه می دهند ، از این رو گوسفندان عروسی و گاهاً خیلی بیشتر از تعداد مورد نیاز فراهم می گردد، این امر باعث می شود تا در آغاز زندگی مشترک با فشار بار مالی مواجه نگردند و این یکی از سنتهای کم نظیری است که در این ایل پایدار مانده و جزیی از اصالت فرهنگی اجتماعی آنان محسوب می گردد.
 
 
 
 
 
 
 
 
در این هنگام با جمع شدن افراد فامیل و طایفه های وابسته سوار و پیاده زن و مرد همراه با ساز و دهل در حالی که گوسفندان (بار اوزی) و سایر بارو بنه ای که تهیه گردیده توسط چند نفر جوان پیشاپیش روانه خانه پدر عروس می کنند
 
 
بعد از صرف غذا و سایر مراحل و در هنگام بازگشت یک کله قند یا شاخه نبات به رسم شیرینی زندگی توسط برادر عروس به کمر او بسته می شود آنگاه وی را بر مادیانی اصیل سوار می کنند و در حالیکه چادر سفید بر سر دارد و روسوری از جنس حریر بر سر او می اندازد. آنگاه پسر بچه خردسالی را بر ترک او سوار می کنند به نیت اینکه ثمره ی این ازدواج و فرزند اولش پسر شود..
 
 
 
 
 
 
به هنگام حنابندان این شعر خوانده می شود
حنا حنا گل گل بند حنا    حنا حنا گل گل بند حنا
 
 
 
نقش پسر و عموما مرد در اقتصاد و فرهنگ پدر تباری جامعه ایلی ، تاثیر بسزایی دارد و در تمام سطوح مختلف محسوس می باشد ، در میان راه و به هنگام مراجعت به خانه داماد ، در حالی که با  تیر اندازی از سوی سواران فامیل بدرقه می شوند ، پس از طی مسافتی هم سو با نواختن سازودهل و خواندن آواز (دوالالی) توسط زنان و کل وگاله و شلیک تیر های هوایی ، سوارکاران به سوار بازی و هنر نمایی می پردازند
 
 
 
 
 
صرف ناهار
 
 
 
 
و داماد در حالی که بر اسبی تیز رو و چابک سوار می باشد با یک حرکت چست وچالاک ری برقه ( سر انداز) عروس را ربوده و جست وخیز چشم گیری فرار نموده و بقیه سوار کاران همراه وی را تعقیب می نمایند تا شاید بتوانند سر اندار را از وی بگیرند و چنانچه فردی موفق شد که دستمال (سراندار) را از داماد بگیرد ، مجددا همگی فرد گیرنده را دنبال    می کنند و همین وضع تا منزلگاه داماد ادامه دارد .
 
در بین راه چوپانانی که در مسیر حرکت عروس و همراهان قرار دارند با آوردن قوچ گله جلو عروس را می گیرند ، به این منظور که فرزند اول پسر شود و در این رهگذر داماد و یا یکی از بستگان او هدیه ای که غالبا وجه نقد می باشد به آورنده قوچ می دهند و اگر مسافت طولانی باشد ممکن است این عمل چندین بار تکرار گردد و هر بار آورنده قوچ گله و یا گاونر هدیه ایی از سوی داماد و یا همراهان نزدیک به او داده شود .
 
 
 
 
 
 
 
 
به هنگام رسیدن به خانه داماد عروس وارد نمی شود زیرا مرحله ی(گرزنون)فرا رسیده و بدون دریافت هدیه از سوی داماد و یا پدر او عروس وارد خانه نمی شود .
 
 
 
 
 
 
 
 
سپس مرحله ی قربانی کردن گوسفند می شود. تا کفش عروس را به خون آن آغشته نمایند.
 
پس از صرف شام و یا ناهار و پذیرایی از مهمانان وقت «روگشون»فرا می رسد و اکثریت دعوت شدگان بنا به سنت و توانایی خویش مبلغی را به عنوان هدیه به عروس می دهند در عوض اگر هدیه دهنده مرد باشد از سوی عروس یک جفت جوراب و یک عدد دستمال مردانه متقابلاً به وی هدیه داده می شود و اما اگر زن یا دختر باشد جوراب و روسری زنانه به او داده می شود.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
علاوه بر مقدار وسایل زنانه و سایر لوازم ، از سوی پدر دختر که معمولاً یک راس قاطر ماده و یا مادیان اصیل جهت سواری دختر به وی داده می شود . هم چنین یک راس ماده گاو به منظور استفاده از شیر آن و یک عدد باده (بادیه) مسی جهت حمام کردن به عروس داده می شود . این رسم متاسفانه به کهنه گی گرائیده و میرود و میرود که برای همیشه از بایگانی ذهن ها محو گردد . 
 
پاگشون :چند روز پچس از مراسم عروسی فامیل و نزدیکان عروس و داماد آنها را به صرف ناهار یا شام دعوت و هدیه ای نیز به فراخور توانایی به آنان داده می شود.
در جواب هر بند حاضران این عبارت را تکرار می کنند (آهای گلی گلی گلی)

منه چک خانم عروس یه بسه دو گوشیه 
                                                                       قومی کرده شیرم داماد یو قومی همیشه

تخت ریحون منه میدون آقا داماد به سرس
                                                                      خوس و زینس دست به گردن شام به دست نو کرس
های امشوم چهارده شو ماه نو پیدا شده 
                                                                       های دردت چیدم آقا داماد عاشق شیدا شده 
زخدا ای  وایه دارم فریبرز بینم سوار
                                                                     چهار حصارس گل بریزوم سر جوس گل انار
 های سربازون  چال منار ایگرن ماهی ز او 
                                                                     رختخواب آقا داماد های  کینه دو لاس بخواب 
های حجی حجی ، حجی حجی ؛ حج و مشهدت قبول 
                                                                     دست بگیرم تنگ زینت یا محمد یا رسول 
ای بهیگ وره وره سیل بالات بکنم 
                                                                     چادر ز ریت ور دار  های سیل خالات بکنم 
مابتیم ، ملبتیم، با بتون همسایه ایم 
                                                                     با بچک بختیاری ما کلانترزاده ایم 
 های بند سیزن یک هزار و بگوشس مرواریه 
                                                                    دادمس به زن گگوم او هنی ناراضی 

 
 
"پایان"

 منابع

 

1-اسفندیاری غریب وند،جلال ،آوای کوچ ایل،چاپ اول1383،تهران،هیرمند
2-اکبری،علی اکبر،نی وردمت، چاپ اول 1390، اهواز، مهزیار
3- الیما ،بءوار، وار سرزمین اجدادی،چاپ اول1379، اهواز ، مهزیار
4-بختیاری،قباد،بختیاری در گذر زمان،چاپ اول 1378،اهواز،آیات
5-بختیاری،علی قلی خان(سردار اسعد)،تاریخ بختیاری،چاپ اول1361،تهران،یساولی
6-بساک کاظمی،غلامرضا،فرهنگ بختیاری،چاپ اول 1375،تهران،نشر
7-بهرامی استرکی بختیاری،علی،بنه وار من ایل من،چاپ اول 1389،قم،دارنشر السلام
8-پی یر دی گار،ژان،فنون کوچ،چاپ اول1366،مشهد،آستان قدس رضوی
9-حسین زاده راهدار،حسین،از بختیاری تا بختیاری، چاپ اول1382،اهواز،لاجورد
10-دادگر،محمدرضا،خینه گل،چاپ اول1379،تهران،عابد
11-شهنی دانش،عباس،تاریخ مسجدسلیمان،چاپ اول 1374،تهران ،هیرمند
12-قلعه سردی،ملا،جنگ نامه بختیاری،چاپ اول1381، تهران ، آنزان
13-مددی،حسین،نماد در فرهنگ بختیاری،چاپ اول1386،اهواز،مهزیار
14-نوروزی بختیاری,غلامعباس،آنزان 2،چاپ اول1377،تهران،آنزان
15-عکاس:به جز تعداد اندکی از عکسها که از اینتر نت می باشد مابقی توسط بهادر و اشکبوس بساک کاظمی عکسبرداری شده است.
16-تارنمای ویکی پدیا