بهعنوان کارگردان تئاتر کودکونوجوان و با توجه به آشناییتان با ادبیات این حوزه ارزیابی شما از نقش آموزشی و تربیتی قصهگویی چیست؟
- قصهگویی از دیرباز برای همهی نسلهای گذشته خاطرهی خیلی خوبی دارد. ما با کمک قصهگویی توانستیم خیلی از اتفاقهای زندگی را درک کنیم. خیلی از رفتارهای ما در زندگی براساس همین قصههای کهنی است که در کودکی شنیدهایم. درنتیجه قصهگویی میتواند تاثیر آموزشی خیلی مثبتی در زندگی بچهها داشته باشد. درواقع این نقش قصهگویی هم خیلی مهم و هم خیلی حساس است. یکسری از قصههای ما همان افسانههای کهنی است که سینهبهسینه به امروز رسیده، اما قصههایی هم جدیدا نوشته میشود. در این زمینه باید خیلی مراقب باشیم، چون قصهها روی بچهها تاثیر میگذارند و خلاقیت و ذهنیتشان را شکل میدهند. فکر میکنم باید بیشتر از قبل به قصهگویی بها بدهیم. درست است جشنوارهی قصهگویی برگزار میشود و به این موضوع میپردازد، ولی نباید به همین بسنده کرد و نقش قصهگویی را دستکم گرفت.
همیشه روی اهمیت آموزش و تربیت کودکونوجوان بهعنوان آیندهسازان تاکید میشود، بااینحال میبینیم بعضی ابزارهای سنتی کمهزینه مثل قصهگویی به حاشیه رفته است. بهنظرتان برای احیای این سنت باید چهکار کرد؟
- برای مثال قصه و داستانهای کوتاه در کار خود من خیلی مهماند، اما وقتی چنین جشنوارهای برگزار میشود بیشتر به سمت قصهگویی کشیده میشوم و برایم سوال میشود که قصهگویی چه ظرفیتهایی دارد. در کشور ما جشنواره از یک جهتی خوب و از یک جهتی بد است. ما الان برای هر چیزی جشنواره داریم مثل کتاب، فیلم و انیمیشن که این جشنوارهها هم متوالی و دنبالهدار است. بااینحال وقتی جشنوارهها تمام میشود معلوم نیست چه اتفاقی میافتد. بعضی از دوستان من که در همین جشنوارهی قصهگویی انتخاب شده بودند میگفتند ما جایزه گرفتیم. میپرسیدم بعد از آن چه شد. میگفتند هیچ، ببینیم که چه پیش میآید. شاید اطلاعات من کم باشد، ولی در انتهای همین جشنواره مثلا میشود کتابی تهیه کرد که مجموعهای از قصههای منتخب را به دست بچهها برساند. اطلاعاتی که در آرشیو قرار میگیرد سر جای خودش، ولی لازم است اینها در قالبهای مختلف صوتی، تصویری و مکتوب عرضهی عمومی شود تا مردم از آن استفاده کنند. مسالهی مهم در قصهگویی ادامهدار بودن آن است، یعنی قصهها باید مداوم روایت شوند. الان اگر جشنواره تمام میشود قصهگویی باید تداوم پیدا کند. تجربه نشان داده که چیزی که در دید مردم باشد بسیار موثرتر است.
بهعنوان یک هنرمند انتظارتان از جشنوارهی قصهگویی چیست؟
- مشکلی که ما در تئاتر کودکونوجوان داریم پیدا نکردن متن خوب است. خیلی وقتها مجبوریم به سراغ متنهای خارجی برویم و یا از آنها اقتباس کنیم. خود من دوتا از داستانهایی که کار کردهام خارجی و یکی از کارهایم هم اقتباسی است. فقط نمایش اخیرم، «خروسک پریشان» براساس یکی از داستانهای کهن ایرانی تنظیمشده است. برای من خیلی مهم است که ببینم قصهای ایرانی با ابتدا، اوج، فرود و پایانبندی مشخص وجود دارد. من میتوانم از همین برای نمایشنامهام استفاده کنم، منتها منبعی ندارم. باید بیایم در جشنواره و ببینم چه کسی رتبه آورده، کدام قصه خوب است و شخصا خودم اینها را جمعآوری کنم. الان اگر به آمار جشنواره رجوع کنیم احتمالا میبینیم که هرسال بولتن، کتاب و سیدی کار تهیه میشود. منتها اینها کجا است؟ به دست من که نمیرسد. مگر اینکه خود من به سراغ کانون یا نهاد دیگر بروم و بگویم در این زمینه محتوا میخواهم. درصورتیکه چیزی که در کتابفروشیها فراوان میبینیم انواع کتابهای ترجمه و خارجی است، ولی من چیزی در مورد قصهگویی نمیبینم. این منابع خیلی کم است. من هم وقتی که دارم در مورد یک کار کودک فکر میکنم، درگیریام خیلی زیاد است و ذهنم سمت پیداکردن قصههای خوب این جشنوارهها نمیرود. بهجای آن میشود رفت یک کتابخانه، یکسری کتاب دید و داستانی انتخاب کرد. این خیلی بد است درصورتیکه قصههای خیلی خوبی در همین جشنواره اجرا میشود. من چند بار که این قصهها را میخواندم همان موقع به دوستان گفتم میشود از این قصهها نمایش ساخت. نمایشنامه، فیلم و سریال تلویزیونی از یک طرح شروع میشود و این طرح میتواند همین قصهها باشد. در این صورت خیال من راحت است قصهای با ابتدا، اوج و انتهای مناسب دارم. من با کانون خیلی کار میکنم. کانون بههرحال برای انجام این کار یک بودجهای دارد. جشنوارهی قصهگویی چیز غریبی نیست که بخواهد برای این کارها مراحل اداری پیچیدهای طی کند. از قبل باید برای عرضهی عمومی محتوای تولیدی این جشنواره برنامهریزی انجام و راهکار تهیه شده باشد.
دوستان میتوانند گردهمآیی و جلساتی هم برگزار کنند و مستقیما نظر هنرمندان و تولیدکنندگان آثار هنری را بخواهند. این ما هستیم که داریم کار میکنیم و میتوانیم از محتوای جشنوارهها استفاده کنیم. اگر از خروجی این جشنوارهها استفاده نشود در آرشیو میماند. باقی موارد هم سلیقهای است، یک عده دنبال قصههای باستانیاند و یک عده دنبال قصههای امروزی و طرح مسائل روز. باید این اتفاق اصلی بیفتد و قصهها به دست ما برسد، بعد هر شخص یا گروهی با توجه به سلیقهاش سراغ آن خواهند رفت.