جشنوارهای که قدمت زیادی در بین جشنوارههای فرهنگی کشور و جشنوارههای حوزهی کودک و نوجوان کشور دارد.
آنچه در ادامه میخوانید گفتوگویی است با دبیر علمی این جشنواره «حمید نوایی لواسانی» در زمینه چند و چون برنامهریزی برای این اتفاق بزرگ آن هم در زمان کوتاه 3 ماهه.
××××
- امسال درحالی دبیری جشنواره را به عهده دارید که این جشنواره با دو تغییر عمده روبهروبود: از دوسالانه به سالانه تغییر رویکرد داد، و زمان برگزاری آن از دیماه به تیرماه منتقل شد. این تغییرات چه تاثیری بر برنامهریزیهای شما گذاشت؟
- خب این تغییر بدون شک بدون تاثیر نبود به خصوص که دوستان در گذشته یک زمان طولانی برای اجرای کار داشتند و به طبع فرصت خیلی خوبی برای جمعآوری کتابها؛ اما تغییر این جشنواره از دوسالانه به سالانه و فاصله تصمیم گیری برای این تغییر، در زمان فوقالعاده کوتاهی رخ داد و این خودش مشکل قابل ذکری بود. ما در دی ماه سال 91 که اختتامیه جشنواره پانزدهم را داشتیم. همانجا مدیر عامل با توجه به دیدگاه کارشناسی خودشان که البته درست هم بود اعلام کردند که جا دارد با تشکیل دبیرخانه دائمی، جشنواره از دوسالانه به سالانه تبدیل شود. تا پایان سال که این ایده درگیر مسائل اداری خودش بود تا این که بالاخره فروردین ماه رسما اعلام کردند که دبیرخانه آغاز به کار کند. در نتیجه دبیرخانه به طور رسمی اواخر فروردین ماه شروع به کار کرد. آن زمان هنوز ابلاغ من آماده نبود اما برای پیشگیری از اتلاف وقت از دبیرخانه خواستم که از طرف خودش فراخوان عمومی را اعلام کند و سنت گذشته خودش را ادامه بدهد. به هر حال ما این زمان کوتاه را به فال نیک گرفتیم و شروع به کار کردیم چون به هر حال باید این اتفاق میافتاد. ضمنا خیلی شرایط را هم تغییر دادیم و صرفا به سنت گذشته اکتفا نکردیم. ما میتوانستیم بگوییم با زمان کمی که داریم طبق روال گذشته یک پایان و یک اختتامیه برای جشنواره در نظر میگرفتیم و همه برنامهریزیمان را میبردیم روی همان موضوع. جوایز و افراد را مشخص میکردیم و در یک روز برنامه را اجرا میکردیم؛ اما بنابر تاکید مدیرعامل ما تمام تلاشمان را به خرج دادیم تا در روند اجرای جشنواره تغییراتی هرچند جزئی اما پایهایی را اعمال کنیم. با اینکه فرصتمان کم بود شاید نزدیک به 30 نامه به افراد حقیقی و حقوقی ارسال کردیم برای همکاری، تبادلنظر و مشارکت فکری در برنامهریزی مثلا از دانشگاه شیراز آقای خسرونژاد که چهره برجستهای هستند در حوزه ادبیات کودک و نوجوان تا انجمنهای صنفی فعال در این حوزه مثل انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، انجمن تصویرگران کودک و نوجوان، نهاد کتابخانهها و حتی نهادهای دولتی که در زمینه رشد ادبیات کودک و نوجوان نقش دارند و از آنها خواستیم که در جلسه عمومی ما شرکت کنند و پیشنهادهایشان را مطرح کنند. در همین راستا معاون نهاد کتابخانههای عمومی قول خرید کتاب از نمایشگاه کتابهای برتر را به ما دادند. نماینده «بهنشر» پیشنهادهایی راجع به فضای نمایشگاه و پرررنگ کردن چهره کودک و نوجوانان در آن به ما مطرح کردند که همه در دست اجراست. خلاصه اینکه دست ما برای تعامل بسیار باز بوده است. اما خب چون حرکت جدید بود خیلیها سرد برخورد کردند و آن همگرایی لازم هنوز اتفاق نیفتاده است که البته دور از انتظار هم نبود چون شرایطی که ما در آن به سر میبریم دورهای است و عدم همکاری نهادهای دولتی و غیردولتی را رقممیزند. همه منتظریم که اتفاقی از جایی بیافتد در صورتی که این روحیه باید تغییر کند. در این صورت ما میتوانیم بخش اعظمی از مشکلاتمان را با همگرایی رفع کنیم.
شما در دورههای پیش 24 ماه زمان داشتید اما این بار همان حجم کار را در 6 ماه انجام دادید. این کاهش زمان قابل توجه، کیفیت جمعآوری کتابها و داوری را تحت شعاع قرار نداد؟
- میتوانم به جرات بگویم مهمترین عاملی که برای جبران این کمبود وقت به ما کمک کرد برنامهریزی بود و در کنار آن تجربه و آشنایی که با ادبیات کودک داشتیم. در همان پایان فروردین ماه من یک جدول زمانبندی را آماده کردم و همان روز آن را در اختیار مدیرعامل قرار دادم و جالب است که ما تا امروز طبق همان برنامه پیش رفتیم. بنابراین میتوانم بگویم برنامهریزی ما را نجات داد. بگذارید خیلی راحت بگویم حجم کار خیلی زیاد بود به عبارتی ترسناک بود ما باید روند یکی دو ساله را در 3 ماه جمعو جور میکردیم. اما خب همانطور که تاکید کردم برنامهریزی و تجربه قبلی یعنی فعالیت در حوزه ادبیات کودک و فضای کودک و نوجوان ما را نجات داد.
در مورد داوری و فراخوان برای ارسال آثار چطور؟
- در مورد انتخاب داورها من از همان زمان که ابلاغ را گرفتم به سرعت داورها را در ذهنم شکل دادم و خوشبختانه با تکیه بر آشنایی که با دوستان داشتم (موضوع انتخاب داورها مساله اعتماد و آشنایی دو طرفه بین دبیر و کارشناسان است)روند انتخاب داوری، گزینش و پذیرششان در زمان بسیار کوتاهی انجام شد.
اما در زمینه فراخوان؛ من مستندات قبلی جشنواره را برای برنامهریزی جدید بررسی کرده بودم بنابراین به ضعف این بخش کاملا واقف بودم. دبیرخانه جشنواره بنابر سنت یک فراخوان عمومی میدهد و از ناشران در یک بازه زمانی محدود میخواهد که کتابهایشان را بفرستند و متاسفانه در این ارتباط تعداد کمی از ناشران به این فراخوان پاسخ میدهند. با این حال ما در مرحله اول طبق سنت گذشته برای 140 ناشر فراخوان فرستادیم و در جواب این فراخوان حدود 40 ناشر به ما پاسخ دادند اما به این فراخوان عمومی اکتفا نکردیم مستقیما نامه به دفاتر نشر فرستادیم و از آنها خواستیم که کتابهایشان را برای ما ارسال کنند. اما خب نتیجه این شد که تنها همان 40 ناشر قبلی که فعال برخورد میکنند به فراخوان ما پاسخ دادند. البته نا گفته نماند که حجم قابل توجهی از کتابهای ادبیات کودک ما به دست همین 40 ناشر منتشر میشود. اما به هر حال واقعیت این است که پتانسیل نهفتهای در ادبیات کودک وجود دارد که ما در این روش اصلا آنها را نمیبینیم و چهره روشنی از آنها در دست نداریم. من این موضوع را کاملا متوجه شدم اما به دلیل کمی وقت نمیتوانستیم تغییر زیادی در روند جمعآوری آثار اعمال کنیم بنابراین به همین شکل روند جمعآوری کتابها را ادامه دادیم اما خوشبختانه نتیجه نهایی این شد که کتابهایی که ظرف این مدت کوتاه به دست دبیرخانه رسید از میانگین دوسالانه دوره پیش بیشتر بود. در واقع ما در زمینه جمعآوری کتابها با مشکلی روبهرو نشدیم ولی اگر در حرکتمان ضعفی داشتیم، ضعفی کاملا ریشهای است.
شما به بحث خوبی اشاره کردید ببینید ماجرا از این قرار است که کانون هرسال برای این جشنواره یک "فراخوان" منتشر میکند. این شکل از کار، در اغلب جشنوارهها هم اعمال میشود و رضایت نسبی هم از آن وجود دارد. یعنی هرکسی بخواهد در آن شرکت میکند. اما در مواردی دیده شده که حق مولفان در این شکل از برگزاری جشنواره ضایع میشود. مثلا ناشران کاهلی میکنند، کمکاری میکنند. یا به نویسنده وعده میدهند که آثارشان را برای جشنوارهها ارسال خواهند کرد. حال آنکه این کار را نمیکنند و فرصت داوری شدن و رقابت از نویسنده گرفته میشود.
در مواردی هم خود ناشران، خصوصا ناشران شهرستانی، فراخوانها را نمیبینند. یا حتی بر اثر فراموشی یک کارمند دفتر نشر، ارسال بهموقع کار از یاد میرود.
با توجه به اینکه کانون یک سازمان دولتی است و امکانات و اختیاراتی دارد، نمیشود مکانیزمی طراحی کرد که تمام کتابهایی که برای کودک و نوجوان منتشر میشوند، در این جشنواره بررسی شوند؟
برای مثال، "خانهی کتاب ایران" موسسهای است زیرمجموعهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. طبق قانون، هر کتابی در هر زمینهای که منتشر میشود، دو نسخه برای "اعلام وصول" چاپ به این وزارتخانه میدهد و یک نسخه از این کتابها به خانهی کتاب ایران ارسال میشود برای فهرستنویسی و غیره. این موسسه، بانک اطلاعات کتاب است که در تمام موضوعات فعالیت میکند. کانون نمیتواند از بانکهای اطلاعاتی این موسسه استفاده کند؟ یا حتی با رایزنی با ارشاد، به یک نسخه از تمام کتابهای کودک و نوجوان دسترسی داشته باشد؟
- خب من صددرصد با شما موافق هستم ما در جمعآوری کتاب مشکل داریم. فراخوان عمومی ما جوابگوی زحمات همه نویسندگان و هنرمندان نیست؛ اما خب ما راهکارهایی هم برای آن داریم که مهمترین آن ایجاد دبیرخانه دائمی جشنواره است. یعنی اگر ما دبیرخانه دائمی جشنواره را داشته باشیم و بحث جمعآوری کتابها به عنوان یک مطالبه از سوی جشنواره مدنظرمان باشد میتوانیم با تعامل منطقی و مناسبی که هم با ناشران برقرار میکنیم هم از طریق نهادهایی که اطلاعات خوبی دارند مثل «خانه کتاب» به یک ساختاری از جمعآوری کتاب برسیم که طبق گفته شما معقول باشد و حق هنرمند و نویسنده و شاعر نادیده گرفته نشود. ما امسال برای آن که یک مقدار از مشکلات کار را کم کنیم امکان خرید کتاب را هم برای خودمان در نظر گرفتیم یعنی ما هم با تماسهای پیدرپی به ناشر فشار آوردیم و هم اینکه از اهرم دیگرمان که ارتباط با انجمن نویسندگان کودک نوجوان بود استفاده کردیم ما از انجمن خواستیم که از نویسندهها و هنرمدانی که با این نهاد در ارتباطند درخواست کنند که حتی اگر شده یک نسخه از کارهایشان را برای ما بفرستند. ترفند دیگر ما این بود که در برخی موارد حتی از دوستان اجرایی خواستیم که خودشان مستقیم به کتاب فروشیها بروند و با راهنمایی داوران کتاب بخرند. با این حال بدون شک در این دوره هم شکل ارسال فراخوان خالی از نقص نیست اما در سال آینده اگر دبیرخانه دائمی را راهاندازی کنیم حتما مکانیسمهایی را اعمال میکنیم که اشراف کامل بر کل کتابهای کودک و نوجوان داشته باشد.
اجازه بدهید باز هم بپردازیم به سوال اول. اصلا تغییرات در برگزاری جشنواره، پاسخ به کدام ضرورت بود؟ صرفا تغییرات اداری و برنامهای بود، یا اهداف کلان و موضوعی را هم هدف قرار داده است؟ برای مثال، همزمانی جشنواره با روز ملی ادبیات کودک و نوجوان که امسال برای اولینبار در تقویم ایران ثبت شده، یک اتفاق نمیتواند باشد. چه اهدافی پشت این تغییرات بود؟
- هدف از این تغییر چند آیتم بود؛ اول اینکه حجم کتابهای کودک و نوجوان و رشدی که ادبیات کودک و نوجوان در این سالها داشته، اقتضا میکرد که این حوزه به طور سالانه مورد توجه قرار بگیرد. وقتی زمان بررسی و انتخابها بالا میرود انتخاب کتاب در تنگنا قرار میگیرد یعنی اگر شما در یک بخش 5 تا کتاب خوب داشته باشید، به خاطر محدودیت جایزه ناگزیری به تعداد کمتری جایزه بدهید نتیجه هم این میشود که کتابهای خوب از تشویق محروم میشوند. از طرف دیگر ادبیات کودک ما به لحاظ کمی و کیفی آنقدر رشد کرده که میتوان سالانه به آن پرداخت.
دومین مساله این که برای اولین بار در تقویم ایران روزی به عنوان روز کودک و نوجوان مطرح شده بنابراین قطعا متولیان و سیاستگذاران هم به این مساله رسیدهاند که ادبیات کودک و نوجوان آنقدر مهم است که ما باید روزی را به عنوان روز ملی برایش در نظر بگیریم و برای پاسداشت آن به بحث و گفتوگو بپردازیم. همین توجه عامل دیگری بود که اقتضا میکرد ما سالانه به بحث جشنواره کودک و نوجوان بپردازیم.
آیتم سوم هم این که 18 تیرماه مصادف است با سالروز درگذشت «مهدی آذریزدی». این شخصیت از آنجا که بدون هیاهو بوده و اهل محافل ادبی و هیچ گروه و دستهای نبوده قاعدتا چهرهای دورمانده از فضای ادبیات ماست. به نظر من این موضوع هم فارغ از تمام بحثها بهانه خیلی خوبی دستمان میدهد که بنشینیم و در مورد ظرفیتهای ادبیات کودک بحث و بررسی کنیم. من فکر میکنم مجموعه این مسائل و بیشتر از همه توجهی که میتواند در جامعه به روز ملی کودک و نوجوان ایجاد شود همه جزو فاکتورهایی هستند که ایجاب میکند ما به جشنواره کتاب کودک توجه بیشتری داشته باشیم. به اعتقاد من اگر جشنواره کتاب کودک و نوجوان که از این به بعد با روز ملی ادبیات کودک و نوجوان همزمان شده بتواند مطالباتی را در ادبیات کودک و نوجوان برجسته کند، به این منظور که صرفا یک روز خشک و خالی نباشد بلکه مطالبات سالیانه ادبیات کودک و نوجوان را در بخش انتخاب کتاب، حوزه نشر، مسائل صنفی نویسندگان و هنرمندان به عنوان مطالبات در یک سال کاری مطرح کند آن هم با استناد به این که جامعه و دستاندرکاران میتوانند سال آینده این مطالبات را پیگری کنند این جشنواره میتواند به نتایج قابل توجهی دست پیدا کند. آن وقت است که ما در روز ملی ادبیات کودک و نوجوان باید بیاییم کارنامه خودمان را ارائه بدهیم و تلاش یکسال کاری خودمان را به بحث و گفتوگو بگذاریم. اگر این اتفاق بیافتد و ما کار را جدی بگیریم بخش عمدهای از فعالیت یک سال کاری دبیرخانه در بررسی همین مطالبات تعریف میشود. حالا اگر در این بین ما بتوانیم نهادها و سازمانهای دولتی و غیردولتی را در طول این یک سال کنار هم بنشانیم و بررسی کنیم که هرکدام چه نقش و چه وظایفی در قبال ادبیات کودک به عهده دارند و .... میتوان به نتایج کار امیدوار بود. من فکر میکنم تنها در این صورت است که روز ملی ادبیات کودک و نوجوان میتواند در این زمینه موج آفرینی کند و از شعار کار را خارج کند و آن را تبدیل کند به فرصتی برای ارائه مطالبات سالیانه.
طبعا برای اولینسال، با کمبود زمان مواجه بودید. این مساله در داوریها یا انتخاب داوران و جمعآوری کتابها و ... تاثیری نداشت؟
- ببینید واقعیت این است که هیچ لطمهای به داوری ما نخورد نه تنها لطمه نخورد بلکه سعی کردیم با وقت کممان تا جای امکان در زمینه قضاوت وقت بیشتری بگذاریم. انصاف را رعایت کنیم و درست انتخاب کنیم. در همین راستا من به دبیر اجرایی تاکید کرده بودم که هیچ جلسه داوری بدون حضور من برگزار نشود.
حتی به تشخیص تیم داوری گاهی لازم بود در گروه خاصی تعداد جلسات بیشتری در نظر گرفته شود. این نظر با وجود زمان بسیار کم ما با اینکه قاعدهای خارج از عرف بود اعمال شد. ما در زمینه کتابهای ترجمه و علمی آموزشی خیلی بیشتر از معمول، زمان داوری گذاشتیم. خوشبختانه جلسات داوری هم خیلی با تعصب و با جدیت برگزار شد.
به این ترتیب میتوانید ادعا کنید که به داوری این دوره حتی میشود بیشتر از دورههای پیش اعتماد داشت؟ً
- من باید بگویم به خودم اعتماد دارم نمیدانم در دورههای قبل چه اتفاقی افتاده است. نمیخواهم قضاوت هم بکنم دوستان دورههای پیش زحمت کشیدند دیدگاههایی داشتند که قابل احترام است. اما در این دوره تاکید من این بود که اولا حضور همه داوران همزمان، با نظم و به موقع باشد و هیچ داوری بدون حضور دبیر انجام نشود. روال جلسات داوری هم به این شکل بود که در پایان داوری و دقیقا در همان روز صورت جلسه تشکیل میشد و داوران پای نظری را که داده بودند امضا میکردند که به هیچ دلیلی دچار تغییر نشود و دقیقا در همان روز هم بیانیه هیات داوران هم نوشته میشد. ما هیچ وقت شتابزده عمل نکردیم و به جبران کمبود زمان هم، از وقت شخصی و توان و انرژی روحیمان مایه گذاشتیم.
انتخاب داوران بر اساس چه اولویتهایی بود؟ یعنی از نظر دبیر جشنواره، داوران باید چه ویژگیهایی داشته باشند تا بتوانند بهترین انتخاب را داشته باشند؟
- در انتخاب داوران این دوره فاکتوری که خیلی به من کمک کرد آشنایی با ادبیات کودک، کارشناسان و فعالان در این حوزه و تجربه قبلی بود. بنابراین برای شناخت چهرهها و بهترینها من چندان دچار مشکل نبودم. به طور کلی من معیارهایی را که در یک نگاه جامع باید در انتخاب داور مد نظر قرار بگیرد در 3 بخش خلاصه میکنم. اول تجربه، دوم مهارت و دانش و سوم شهرت در اخلاق حرفهای. این سه فاکتور معیار و ملاک من برای انتخاب داوران بود. من لیستی را تهیه کردم که دو برابر ظرفیت مورد نیاز در آن کاندیدا شده بودند. در گام اول تجربه کاری را مد نظر قرار دادم. در نتیجه انتخابها محدود شد به افرادی که بیشترین تجربه در حوزه کاری خودشان یعنی نوشتن و فعالیت درحوزه کتاب را داشتند. گام بعدی بررسی مهارت و دانش در حوزه نقد و بررسی کاندیداها بود. و بالاخره به مساله شهرت در اخلاق حرفهای که امری کاملا فردی است. دو نفر میتوانند تجربه بالا و دانش خیلی خوبی هم داشته باشند اما برخی مسائل اخلاقی را رعایت نکنند و انصاف در کارشان نباشد. این هم یک امر کاملا شخصیتی است برخی قادر هستند در قضاوت، سلیقههای شخصی و گروههای مورد علاقه خودشان را نادیده بگیرند و فارغ از اسم به خود اثر بپردازند برخی نه. بنابراین این مساله سوم هم خیلی مورد نظر من قرار گرفت. البته در این زمینه ما مشکلات ساختاری هم داشتیم، از این رو ناگفته نماند که من شخصا به روند انتخاب داوری ایراداتی هم وارد میبینم.
این ایرادها چه بود و شما چهطور در انتخاب داورها بر آنها فائق آمدید؟
- به اعتقاد من هنرمندان، نویسندگان و شاعرانی که خودشان در تولید کتاب ذینفع هستند نباید در مرحله داوری حضور داشته باشند. بهترین داوری داوری است که منتقدین و کتابداران زبدهای که با کودکان و نوجوانان در ارتباط هستند کتابها را داوری کنند. بنابراین اگر ما بتوانیم تیم داوریمان را به صورت ترکیبی از منتقدان و کتابداران زبده بچینیم به مراتب موفقتر خواهیم بود.
البته عملی کردن این ایده بدون تردید پروژهای زمان بر است. ما امسال در همین راستا 3 منتقد به جمع داوران اضافه کردیم چهرههایی که هرچند در ظاهر ناآشنا هستند اما در حوزه نقد بسیار توانمندند. اما این گام اول است پیشنهاد من این است که ما برای سالهای آینده منتقدان منصف را پیدا کنیم و کم کم کتابداران زبده را با آنها همراه کنیم و داوریهایمان را به انصاف نزدیکتر کنیم.
جشنوارهی کتاب کانون برای داوری آثار چه استانداردهایی دارد؟ آیا منشور مکتوبی برای این استانداردها وجود دارد یا هرسال به سلیقهی افراد یا دبیر جشنواره این استانداردها بازتعریف میشوند؟
- ببینید جشنواره یک سنتی از گذشته داشته که بر اساس آن معیارها و ملاکهایی وجود دارد که در قالب فرمهایی از پیش آماده با عنوان برگههای داوری در اختیار داوران قرار میگیرد. این برگههای داوری در بخشهای مختلف قبل از داوری در اختیار داوران قرار داده میشود اما ما بخشی از ساعت جلسه را به بررسی فرم همین برگهها اختصاص دادیم. یعنی ضمن اینکه به تجربه داوران پیشین احترام میگذاریم از داوران جدید هم میخواهیم که اصلاحات احتمالی خودشان را در فرم وارد کنند. همین اتفاق به طور مشخص در بخش کتابهای «بازنویسی» افتاد. در این بخش بعد از بررسی اولیه کتابها، داوران به این نتیجه رسیدند که بعضی از عناصر فرم باید جابهجا شود تا جوابگو مسائلی که در ذهن آنهاست باشد. ضمن اینکه هر جشنواره با پدیدههایی روبهرو میشود که میتواند این فرم را برای ما شناور کند.ما برای اولین بار در این دوره با پدیده مجموعهسازی روبهرو بدیم از همین رو من به داوران توصیه کردم که مجموعه کتابها را جداگانه مورد مقایسه قرار بدهند نه با تک کتابها که حقشان ضایع شود. چون به هر ترتیب مجموعه کتابها اهداف و معیارهای جداگانهای دارند که با تک کتابها متفاوت است. بنابراین ضمن این که ما معیار و ملاک مشخص داوری داریم اما این معیارها این قابلیت را دارند که در ارتباط با نظر داوران تغییر کنند.
امسال بخشهایی که در آن به آثار جایزه میدهید، چه تغییراتی کرده است؟ این بخشها و تنوع آن بر چه اساسی انتخاب شدند؟
- به طور کلی نوع جایزهها با توجه به آییننامهای که جشنواره دارد ثابت است. ما عناوین ثابتی به عنوان جوایز جشنواره داریم که از مداد پرنده آغاز میشود و به بخش برگزیده، لوح زرین، دیپلم افتخار، تقدیر، جایزه ویژه و تلاش میرسد. عناوین کاملا روشن است اما از طرف دیگر اینکه در جشنواره چه ظرفیتی وجود دارد میتواند حال و هوای جوایز را تا حدودی دستخوش تغییر کند. مثلا در سالهای اخیر ما در جشنواره جایزه تلاش نداشتیم اما ما در این دوره از جشنواره از ظرفیت جایزه تلاش به خوبی استفاده کردیم این جایزه تعلق میگیرد به هنرمندان و نویسندگانی که نو قلمند اما کارهایشان برجستگیهای خیلی خوبی دارد. بنابراین برنامهریزی برای جوایز بستگی دارد به ظرفیت کتابهایی که داریم البته حتی میتوانیم از مدیرعامل درخواست کنیم که مبالغ این جوایز تغییر هم بکند. تغییر دیگری که ما امسال در بخش جوایز ایجاد کردیم در زمینه جوایز ویژه است. جایزه ویژه به کتابهایی تعلق میگیرد که در حد کتابهای برگزیده و تقدیر شده نیستند اما شاخصهای درشان وجود دارد که آنها را از کارهای دیگر متمایز میکند.
ما در این جشنواره به مجموعهها هم توجه ویژهای داشتیم. در چند بخش از بین مجموعهها، یک یا دو اثر را به عنوان مجموعه برگزیده در نظر گرفتهایم به عبارت دیگر برای مجموعه بودن ارزش قائل بودیم ضمن اینکه در آن مجموعه ناشر را هم دیدهایم. از ناشری که مجموعهای را منتشر کرده که دبیر داشته تقدیر شده است. چون در این سالها ما کمتر ناشری دیدیم که مجموعهای در بیاورد که هدف از انتشار آن تنها اقتصادی نبوده باشد. به همین دلیل است که این مجموعهها اغلب دبیر ندارند. در حالی که یک تیم مجموعهسازی باید زیر نظر دبیر، ویراستار علمی و تیم تصویرسازی اداره شود. در حقیقت ما در بخش جایزه به مجموعهها ما به ارزش مجموعه سازی نمره دادیم، اگر در انتشار مجموعهای، ناشر خوب کار کرده ما از ناشر به خاطر ساخت مجموعه تقدیر کردیم اگر دبیری داشته که مجموعه راخوب هدایت کرده دبیر هم مورد تشویق قرار گرفته و اگر در مجموعه کارهای برجستهای وجود داشته آن کارها هم مورد تشویق قرار گرفتند. بنابراین امسال از این 3 زاویه در مجموعهسازی، آثار برگزیده و تقدیری میبینید. هدف هم این بوده که ما در سالهای آینده روند مجموعه سازی را کنترل کنیم و طوری سیاستگذاری کنیم که هدف از تولید مجموعهها صرفا صرفه اقتصادی فارغ از قواعد و اصول کارشناسی که لازمهی هدفمند شدن مجموعهها هستند نباشد.
برخی از دوستان این انتقاد را دارند که چرا تعداد جوایز و برندهها زیاد است. مثلا میگویند بهتر است کانون هرسال یک یا دو جایزه بدهد، اما هم رقم جایزه را افزایش دهد، هم روی کتاب برتر کار تبلیغی انجام دهد. شما با این انتقاد موافق هستید؟
- من خیلی به گزینشی کردن جوایز اعتقاد ندارم. من میگویم هر جشنوارهای قابلیتهای خاص خودش را دارد اگر به طور علمی شدنی بود که ما پیشبینی کنیم هر سال دقیقا چه تعداد کتاب فاخر وجود دارد میتوانستیم حکم هم بدهیم که هر سال 2 کتاب بیشتر جایزه نگیرد. ولی از آنجا که چنین پیشبینی به لحاظ علمی اصلا ممکن نیست یعنی ما نمیتوانیم بگوییم هر سال چه خلاقیتی قرار است بروز کند، این معیار از نظر من قابل قبول نیست. ما هر سال باید به ظرفیتهای ادبیات کودکمان نگاه کنیم اگر در یک دورهای نویسندگان کودک پرکارند و خلاقیت بالاست به همان اندازه حمایت کنیم و برعکس یعنی اگر خلاقیت پایین است نباید حمایت کنیم. در بحث داوری 2 نگاه وجود دارد یکی نگاهی که میگوید از قبل تعیین کنید که قرار است چه تعداد جایزه را اهدا کنید یعنی پیشاپیش برای داوری قضاوت کنید. و دیگری نگاهی که متعقد است به خیرالموجودین، یعنی در بین هرچه که هست بهترینها را انتخاب کنیم و جایزه بدهیم. اما من معتقدم قبل از هر قضاوتی باید ظرفیت کتابهای موجود در جشنواره را بررسیم کنیم و ببینم که چقدر سرمایه داریم و چقدر باید به آن توجه کنیم. نگاه خیرالموجودین و در نظر گرفتن حد متوسط جواب نمیدهد چون در دورهای ممکن است کارهای خلاقه پایین باشد و ما با انتخاب کتابهای ضعیف جشنواره را زیر سوال ببریم و موجی که در ادبیات کودک ایجاد میکنیم موج ضعیفی باشد. اگر قدرت و کیفیت این جشنواره بالا باشد هر کتابی که به جامعه عرضه میشود موجی را در جامعه ایجاد میکند، من ناشر میروم سراغ کتاب و به آن به عنوان یک الگو برای انتخاب کتابهای دیگر نگاه میکنم. پس این مساله همانقدر خطرناک است که سختگیریهای بیش از حد.
شما راهکاری هم برای رفع این ایردات دارید؟
- به نظر من باید در بحث داوری روند تحول ادبیات را ببینیم. روند تحول ادبیات یعنی اگر در حوزهای روبه رشد هستیم به آن رشد جواب بدهیم. به عبارت دیگر یک اثر در حوزه خودش با توجه به رشدی که دارد بهترین باشد. این میشود ادای حق مطلب. ما در همین جشنواره در حوزه زندگینامه آنقدر ضعیف بودیم که هیچ کتابی حتی کاندیدا هم نشد من به رای داوران احترام گذاشتم به این معنا که در واقع کار مناسبی که در خور نوجوانان باشد حتی با رعایت حداقل استانداردها وجود نداشته است. اما اگر سال آینده کتابی در همین حوزه داشته باشیم که نسبت به شرایط امسال دست کم دو گام روبه جلو رفته باشد به نظر من و طبق این دیدگاه باید مورد توجه قرار بگیرد. من معتقدم سختگیریهای بیشاز اندازه و طبق معیارهای آنچنانی که گاهی حتی همسویی با فضای داخلی ادبیات کودک و نوجوان کشور ما ندارند همانقدر میتواند خطرساز باشد که سهلانگاری و باریبه هر جهت بودن انتخابها. ما باید به طور شفاف توضیح بدهیم که مثلا کتاب x به دلیل آنکه در حوزه خودش 30 درصد نسبت به شرایط گذشته رشد داشته قابل تقدیر است. این روش در حقیقت میتواند به مرور زمان نوعی الگوی پیشرفت دست نویسنده و ناشر بدهد.
اما این الگو زمانی ارزش دارد که ضمانت اجرایی هم داشته باشد. یا دست کم در پایان هر جشنواره بیانیهای مطرح شود که افراد ذینفع مثلا نویسندگان و ناشران از چند و چون داوری و انتخابها مطلع شوند. به نظر من تنها در این صورت است که پرداختن به روند تحول ادبیات میتواند موثر واقع شود!
- دقیقا همین طور است؛ ما باید قضیه را چندوجهی ببینیم. ادبیات کودک اقتصاد نشری دارد که اگر این اقتصاد با جشنواره و متولیان از جمله کانون پیوندی نداشته باشد ناشران خودشان را ملزم نمیدانند که اندیشههای کارشناسی شما را اعمال کنند. کما اینکه مطالباتی از جشنوارههای قبلی هم وجود داشته که در سالهای بعد هیچ گونه پیگیری نشده و اتفاقی هم نیفتاده است. مطمئنا اگر ما مکانیزم عملی یا به قول شما همان ضمانت اجرا را طراحی نکنیم این ضعف باز هم تکرار میشود. به نظر من مطالبات کودک و نوجوان اگر میخواهد در جامعه موج آفرینی کند و تاثیر خودش را در ادبیات کودک و در تغییرات کمی و کیفی کتاب کودک بگذارد لازمهاش این است که از طریق ساز و کارهایی با حوزه اقتصاد و نشر کودک و نوجوان هم گره بخورد.
اگر منافع ناشران کودک و نوجوان با کانون و جشنواره کتاب گره نخورد هیچکاری با کانون نخواهند داشت. به دلیل اینکه اقتصاد و درآمد برای آنها حرف اول را میزند. این یک واقعیت است که اگر ناشری کتاب پرفروش منتشر نکند باید از اقتصاد نشر خارج شود اصلا مجوزش باطل میشود. بنابراین در این فرایند اگر جشنواره کتاب و کانون دردی را از مسائل مادی انتشارات دوا نکنند، آنها هم راه خودشان را میروند. ما بیانیه هم میدهیم از تریبونها هم استفاده میکنیم اما واقعیت این است که اگر اقتصاد نشر را نبینیم، اگر منافع بخش خصوصی را نبینیم جشنواره جایگاه سیاستگذاری و کارشناسی خودش را پیدا نمیکند.
بخشهای جنبی جشنواره در چند دورهی اخیر، حذف شده بود. امسال بار دیگر برای این جشنواره بخشهای جنبی تعریف شد و از یکروز و اهدای جایزه، به چندینروز تغییر کرد. بخشهای جنبی با چه هدفی طراحی میشوند؟ تاثیر این بخشها بر وضعیت برگزاری جشنواره و فضاسازی در ایام جشنواره چهقدر است؟
- بررسیها نشان داده که در جشنوارههای گذشته متاسفانه آن تاثیر، موج آفرینی و فضای فرهنگی مناسبی که باید به دنبال جشنواره در جامعه ایجاد شود اتفاق نیفتاده و این فوقالعاده برای ادبیات کودک و نوجوان بد است. بنابراین ما لازم دیدیم که با ایجاد فضاهایی اهمیت این روز را در جامعه بیشتر کنیم. به همین دلیل ما بخش جنبی امسال را به شدت پررنگ کردیم و 3 بخش متفاوت را دربرنامههای جنبی دیدیم که فکر میکنم این 3 بخش میتواند میزان قابل توجهی از نیازهای ادبیات کودک را تامین کند. یک بخش بر میگردد به نمایشگاه کتابهای برتر ناشران. برای اولین بار در طول جشنوارههای گذشته ما نمایشگاهی از کتابهای برتر ناشران را گرد هم میآوریم. کتابهای برتر هم کتابهایی هستند که طی 5 سال اخیر در جشنوارههای داخلی، خارجی، دولتی و خصوصی مورد تقدیر قرار گرفتند. با این هدف که خانوادهها، اولیا تربیتی، کارشناسان حوزه کتاب و... بتوانند فهرستی از کتابهای مناسب تهیه یا حتی خرید کنند و در حقیقت فضایی باشد که در معرض این کتابها قرار بگیرند. این فهرست به شکل لوح فشرده هم در اختیار شرکت کنندگان در جشنواره قرار میگیرد.
بخش دیگر دعوت از گروههای هدف است. در این نمایشگاه گروههای هدفی هم دعوت شدند از جمله نهاد کتابخانههای عمومی که قول خرید کتاب هم به ما دادهاند. البته بخش فرهنگی و بازرگانی کانون هم قرار است از کتابها خرید کند. بخش سوم هم همین ایجاد امکان خرید برای نهادهای مختلف از جمله کتابخانههای عمومی و حتی کتابخانههای شهرداری است. اگر ما بتوانیم بین نهادهایی که خرید کتاب دارند به عنوان گروههای هدف بهگونهای همگرایی ایجاد کنیم که بخش اعظم خرید آنها در نمایشگاه کتابهایبرتر و همینطور کتابهای منتخب جشنواره اتفاق بیافتد مشروط بر اینکه این خریدها به انتخاب تعداد قابل توجهی کتاب منجر شود میتوانیم ادعا کنیم که توانستیم شُک لازم به حوزه اقتصاد نشر را وارد کنیم. یعنی جشنواره نقشی در حوزه اقتصاد نشر هم داشته است.
در برنامههای جشنوارهی امسال، آنچه مشهود است، طراحی فضای کلی و ایجاد موج در ایام برگزاری آن است. برای چندروز، کانون میزبان نویسندگان، کودکان و نوجوانان و مسوولان است. طبیعی است که همین شکل کار، باعث ایجاد جو عمومی و واکنش مثبت نسبت به برپایی یک جشنوارهی فرهنگی دارد. برای استفاده از ظرفیت این فضاسازی در سطح عمومی چه برنامهریزیای کردهاید؟
- تصور من این است که برای رسیدن به این منظور باید از ظرفیت تشکیل دبیرخانه دائمی در واقع به عنوان حلقه وصل جشنواره به فضای بیرون برای پیگیری مطالبات ادبیات کودک و نوجوان استفاده کنیم. اگر ما بتوانیم سیاستگذاری خوبی در زمینه انتخاب کتاب و اقتصاد نشر برای دبیرخانه دائمی داشته باشیم میتوانیم امیدوار باشیم که این جشنواره به سرانجام برسد و امکان استفاده از این ظرفیت در سطح عمومی هم فراهم شود. اگر این مطالبات پیگیری شود این موج آفرینی ادامه پیدا خواهد کرد اما اگر این اتفاق نیافتد یک ستاره پرنوری در یک مقطعی میدرخشد و بعد خاموش میشود، تا صبح دولتش بدمد! به نظرمن این بر میگردد به این که ما دبیرخانه دائمیمان را پرقدرت ایجاد کنیم و در آنجا سیاستگذاریمان پیگری مطالبات جشنواره باشد.
این سوال را با رییس جشنواره هم مطرح کردیم که جشوارهی کانون عنوان "کتاب" را یدک میکشد، اما در عمل بیشتر در زمینهی "ادبیات" فعال است. مثلا مانوری که روی کتابهای برگزیدهی شعر داده میشود، روی کتابهای غیرداستانی یا علمی داده نمیشود. اساسا این جشنواره را با ادبیات میشناسند تا کتاب. دلیل این موضوع را چه میبینید؟ برنامهای برای تغییر این فرهنگ عمومی ندارید؟ یعنی اینکه مثلا خود اهالی قلم و مخاطبان و سیاستگذاران هم بفهمند که کتاب، فقط ادبیات نیست.
شاید این انتقاد بالا هم از رهگذر همین نگاه باشد. یعنی کسی توجه نمیکند که کانون در "بخش"های متنوع جایزه میدهد و حق کتابهای دیگر هم هست که جایزه بگیرند.
- اگر این نگاه در جشنوارهی امسال هم وجود داشته باشد من کاملا با این دیدگاه انتقادی و ضرورت تغییر آن موافقم ولی من دفاع میکنم چون معتقدم این نگاه تغییر پیدا کرده؛ برای روشن شدن موضوع باید ببینیم که تعاریف ما از ادبیات کودک و نوجوان یکی است یا نه؛ تعریف من از ادبیات کودک و نوجوان مجموعه متونی است که خلاقانه و هنری برای کودک و نوجوان شکل گرفته است. از نظر من این یعنی ادبیات کودک و نوجوان. حال آنکه ادبیات کودک و نوجوان یک خانواده بزرگ از کتابهایی است که ساختارهای خلاقه و هنری دارند و ذوق هنری و ادبی بچهها را رشد میدهند. در این خانواده ادبیات کودک و نوجوان هم دو شاخه بزرگ وجود دارد، شاخه کتابهای تخیلی و غیرتخیلی. حوزهی تخیلی به مجموعه آثاری گفته میشود که در حوزه ادبیات داستانی و شعر قرار میگیرند. حوزهی غیر تخیلی هم کتابهایی است که بیشتر از آنکه بر تخیل هنرمند بنا شده باشند بر اساس رشد اطلاعات خواننده بنا شدهاند؛ اما ساختارها و چیدمانهای خلاقه و ادبی دارند. بنابراین این کتابها با کتابهای خواندنی، درسی، کمک درسی و کمک آموزشی کاملا متفاوت اند. اما باز هم ادبیات است و در خانواده ادبیات قرار میگیرد.
حرف من این است که اصلا چرا ما کتابی برخورد کنیم؟! بیایم محتوایی برخورد کنیم و ببینیم این محتوا در چه کتابهایی قرار گرفته است من فکر میکنم با این توضیح ما هیچ اختلافی با هم نداریم. اتفاقا بخش بزرگی از کتابهای جشنواره امسال ما در حوزهی غیرتخیلی قرار گرفته است یعنی کتابهایی که جنبهی داستانی و شعر ندارند. به جرات میتوانم بگویم که امسال بخش کتابهای برگزیده غیر تخیلی ما از تخیلیمان با اختلاف قابل توجهی بیشتر است. علاوه بر این ما در حوزه کتابسازی، صفحهآرایی، گرافیک و جلد کتاب هم جایزه مستقل داریم خود این نگاه نشان میدهد که ما در انتخابهایمان صرفا به موضوع ادبیات داستانی و شعر بها نمیدهیم.
حمایت از بخش خصوصی، یکی از اهدافی است در برنامههای فرهنگی دولتهای مختلف دنبال میشود. کانون هم بهطریق اولی، از این رویه پیروی میکند. در مرحلهی جمعآوری کارها و بعد در مرحلهی داوریها و انتخابها، توجه ویژهای به موازنهی ناشران دولتی و خصوصی داشتید؟
- هم در اندیشه و هم در برنامهریزی این موضوع برای ما مهم بوده است و همانطور که گفتم هم سعی کردیم در برنامهریزیهایمان از نهادهای خصوصی نظرخواهی کنیم و ایدههایشان را داشته باشیم، همین که در ارسال فراخوان اصلا برای ما فرقی نمیکرد که مخاطبان ما دولتی هستند یا از بخش خصوصی. من اعتقاد دارم که پتانسیل زیادی در بین ناشران خصوصی وجود دارد که اگر آزاد شود به خوبی میتواند ادبیات کودک را رشد بدهد. در مرحله داوری هم به جرات میتوانم بگویم که این نگاه اعمال شده. در بخشی از داوری گزینههایی موجود بود که هم در بخش دولتی دیده میشد هم در بخش دولتی. تصمیم من و داوران این بود که در چنین نمونههایی اگر شرایط مساوی است و قوت یکسانی بین این دو مورد وجود دارد بخش خصوصی ترجیه داده شود. چون حرکت خودجوش آنها ارزشمند تر از نهادهای دولتی است که انجام وظیفه میکنند. ما باید این قدمها را که با کمترین امکانات دارند تلاش میکند تقویت کنیم. ما آمادگی برای نقد پس از پایان جشنواره را هم داریم بیاید بررسی کنید و ببینید که سهم دولتیها و غیر دولتیها چقدر بوده در بحث اهدای جوایز جشنواره امسال. من فکر میکنم که بتوانیم با افتخار از انصاف خودمان در این جشواره دفاع کنیم.
شما پیش از آنکه دبیر جشنواره باشید، یکی از نویسندگان عرصهی کودک و نوجوان بوده و هستید. از منظر یک نویسنده، فکر میکنید سالانهشدن این جشنواره، و توسعهی جشنوارههایی در این حوزه، چه تاثیر صنفیای بر روی کار شما به عنوان اهل قلم دارد؟
- خود من به عنوان یک نویسنده چون ذینفع هستم متعقدم که به شدت کمک میکند به طور کلی معقدم که اگر تعداد جشنوارههای ادبیات کودک و نوجوان در کشور ما با حفظ کیفیت، تاکید میکنم با حفظ کیفیت هرچقدر بیشتر باشد به نفع ادبیات کودک و نوجوان است. تعداد بیشتر جشنوارهها، زمینهساز بروز تعدد سلایق گوناگون است و شانس بیشتری برای انتخابهای متنوع فراهم میکند. رشد ادبیات زاییده رشد گوناگونی نگاهها در ادبیات است یادمان باشد هرچقدر ادبیات ما متنوعتر باشد و هرچقدر محتوا متنوعتر باشد ما بیشتر میتوانیم به نیازبچهها جواب بدهیم. به اعتقاد من اگر کتاب سال کانون، جدا از بحث سالانه به صورت فصلی هم جایزه در نظر بگیرد جای دوری نمیرود هم به تنوع کمک میکند هم به وضعیت مالی نویسندگان. حتی اگر مبلغ مادی این جشنوارهها هم بالاتر برود به نفع مجموعه است. البته با رعایت سطح کیفی چون قرار نیست بنگاه خیریه ایجاد کنیم. صرفا قرار است حمایت ایجاد کنیم، یک نویسنده امنیت میخواهد، حمایت مالی و امنیت ذهنی میخواهد آن هم در خور جایگاه و مقامش نه چیز دیگر.
هم به عنوان دبیر جشنواره، و هم به عنوان فردی که بهطور حرفهای در این عرصه مینویسد، وضعیت کتاب کودک و نوجوان را در سال گذشته چهطور ارزیابی میکنید؟ خصوصا که در این عرصه با توجه به افزایش هزینههای نشر کتاب کودک و نوجوان، و از طرف دیگر مشکلاتی از قبیل قطع یارانههای فرهنگی و کاغذ روبهرو بودیم. رشد نرخ تورم و گرانیها هم دیگر موردی بود که اهالی قلم را نیز مانند اقشار دیگر تحت تاثیر قرار داد. در یک شرایط اینچنینی، آیا کارها رنگ و بوی بازاری و سفارشی به خود نگرفته بودند؟ سطح کمی و خصوصا کیفی آثار را چهطور دیدید؟
- حقیقت ماجرا این است که از آنجا که اقتصاد نشر از لحاظ کمی و کیفی در حوزه ادبیات کودک تاثیر میگذارد بیشک صدمات خودش را به ادبیات کودک وارد میکند اما به چه میزان و چگونه بر میگردد به حوزه کارشناسی که باید دقیقتر مورد بررسی قرار بگیرد. اما در مورد جشنواره کتاب امسال من اعتقاد دارم که از آنجا که در سال 91 هنوز این ترکشها به طور کامل به ادبیات کودک اصابت نکرده بود این فشارها هنوز در کتابهای این دوره خودنمایی خیلی زیادی نداشتند و کمتر نمود پیدا کردند؛ اما به جرات میتوانم بگویم که در جشنواره بعدی و تولید کتابهای سال 92 این بحران را به خوبی شاهد خواهیم بود. آن هم در چند زاویه. یک تیراژ کتاب که به شدت کاهش پیدا میکند، شاید در حد 500 تا 700 تا! دو افزایش قیمت، ما در سال 92 افزایش نجومی قیمت کتابهای کودک و نوجوان را خواهیم داشت به طوری که روی تعداد خوانندگان میتواند اثر بگذارد. سومین خطری که اگر فکری به حال این بحران نکنیم میتواند ادبیات کودک و نوجوان را تحدید کند رواج ادبیات تجاری و عامه پسند است و نتیجه همه اینها تحت شعاع قرار دادن ادبیات خلاقه است. من امیدوارم حداقل نهادهای فرهنگی مسئول وظایف خودشان را در قبال حمایت از نویسندگان اعمال بکنند تا نویسندگان با آرامش و امنیت خاطر کار کنند و ادبیات عامه پسند و تجاری به آن شکل رواج پیدا نکند که بر ادبیات کودک و نوجوان غالب شود.
گفت و گو از آراده تنها
منتشر شده در نشریه ویژه خبرنامه کانون به مناسبت 18 تیر 1392 روز ملی ادبیات کودک و نوجوان