جهان قصه جهان تضادها و تفاهمهاست. جهان فراز و فرود عاطفه. و جهان مرگها و تولدهاست. هرگز به این اندیشیدهاید که روزی مردم دنیا قصههایشان را فراموش کنند؟ چنین روزی غیر قابل تصور است!
ما همه قصهایم و شکوه قصهها در این است که در سکوت هم، قصهاند، وقتی بدل به مکتوب یا صوت نشدهاند باز هم قصهاند. قصهگویان آفریدگاران قصههایند بیآن که نویسندگان قصهها باشند، هر قصه با هر بار نقل قصهگو تولدی دوباره دارد. جشنی که یک سهم آن از آن قصهگوست و یک سهم از آن قصهشنو قصهگو و قصهشنو هر بار که از این جشن بیرون میآیند و به جهان واقعی قدم مینهند با گذشتهی خود تفاوت دارند، در قصه زیستن، در قصه گریستن، در قصه به شادی برآمدن، در قصه سکوت کردن و در قصه به سخن آمدن همه و همه تجربهی زیست در جهان خیال را ممکن میسازد و فقط و فقط چنین تجربهایست که قصه شنو را برای زندگی آماده میکند. قصهگو مهارت زیست در جهانهای گونهگون را به قصهشنو میآموزد. چشم او را بر نادیدههایی میگشاید که ممکن است هرگز در زندگی واقعی رخ ننمایند. قصهگو خطرات و خطاهای احتمالی که برسر راه قصهشنو خواهد بود را به زبان قصه در رفتار وگفتار و پندار شخصیتهای قصه ترسیم میکند و راه فائق آمدن برخطاها و خطرات را در مجال اندک قصه بازگو میکند. بیآنکه دانش چگونهزیستن را به قصهشنو دیکته کند امکان کشف مهارت چگونهزیستن از درون قصه را برای قصهشنو فراهم میآورد و این جادوی شگفت قصهگویی است. جادویی که با هر بار شنیدهشدن قصهها زیباتر مینماید.
زبان قصه زبانی جهانی است، آنگاه که صلح، مهربانی و عشق را ترویج میدهد، زبان قصه زبانی جهانی است، آنگاه که پیروزی نیکی بر بدی را نوید میدهد.
قصهگو مادر هست و نیست، آنگاه که به رشد معنوی قصهشنو میاندیشد و قصهای مناسب نقل انتخاب و اجرا میکند، قصهگو روان درمانگر هست و نیست، آنگاه که به مشکلات روانشناختی قصهشنو میاندیشد و...، قصهگو فیلسوف هست و نیست، آنگاه که به رشد تفکر فلسفی قصهشنو میاندیشد و...، قصهگو جامعهشناس هست و نیست، آنگاه که به رشد اجتماعی قصهشنو میاندیشد و...، و قصهگو آفریدگار هست و نیست، آنگاه که به رشد خلاقیت و آفرینشگری قصهشنو میاندیشد و قصهای مناسب نقل انتخاب میکند. و نیز این قصهگوست که لذت قصهشنیدن و شادمانی حضور در جشنی بینظیر را به قصه شنو هدیه میکند، جشنی که با تولدهای پیدرپی همراه است، تولد عاطفه و اندیشه و از امتزاج این دوست که آفرینش به گونهای نو رخ مینماید.
این شادمانی و این جشن بر مربیان و اعضای عزیز کانون این آفریدگاران قصههای بیبدیل مبارک باد.
به تمامی قصهگویان راهیافته به هجدهمین جشنواره قصهگویی تبریک و تهنیت میگویم. امیدوارم به قصهگویان میهمان از سایر کشورها نیز در سرزمین افسانهها و قصهها خوش بگذرد و لحظات نابی را در ایران عزیز سپری کنند، خوب است بدانید سرزمین من پر است از قصههایی که مردان و زنانی بزرگ آنها را خلق کردهاند؛ قهرمانانی نیکاندیش و نیکو کردار.
اگر کلمه نبود قصهای آفریده میشد؟ قصهها آفریده میشوند تا جهانهای تازهای بسازند. جهانهایی پر از رمز و راز، پر از شادی و اندوه، پر از خشم و مهربانی و پر از نیکی و بدی.