در افواه عمومی مردم ایران زیاد گفته میشود که شاخصهی اصلی پیشرفت کشورهای توسعهیافته، توجه آنان به حوزهی آموزش و تربیت کودکان است و بسیار در کوچه و خیابان شنیدهایم که میگویند معلم کلاس اول ابتدایی را در "ممالک خارجه" تکریم میکنند و سطح دانش آنان از اساتید دورههای دکتری هم بالاتر است.
این داستانپردازی ها راست و دروغ هرچه باشد نشانگر آن است که مردم به تربیت و آموزش فرزندان خود اهمیت میدهند. در سوی دیگر این ماجرا مسوولان و تصمیمگیران کشور قرار میگیرند که باید زیرساختها و زمینههای رشد و پرورش کودکان و نوجوانان را در بالاترین سطح فراهم کنند در حالیکه به گفتهی بسیاری از منتقدان، علیرغم توجه و تاکیدهای مقام معظم رهبری و مسوولان ارشد کشور، هنوز حتی نام کودکان به اسناد بالادستی برنامهریزی کشور راه نیافته است.
مدیرعامل کانون البته به مانند مدیران پیشین کانون از این کمتوجهی به حوزهی کودک و نوجوان گلهمند است اما برای شعار هفتهی ملی کودک – که قرار است روزهای 15 تا 21 مهر در سراسر کشور برگزار شود- واژهی "بادبادک امید" را برگزیده است.
علیرضا حاجیانزاده در گفتوگو با «خبرنامه کانون» ویژهی هفتهی ملی کودک از راهکارها و تعاملهایی سخن میگوید که قرار است راهها و مسیرهای جدیدی را برای امید به حل این مشکلات پیشروی فعالان حوزهی کودک قرار دهد.
در ابتدا بفرمایید اهداف کلان برپایی هفتهی ملی کودک چیست؟
روز جهانی و هفتهی ملی کودک به صورت عمده برای به رسمیت شناختن حقوق کودکان و جلب توجه جامعه به اهمیت کودکی و ضرورت ایجاد فضایی سالم، شاد و بانشاط به منظور اینکه کودکان ما از امنیت، آرامش و معنویت برخوردار باشند، تدارک دیده شده است. چند سالی است که کانون پرورش کودکان و نوجوانان به همراه سایر دستگاهها برنامهی هفتهی ملی کودک را شروع کردهاند. روز جهانی کودک هم از گذشته بوده و از دو دههی اخیر در روز 16 مهر در ایران به رسمیت شناخته شده است. واقعیت این است که باید از این هفته برای پرداختن به مسایلی که در ارتباط با کودکان در جامعه وجود دارد ولی به شکل منسجم به آن پرداخته نمیشود استفاده کنیم. مسایلی پراکنده که متولی مشخصی هم برای آن وجود ندارد. از جملهی این مسایل – که تحت عنوان حقوق کودک در نظر گرفته میشود – باید به مسایلی مانند تربیت، آموزش و تعلیم، سلامت جسمی و تغذیه، حوزهی فرهنگی مثل ادبیات و حوزههای مطالعاتی، هنر و زیباشناختی، بازی و سرگرمی، مسالهی کودک در رسانهها بهویژه رسانهی ملی، ارتباط کودک با فنآوری روز، مسالهی مهارتهای زندگی، نقش خانواده در ارتباط با کودکان و گسست نسلی که در بعضی از موارد دیده میشود، محیط زیست برای کودکان، هوای سالم، امنیت کودکان، آسیبهای اجتماعی کودکان مثل کودکان کار و خیابانی، فیلم و تئاتر و موسیقی و شعر، تربیت اجتماعی و آداب معاشرت و بسیاری از مسایل دیگر که باید به آنها در زمینههای بهداشت و درمان یا فرهنگی و هنری جامعه و همچنین به دیگر دستگاهها توجه کنید.
برای توجه بیشتر و رسیدگی به این مسایل و نیازهای کودکان به نظر میرسد به همافزایی نیاز داریم و دستگاههای مختلف متولی این امر باید در کنار هم قرار بگیرند، مرکزیتی برای این کار ایجاد و جایگاهی رسمی در نظام جمهوری اسلامی برای آن تدارک دیده شود. ما مطلع هستیم مسایل کودکان از جمله دغدغههای مقام معظم رهبری است و ایشان در بیانات و رهنمودهایشان بارها نسبت به مسایل کودکان اهتمام داشتند و از دستگاههای فرهنگی برای رسیدگی مناسب به این مسایل مطالبه دارند.
با توجه به این اهمیتی که به آن اشاره کردید به نظر شما برگزاری هفتهی ملی کودک چهقدر میتواند روی تغییر نگاه برخی از مسوولان کشور و خانوادهها تاثیر داشته باشد؟
قصد ما این است که با استفاده از این هفته، جریانسازی مجددی کنیم تا با پیوستن دستگاههای مسوول در این حوزه به هم از تمام توان آنها برای ایجاد جهشی جدید در رسیدگی به مسایل کودکان استفاده کنیم. بیتردید هفتهی ملی کودک میتواند آغاز این حرکت باشد و مشارکت همهی دستگاهها و پیریزی فعالیتی مشترک طی یک هفته، به پایهریزی حرکتی بلندمدت منجر میشود. هدف ما این است که دستگاهها بتوانند با هم نشستهای بعدی را ترسیم کنند، به مشترکاتی برسند و این برنامهها در مراکز قانونگذاری به تصویب برسد تا بتوانیم در حوزهی کودک ابتدا حرکتی کوتاهمدت و مقطعی را رقم بزنیم و از این راه حرکتهای میانمدت و بلندمدت برای ورود به مسایل کودکی در کشور، پایهریزی شود.
این انتظار همیشه از کانون وجود داشت که همهی سازمانهای مرتبط با امور کودکان را گردهم بیاورد و متولی این برنامهها باشد. از طرفی ممکن است امکانات، بودجه و شرایط کانون اجازه ندهد که به عنوان متولی، اقدامی صورت دهد. چه کارهایی در این زمینه انجام شده و دیدگاه خود شما در این مورد چیست؟ آیا کانون متولی است؟
تفاوت کانون با سایر دستگاهها در حوزهی کودک این است که تمامی ماموریت کانون مربوط به پرداختن به مسایل کودکان و نوجوانان از منظرهای مختلف است و این به مسایل تعلیم و تربیت هم منحصر نمیشود. کانون باید برابر با ماموریت اصلیاش به حوزههای مختلف توجه کند.
دستگاههای دیگر اما وظایف و ماموریتها متفاوتی دارند که شاید بخشی از ماموریت آنها با حوزهی کودک و نوجوان ارتباط پیدا میکند. به عنوان مثال میتوانید به مسوولیتهای وزارت بهداشت یا حوزهی کودک و نوجوان ارتباط پیدا میکند. به عنوان مثال میتوانید به مسوولیتهای وزارت بهداشت یا حوزهی هنری در زمینهی مسایل فرهنگی و هنری جامعه و دیگر دستگاهها توجه کنید؛ همهی آنها چنین وضعیتی دارند که بخشی از وظایف آنان به کودک و نوجوان بر میگردد اما به شکل طبیعی از کانون که تمام ماموریتش در حوزهی کودک و نوجوان است این انتظار وجود دارد که پیشقدم شود و از حداکثر توانش در این راه استفاده کند. نکتهی دیگر اینکه ظرفیت کانون چه از جهت بودجه و امکانات و چه از جهت تخصص، طوری نیست که هیچ دستگاهی کاری انجام ندهد و کانون تمام نیازهای موجود را به تنهایی پاسخ دهد. کانون در این میان میتواند بر اساس شرح وظایفش که در مفاد اساسنامه آمده بخش کودک و نوجوان سایر دستگاهها را پیگیری و راهاندازی کند. موفقیت ما زمانی است که بتوانیم شرایطی فراهم کنیم که همهی دستگاهها از توان تخصصی کانون استفاده کنند چرا که کانون از جهت مسایل نرمافزاری و تخصص در زمینهی کار با کودکان جایگاه بسیار خوبی دارد و از مربیان، آموزشها و تجربیات خوب و زیادی برخوردار است. اینها ظرفیتهای معنوی کانون است که در کنار آن محدودیتها قرار میگیرد. امیدوارم مسوولان در تخصیص بودجههای مناسب به این بخش هم توجه ویژه داشته باشند تا بتوانیم در آینده هم توان ذاتی و هم توان هماهنگکنندگی کانون با دستگاههای دیگر را بالا ببریم و مرکزیتی به وجود بیاید که بتواند از ظرفیت همهی دستگاهها برای اعتلای موضوعهای مربوط به کودکان کشور استفاده کند.
این اقدامها نیاز به ساز و کارهای قانونی هم دارد. شاهد بودیم که سال گذشته فراکسیون کودک هم در مجلس ایجاد شد اما بسیاری از منتقدان میگویند که هنوز کودکان و نوجوانان در اسناد بالا دستی کشور، برنامههای توسعه و قوانین بودجه دیده نمیشوند. میخواهیم بدانیم از زمان آغاز مسوولیت شما در کانون چه اقدامهایی برای حل این مشکلات و تامین ساز و کارهای قانونی لازم انجام شده است و چه ارتباطهایی با دولت، مجلس و دیگر نهادهای و دیگر نهادهای مرتبط برقرار کردهاید؟
در این مدت البته ارتباطهایی برقرار کردیم تا بتوانیم بعضی از کارهای زمین مانده را از منظر قانونی دنبال کنیم. در مجلس شورای اسلامی و در کمیسیونهای مختلف مجلس حاضر شدم و نمایندگان موثر مجلس را هم به کانون به دعوت و جلساتی برگزار کردیم و گزارشهایی از فعالیتهای کانون به آنها ارایه کردیم به واقع از این راه می خواهیم نمایندگان محترم مجلس با اهداف، برنامهها، توان و ضروتها و نیازهای کانون بیشتر آشنا شوند. بخشی از مسایل ما، از جمله مسایل بودجهای، در مجلس رقم میخورد و آنجا است که مشخص میشود کانون در سال چهقدر بودجه در اختیار خواهد داشت. البته در حال حاضر با توجه به این که هنوز فصل بودجه در مجلس شروع نشده، ابتدا تعاملی با معاونت راهبردی دولت برقرار کردیم تا در تدوین لایحهی بودجه برای کانون جایگاه مناسبی ایجاد کنند. گفتوگو با نمایندگان مجلس را هم آغاز کردهایم و این اقدامها در آینده هم ادامه خواهد داشت. در کنار این مشاوری را به عنوان مشاور امور مجلس منصوب کردم که به صورت دایم در رفتوآمدبه مجلس است. در آنجا علاوه بر این که با تک تک نمایندگان ارتباط داریم با کمیسیونها به ویژه کمیسیون فرهنگی- که مسایل کانون در آن پیگیری میشود- و کمیسیون آموزش و تحقیقات - که مسایل آموزش و پرورش در آن جا دنبال میشود – به صورت ویژه در ارتباط هستیم. به تازگی با مرکز پژوهشهای مجلس هم ارتباطی برقرار کردیم و گزارش تحلیلی مشترکی تهیه میکنیم تا به کمیسیونها ارایه شود و بر اساس آن گزارش، بیتردید تصمیمهای مهمتری در ارتباط با کانون گرفته خواهد شد.
همچنین تشکیل فراکسیون کودک هم از جمله مواردی است که سال گذشته راهاندازی شد و فکر میکنیم باید از آن حمایت کنیم و هر کمکی لازم باشد انجام دهیم. همین فراکسیون کودک مجلس میتواند مرکزیتی باشد برای حمایت از فعالیت دستگاههای مرتبط با کودکان از جمله کانون پرورش فکری. باز از جمله مواردی که در برنامههایمان قرار دادهایم این است که برنامهی ششم توسعه در دست تدوین است و فکر میکنم مسالهی کانون از همان منظر رسیدگی به امور کودکان باید در برنامهی ششم مورد توجه قرار بگیرد. کارگروهی در حال تدوین اهداف کلان و جهتگیریهای کانون هستند تا بتوانیم در برنامهی ششم توسعهی کشور هم نقشی بر عهده داشته باشیم.
از دیگر کارهایی که باید به آن اشاره کنم ارتباط با شورای فرهنگ عمومی است. فکر میکنیم که کانون باید در این شورا- که مسوولان فرهنگی کشور در آن عضویت دارند- حضور داشته باشد. در همین زمینه در حال آمادهسازی درخواستی هستیم تا در همین هفتهی ملی کودک- که فضای عمومی کشور در فضای مسایل کودکان است- آن را ارایه دهیم. با اعضای این شورا هم مذاکراتی داشتیم که بتوانیم این درخواست را دنبال کنیم تا مسوولان کانون چه در مرکز چه در استانها در شورای فرهنگ عمومی عضویت داشته باشند. در مجموع امیدوارم که با توسعهی ارتباطهای بیرونی، کانون در جایگاه حقیقی خودش قرار بگیرد.
به صورت مشخص درخواستهای شما چیست؟ این گروهی را که مامور کردهاید چه تحلیلی از وضعیت موجود دارند تا به عنواان مثال وقتی به دولت مراجعه میکنید بگویید مشکلات و کمبودها اینهاست و از شما درخواست داریم در برنامهی توسعهی کشور یا برنامهی بودجهی سال آینده، کودکان را بر اساس این درخواستها در نظر بگیرید. تحلیلتان از وضعیت مسایل کودکان چیست؟
از نظر تشکیلاتی، کانون تنها سازمان دولتی است که به صورت مشخص در فضایی غیررسمی و عمومی در ارتباط با کودکان و نوجوانان فعالیت میکند. در کنار این وظیفه و ماموریت وزارت آموزش و پرورش هم در زمینهی تعلیم و تربیت رسمی تعریف میشود. پس کانون از این منظر منحصر بهفرد است و حالا که چنین جایگاهی دارد باید در تراز جمهوری اسلامی برایش جایگاه مناسبی ایجاد شود. نمیشود بگوییم این ماموریت برای کانون هست اما کارش با همین محدودیت ادامه دهد. چرا که این نظام نسبت به مسایل فرهنگی اهتمام دارد و رهبری معظم به مسایل فرهنگی و کودکان و نوجوانان عنایت خاصی دارند و با بیانی صریح کانون را جایی دیدهاند که باید برای کودکان و نوجوانان فعالیت ویژه انجام دهد. آن وقت میتوانیم انتظار بالایی را ترسیم کنیم تا کانون در تراز جمهوری اسلامی جایگاه متعالیتری داشته باشد و بتواند هم با عمق بیشتر و هم با وسعت و کمیت گستردهتر پوشش فعالیتهایش را بیشتر کند. ما امروز 12 و نیم میلیون کودک و نوجوان داریم که در آموزش و پروش تحصیل میکنند. البته انتظار نداریم همهی اینها به کانون بیاند چون بچهها باید داوطلبانه، با علاقه و با گرایش درونی خودشان به کانون بیاند و خانوادهها با این حضور کودکانشان همراه باشند. پس با توجه به تفاوت در علایق بچهها انتظار نداریم که همهی دانشآموزان به شکل داوطلبانه عضو کانون شوند و البته امکانش هم نیست. اما اینکه درصد قابل اعتنایی از دانشآموزان کشور بتوانند از امکانات، توانمندی و فضای سالم کانون برای پر کردن اوقات فراغتشان استفاده کنند، جزو اهداف ما است.
بچهها در فضای کانون میتوانند مهارتهای زندگی را بیاموزند، معلومات و توانمندیهایشان را بالا ببرند و به تقویت رفتارهای اجتماعی خود بپردازند. ما فکر میکنیم که کانون باید بتواند هم از لحاظ کمی پوشش بالاتری داشته باشد و هم از لحاظ کیفی تولیدات وسیعتر و بیشتری را ارایه کند. در حال حاضر برای تولید محصولات فرهنگی از جمله فیلمهای سینمایی، تئاتر حرفهای، کتاب، اسباببازی، سرگرمی و عروسک به دلیل کمبودهای مالی علی رغم ظرفیت و توان اجرایی کانون محدویتهایی وجود دارد. اگر در همان تراز بالاتر از کانون مطالبهای وجود داشته باشد و در قبال آن، امکاناتی مناسب اختصاص یابد، آنگاه کانون میتواند در عرصهی کتاب و فیلم کودک الگوساز باشد، رهبری کند و تولیداتی فاخر ارایه دهد. امروز نزدیک به 900 مرکز فرهنگی هنری در کشور داریم که به طور متوسط تنها 3 درصد از دانشآموزان را پوشش داده است در حالی که فکر میکنیم حداقل و کف قضیه باید10 درصد و چه بسا 20 درصد از دانشآموزان باشد.
یعنی کانون باید دارای چند مرکز باشد؟
اگر دهدرصد در نظر بگیریم، حداقل باید سه هزار مرکز داشته باشیم. سههزار مرکز، حداقلی است که باید برای کانون در نظر گرفته شود و اگر بخواهیم در هر منطقهای از کشور مرکز داشته باشیم تا دانشآموزان و خانوادههای آنها به راحتی حضور داشته باشند، این عدد باز هم باید افزایش پیدا کند. در حال حاضر در برخی شهرهای به نسبت بزرگ، تنها دارای یک مرکز هستیم و این باعث میشود تا خانوادهها از راههای دور بچههاشان را به کانونها تحویل دهند و به همین دلیل ممکن است بعضیها ترجیح دهند این مسافتها را طی نکنند. شاید لازم باشد در یک شهر به جای یک مرکز سه مرکز در سه نقطهی مختلف شهر داشته باشیم. برای رسیدن به توسعهی کمی و کیفی به همین نسبت هم به بودجهی بیشتر، هم مجوز جذب نیروی بیشتر و تامین منابع اشتغال و مالی بیشتر نیازمندیم. همهی اینها به این باز میگردد که نظام جمهوری اسلامی میخواهد چه تحولی در کانون ببیند تا به همان نسبت تلاش کنیم. ما در حال حاضر خودمان پیشقدم شدهایم تا این انتظار و مطالبه را در نظام نسبت به خودمان ایجاد کنیم. این نگاهی است که من دارم و امیدوارم در کوتاه مدت و میان مدت بتوانیم در این مسیر قرار بگیریم.
برنامهریزان کشور معمولا نگاه هزینه و منفعت دارند. به عنوان مثال استدلال میکنند که آیا کانون از ظرفیتهای همین 900 کتابخانهی موجود به اندازهی کافی استفاده میکند که حالا انتظار افزایش تعداد مراکز را دارد؟ یا از لحاظ کیفی آیا کانون انتظارها را در فعالیتها و تولیداتش برآورده میکند که حالا انتظار دارد این عدد 900 بشود 3 هزار؟ من با این نگاه روبه رو شدهام. حتی نمونهای داشتیم در همین شهر تهران که شهرداری ساختمانی را که در اختیار کانون قرار داده بود، و بعد پس گرفت و استدلال میکردند که هر وقت به آن مرکز مراجعه میکردیم میدیدیم 5 یا 10 کودک و نوجوان آنجا حضور دارند در حالیکه ما از این ساختمان چند صد میلیونی استفاده بهتری میکنیم. نظر شما چیست؟
کانون به خاطر سبک کارش از ظرفیتهای بالایی برای جذب کودکان و نوجوانان برخوردار است . در جریان بازدید از برخی مراکز کانون در استانها دیدم که مربیان ما آنقدر متبحرانه عمل میکنند که نه تنها مرکز خلوت نیست بلکه جمعیت آن به حدی است که امکانات و صندلی برای نشستن کم میآورند؛ من هر دو شکلش را دیدهام. استقبال از مراکز به خاطر توانمندی مربیان ما اتفاق میافتد. اما دلیل عدم استقبال در بعضی مراکز الزاما توانمند نبودن مربیان نیست. شاید کمبود تعداد مربیان باعث میشود تا امکان فعالیت خلاقانهی مربی و توان آنان برای جذب بچهها کمتر شود. میدانیم که بسیاری از مراکز ما تکمربیاند و به صورت تکشیفت کار میکنند در حالی که مراکز دوشیفت، از ساعت هشت صبح تا پنج بعد از ظهر، خود به خود شرایط حضور بیشتر بچهها را فراهم میکنند و بعضیها صبح و بعضی بعد از ظهر میآیند و خود به خود مرکز، رونق بیشتری پیدا میکند. تعداد مربیان بیشتر میشود و آنان به هم کمک و همافزایی میکنند و توان داخلی مرکز را افزایش میدهند. در مراکز تکمربی به دلیل محدودیتهایی که در منابع و جذب نیرو داریم آن مربی یک شیفت بیشتر نمیتواند کار کند. خود یکشیفت بودن باعث میشود ساعاتی از روز آن مرکز تعطیل باشد. خانوادهها و بچهها وقتی احساس کنند ساعتهایی که دلشان میخواهد بیایند- به دلیل بسته بودن مرکز- امکان حضور ندارند، یا ساعاتی که باز است بچهها در مدرسه هستند و نمیتوانند به کانون بیایند، خواه ناخواه مرکز دچار افت میشود. اینها عواملی است که دست به دست هم میدهد تا بعضی از مراکز از نظر جذب مخاطب ضعیفتر شوند. عوامل دیگری هم مثل سال تحصیلی و باز بودن اغلب مدارس در صبح در این افت مراکز تاثیر دارد. امسال با پیشبینی و تدارک لازم برنامههایی را با هماهنگی آموزش وپرورش و مدارس در نظر گرفتهایم تا به تدریج و نوبتبندیشده دانشآموزان مدارس به صورت دستهجمعی و گروهی در فضای کانون حاضر شوند و از برنامههای 42 گانهی مراکز استفاده کنند.
به نظر بخشی از این کمبودها را باید بخش خصوصی در عرصهی کودک و نوجوان جبران کند. خوشبختانه امسال دیدیم که قرار است در نمایشگاه هفتهی ملی کودک تشکلهای غیردولتی هم حضور داشته باشند . میخواهم بدانم انتظار شما از این همکاریها چیست و فکر میکنید این گروهها در چه زمینههایی میتوانند موفقتر و موثرتر باشند؟
در یک نگاه تاریخی میبینیم که کانون در اوایل تاسیس و اوایل پیروزی انقلاب مجموعهی منحصر بهفردی در حوزهی تولید کتاب و فیلم و اسباببازی و سرگرمی بوده است و همه انتظار داشتهاند که کانون تولید کنندهی خوبی باشد. اما به تدریج که هم سایر دستگاههای دولتی واحدهای کودک و نوجوان راهاندازی کردند و هم بخشهای غیردولتی و خصوصی وارد عرصهی کار کودک و نوجوان شدند. پس به نظر میرسد که بهویژه در حوزهی تولید و نشر کتاب، کانون باید تغییر نقش پیدا کند. کانون نباید به عنوان رقیب در کنار بخشهای غیردولتی حضور داشته باشند. این نگاه کلان نظام است که دولت باید از تصدیگری پرهیز کند و نقش هدایت و رهبری و مدیریت داشته باشد. بههمین دلیل تغییر نقشی که برای کانون متصور هستیم این است که علیرغم اینکه به تولیدات خودش ادامه میدهد باید تولیداتش معیار و الگویی برای بخشهای غیر دولتی باشد. علاقهمندیم که حمایتکنندهی ظرفیتهای بخشهای غیردولتی باشیم نه رقیب آنها. باید بپذیریم که ارتباط و انسجام زیادی بین کانون و بخشهای غیردولتی برقرار نبوده است ولی اکنون سیاستهای کانون با این اعتقاد که نقش دولت باید مدیریت باشد تا تصدیگری، به نحوی تنظیم شده است که در کنار تولید، حمایتکنندهی تولیدات بخش خصوصی هم باشیم.
چند روز پیش به بهانهی نزدیک شدن به هفتهی ملی کودک از دستگاهها و تشکلهای غیردولتی مثل انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، شورای کتاب کودک، انجمن تصویرگران کودک و نوجوان، خانهی تئاتر و انجمنهای تئاتر کودک و نوجوان و بعضی از دیگر تشکلهای این عرصه دعوت کردیم و در نشستی از آنها خواستیم که در نمایشگاه کانون حضور داشته باشند و توانمندیهای خودشان را عرضه کنند و این مقدمه و زمینهای شود که بتوانیم در طول سال با تعامل سازمانیافتهتری این ارتباط را ادامه دهیم. هم ما بتوانیم از ظرفیت بخش خصوصی برای اهدف کلان کودکان و نوجوانان استفاده کنیم و هم بخش خصوصی بتواند ازحمایتهای دولت به نحو سازمانیافتهتری بهره ببرد.
عدهای معتقدند روز جهانی کودک یا هفتهی ملی کودک یک روز یا یک هفته است، و مسایل و مشکلات کودکان در طول سال به فراموشی سپرده میشود. هفتهی پیش در جلسهای با وزیر آموزش و پرورش بحث ایجاد دبیرخانهی شورای سیاستگذاری هفته ملی کودک پیش آمد و ایشان این نقش را به کانون واگذار کردند. در این مورد توضیح بفرمایید و بگویید ایجاد این دبیرخانه برای برگزاری یک هفته است؟ یا میشود از این فرصت استفادهی دیگری کرد؟
در سالهای گذشته کانون و سایر دستگاهها نشستهایی برپا میکردند تا مراسم این هفته را به صورت مشترک برگزار کنند. امسال تصمیم گرفتیم این موضوع را در ترازی بالاتر و شکلی کلانتر ببینیم تا این اتفاق به یک هفته منحصر نشود و شاهد آغاز حرکتی بلندمدت باشیم. به همین دلیل ایجاد شورای سیاستگذاری هفته ملی کودک و روز جهانی کودک را به آقای وزیر پیشنهاد دادم و ایشان هم پذیرفتند. شورای سیاستگذاری هفته ملی کودک و روز جهانی کودک به ریاست وزیر آموزش و پرورش و دبیری مدیر عامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تشکیل شد و نمایندگانی از ریاست جمهوری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، وزارت آموزش و پرورش، وزارت کشور، وزارت بهداشت ، سازمان حفاظت از محیط زیست، شهرداری تهران در سطح معاونان دستگاهها و مسوولان تشکلهایی مثل انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، انجمن تصویرگران کودک و نوجوان و شورای کتاب کودک در نخستین جلسهی آن حضور داشتند.
در آن جلسه ضمن اینکه برنامههای جاری هفتهی ملی کودک و روز جهانی کودک را مطرح کردیم و به تایید و تصویب همگان رسید، عمدهی بحثی که دنبال کردیم مسالهی تشکیل دبیرخانهی دایمی هفتهی ملی کودک بود. این دبیرخانهی دایمی فقط به خاطر برگزاری مراسم هفتهی ملی کودک شکل نمیگیرد، بلکه هدف ما این است که از این راه در طول سال بتوانیم مسایل کودکان را درست رصد کنیم ، کار پژوهشی انجام دهیم، اتاقهای فکر تشکیل دهیم، همهی دستگاهها را در زمینههای مختلف فعال کنیم که فکر کنند، ایده بدهند و اینکه چه در این هفته و چه در طول سال اقدامهایی را بتوانیم به صورت قانونی در این دبیرخانه طراحی و در شورای سیاستگذاری تصویب کنیم. حتی اگر لازم بود بعضی از موارد را در مراجع قانونگذاری کشور به تصویب برسد. این اقدام، ما را آرام آرام به سمت ایجاد سازوکاری باثبات سوق میدهد تا تمام فعالیتهای پراکنده به صورت سازمانیافتهتر پیگیری و اجرا شود. در این جلسه آقای دکتر فانی به عنوان رییس جلسه همین مصوبه را اعلام کردند که علیرغم اینکه برنامههای امسال با هماهنگی تمامی دستگاهها انجام بگیرد دو نکته را هم به عنوان مصوبات بعدی مطرح کردند. یکی اینکه اصل هفتهی ملی کودک چون باید در شورای فرهنگ عمومی به تصویب برسد این درخواست توسط نمایندگان دستگاههای مختلفی که در شورای فرهنگ عمومی هستند، پیگیری شود و هفتهی ملی کودک در تقویمها به ثبت برسد. دومین مصوبه این بود که برای تشکیل دبیرخانه دایمی- با همان اهداف کلانی که بیان کردم- اساسنامهای تدوین شود و این اساسنامه در مراجع قانونی به تصویب برسد و این پروژه را هم – به خاطر همان وظیفه و ماموریت اصلی در حوزهی کودک و نوجوان- به عهده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گذاشتند تا اساسنامهای را آماده کنیم و دبیرخانه را با پشتوانهی مصوبهای رسمی در کانون تشکیل بدهیم.
پس ارزیابی شما این است که از این دبیرخانهی هفته ملی کودک میشود برای طرح و پیگیری مسایل کودکان استفادههای دیگری هم کرد؟
-بله؛ این البته مقدمهای است برای اینکه شاید بتوانیم از این منظر اقدامات دیگری را سامان بدهیم. به عنوان مثال ایجاد شورایی با عنوان شورای عالی کودک را پیگیری کنیم و چهبسا بتوانیم اساسنامهای تصویب یا سندی را آماده کنیم و در شورای عالی انقلاب فرهنگی یا شورای فرهنگ عمومی به تصویب برسانیم که جایگاهی قانونی، نه فقط برای هفته ملی کودک بلکه با هدف توجه و رسیدگی به مسایل کودکان و با عنوان شورای عالی کودک ایجاد شود. اگر راهاندازی چنین شورایی مورد تصویب قرار بگیرد، آنگاه این شورا را با این نگاه کلان میتواند کمیتهای را برای برگزاری هفته ملی کودک ایجاد کند. اگر تراز کار را اینطور ببینیم و کلان نگاه کنیم اینطور میشود.
به عنوان آخرین سوال؛ شعار « بادبادک امید، شادی، دانش و آرامش» برای هفته ملی کودک با چه هدفی مطرح شده است؟
بادبادک در همین عبارت اول(بادبادک امید) نشانگر نگاهی بلند و دوراندیشانه است چرا که معتقدیم بچهها باید از همین دوران کودکی انسانهایی دوراندیش بار بیایند. این دوراندیشی به عنوان یک نگاه تربیتی با امید همراه است و بچههای ما باید در فضای کودکانه و بانشاط خودشان، دوراندیش و امیدوار باشند. بادبادک در عین حال در درون خودش بازی و نشاطی را ترسیم میکند. بادبادک یعنی یک بازی پرتحرک و با نشاط برای کودکان که حتی در آن مهارتهایی هم وجود دارد. همهی اینها در کنار هم یعنی فعالیتی کودکانه و پرنشاط با نگاه دور اندیش و بلند، همرا با امید شکل میگیرد. در ادامه سه واژهی دیگر را مطرح کردیم تحت عنوان «شادی، دانش و آرامش»؛ اینها در واقع بیانگر سه گرایش تربیتی است . وقتی میگوییم شادی، منظورمان عنصری است که بیشتر بچهها با آن سروکار دارند چرا که تفریح و سرگرمی نیاز عمومی بچهها است و بخش عمدهای از زندگی آنها به تفریح و سرگرمی میگذرد و ما این را به یک جهتگیری در زندگی بچهها تبدیل میکنیم. عنصر دوم که با عنوان دانش از آن نام بردیم در واقع همان عنصر علمآموزی، تفکر و مهارتآموزی است که بچهها باید به آن مجهز باشند و آموزش ببینند.
وقتی میگوییم آرامش، نگاهمان به آن عنصر سوم تربیتی است که از نگاه دینی اگر به آنها نگاه کنیم همان آرامش درونی است که بچهها به آن نیاز دارند. بنابر آیهی شریفه که « أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» با ذکر خدا و با پشتوانهی دینداری و تقوا، بچهها به آرامش میرسند و همچنین آن آرامش اجتماعی که بچهها باید داشته باشند و از راه دفاع از امنیت و حقوق کودک ایجاد میشود. اینها در کنار هم برای مسایل تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان، بستهای را ایجاد میکند . این سه عنصر، عناصریاند که در سه حیطهی عاطفی، شناختی و رفتاری سه حیطهی تربیتی هستند که معمولا در مباحث تربیتی به شکل جدی مطرح است؛ سعی کردیم این سه شعار را با این فلسفه در کنار هم بگذاریم.