کد خبر: 267722
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۰
بازدید 2106
جایگاه  قصه گویی درآیین های بومی از نگاه یک کارشناس

جایگاه واهمیت قصه گویی درسنت ها وآیین های فرهنگی ، تاریخی وبومی محلی <BR> فرحناز چولکی – کارشناس ادبی کانون استان ایلام

 
جایگاه واهمیت قصه گویی درسنت ها وآیین های فرهنگی ، تاریخی وبومی محلی
فرحناز چولکی – کارشناس ادبی کانون استان ایلام
چکیده
هر جامعه ای، معمولا، در همه جا و همه وقت براصالت هویت فرهنگی خود تأًکید می کند و می کوشد که با قدرت و غرور مشخصه های این هویت را زنده نگه دارد و از آن دفاع کند.هدف این پژوهش بررسی جایگاه واهمیت قصه گویی درسنت ها وآیین های فرهنگی ، تاریخی وبومی محلی وتاثیر آن برکودکان و نوجوانان می باشد .در این پژوهش از مطالعه اسنادی و منابع کتابخانه ای و روش تحلیل محتوا بهره برده شده است.نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد که آداب و رسوم و داستان های فولکور غالبا در بطن خانواده و در ارتباط چهره به چهره از والدین به فرزندان منتقل می شد که امروزه بستری برای این انتقال مهیا نیست.قصه گویی درست نقطه ی عطفی می تواند باشد که این رسالت بزرگ را بر دوش بگیرد و مانع از فراموشی آیین ها و سنن بومی در قالب قصه گردد.
واژگان کلیدی:قصه گویی،هویت فرهنگی،انتقال مفاهیم ، کودکان ونوجوانان
مقدمه
هر ملتی برای خودهویت فرهنگی خاص دارد، ملت ما نیز دارای هویتی است که او را از دیگر ملل جهان متمایز می کند ، به ویژه آن که ایران کشوری کهن بوده و از فرهنگی غنی نیز برخوردار می باشد.ایرانیان حتی در برخورد با فرهنگ غنی دین اسلام،ضمن پذیرش آن، خدمات ارزنده ای به اسلام کرده اند ودرپی آن فرهنگ ایرانی - اسلامی را پدید آو ردند . این امر حکایت از آن دارد که ایرانیان به هنگام مواجهه با فرهنگ های دیگر به پذیرش عناصر سازنده آن می پرداخته اند، چنانکه در حین رویارویی با اعراب مسلمان به گزینش برترین جنبه فرهنگ آنان که همانا دین اسلام بود، پرداخته و در مقابل با طرد عناصر نامطلوب فرهنگی آنان که ریشه در تفکرات عرب جاهلی داشت، به انتخاب دست زدند(صالحی امیری،1388).
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران ،دیگر بار مسئله بازگشت به هویت خویش مطرح شد وتاکید بر حفظ دستاوردهای فرهنگ ملی - دینی گردید .اما با وجود اتخاذ چنین رویه ای، بیگانگان نیز ساکت ننشستند، بلکه آنها درصدد برآمدند تا بار دیگر جوانان این مرزو بوم را دلباخته مظاهر فرهنگ و تمدن غرب نموده و از طریق سلطه فرهنگی، بار دیگر سلطه سیاسی خود را بر ملت ما تحمیل نمایند و این امر میسر نمی شود مگر آنکه جوانان ما را از هویت ملی،مذهبی خود تهی سازند، به نحوی که آنها اعتماد به خود را از دست داده و با کم ارزش تلقی نمودن فرهنگ و هویت ملی خویش ، هرآنچه که دیگران به عنوان کالاهای فرهنگی عرضه می کنند، را مصرف نمایند(صالحی امیری،1388).
با توجه به اهمیت انتقال فرهنگ و نقش آن درانسجام اجتماعی و وحدت ملی بر آن شدیم که به بررسی حفظ و انتقال فرهنگ در کودکان و نوجوانان با تکیه بر قصه گویی بپردازیم.چرا که امروزه یکی از راه های انتقال ارزش ها وهنجارهای هر جامعه و معرفی سازوکارهای مناسب و درونی کردن آنها، فعالیت های فرهنگی به خصوص قصه گویی است و با توجه به فراوانی آن در بین دیگر فعالیت های فرهنگی برای نیل به اهداف مورد نظر ازجایگاه ویژه ای برخوردار است.
بیان مسئله
در میان نسل های گوناگون بشری، بی تردید دوران کودکی و سا ل های نوجوانی از مهم ترین و تاثیر گذارترین دوران حیات انسان به شمار می آیند. دوره کودکی لبریز از معصومیت و پاکی، سرشار از راز و رمزو حاکمیت سرشت بی آلایش آدمی است . در این دوره ظرفیت های ذهنی او پذیرای جستجو کردن، یافتن و فرا گرفتن است . سال های نوجوانی نیز زمانی است که پایه های شخصیتی و تفکر انسان شکل می گیرد و عطش او برای یافتن و آموختن، پایان ناپذیر است.بدین ترتیب باورها و اعتقادات ریشه ای در این دوره شکل گرفته و نهادینه می شود، طبع لطیف و تاثیرپذیر کودک، استعداد پذیرش و الگوسازی قو ی تری دارد و منطق نوجوانی ساده ، روان و زلال است. به علاوه در هیچ کدام از این سال ها، انسان با ناملایمات زندگی اجتماعی، زنگارهای روح و روان بزرگسالی و دغدغه های فکری که او را از درک معادلات ظریف انسانی باز می دارد مواجه نیست(صالحی امیری،1388).
رشد و تکامل انسان ، حاصل دانش و اندیشه وتفکری است که در طول زمان می آموزد. از سوی دیگر، کودکان و نوجوانان ، صاحبان فردای هر جامعه و وارثان و پاسداران تلاش نسل های گذشته هستند . در نتیجه آموزش صحیح در دوران نخستین زندگی و پیش از ورود جدی به عرصه اجتماع اهمیتی فوق العاده واساسی دارد.
اهمیت و ضرورت پژوهش
هر جامعه ای، معمولا، در همه جا و همه وقت براصالت هویت فرهنگی خود تأًکید می کند و می کوشد حیاتی خواهد داشت.                                                                                                                
 این آموزش ابعاد گسترده ای دارد و جنبه های علمی، اجتماعی، هنری، دینی و تاریخی را در برمی گیرد، به علاوه شناخت کودکان و نوجوانان از جامعه خودی و فرهنگ و آداب و سنت ها و به طورکلی هنجارهای حاکم بر آن و همچنین شناخت کلیت شرایط حاکم بر جهان ضروری است.تردیدی نیست که برخی از این آموزه ها در خانه و محیط زندگی کودک روی می دهد ، پیشرفت ها وآموزش های آکادمیک را نیز کودکان و نوجوانان درکلاس و مدرسه فرا می گیرند، اما پی ریزی زیر ساخت ورود به عرصه زندگی اجتماعی در آینده و تربیت انسان هایی محکم و استوار دامنه ای وسیع تر را می طلبد.نقش برنامه ریزان فرهنگی هر جامعه در این رهگذربسیار حیاتی است.شرایط جامعه امروز ایران، اهمیت رسالت متولیان امور فرهنگی را مضاعف می سازد. جوان بودن جامعه ایرانی و شمار فراوان کودکان و نوجوانان و حاکمیت ارزش ها و هنجارهای اسلامی و انسانی در این جامعه از یک سو و شتاب رو به تزاید پدیده جهانی شدن و بمباران اطلاعات و گسترش نفوذ فرهنگ های بیگانه و مغایر با جامعه ما، دلایل آشکار و روشن این حساسیت ویژه و حفظ هویت فرهنگی است.هویت فرهنگی ما، همان هویت ایرانی که تلفیقی از ایرانیت و اسلامیت ما است . با عنایت به اینکه کشور ایران در سالیان دراز گذرگاه اقوام مختلف بوده است ، به تبع آن در این فرایند، هم تاثیر گذار بوده و هم تاثیرپذیر، زیرا در تعامل و گاهی تعارض با سایر فرهنگ ها بوده است. لذا حفظ هویت فرهنگی امری خطیر، واجب و مهم است که در این مقاله تلاش می کنیم به آن بپردازیم.فرهنگ ملی ایران خاص مردم ماست که ملهم از ویژگی های محیط جغرافیایی، جهان بینی، نگرش،خواست ها ، آرزوها ، اندوهای مشترک ، احساسات و اعتقادات بوده و دارای رنگ و بوی ایرانی، اسلامی است. داشتن چنین فرهنگی به ملت ما تشخص و هویتی متفاوت از دیگران می بخشد. این همان عاملی است که می تواند ملت ما را در میان ملت های دیگر مطرح سازد و موجبات روی پای خود ایستادن و مورد توجه قرار گرفتن را فراهم نماید . هویت فرهنگی هرملتی در انسجام بخشیدن به جامعه و پیش گیری از گروه گروه شدن آن ها و نیز عدم پیروی از ارزش های بیگانه نقشی اساسی دارد.در این راستا حفظ و حراست از میراث فرهنگی و انتقال نمادها و ارز شها و هنجارهای فرهنگی ضرورت می یابد. با توجه به سرمایه گذاری دولت های بیگانه در برنامه ریزی های سیاسی، فرهنگی به قصد انتقال ارزش های فرهنگ غرب و منکوب ساختن ارزش های فرهنگی ایران اسلامی، که در پی ایجاد هویتی پوشالی در نسل جوان ماست ، تحقیقات و توجه بیشتر در رابطه با انتقال فرهنگی بسیار ضروری است(صالحی امیری،1388). که با قدرت و غرور مشخصه های این هویت را زنده نگه دارد و از آن دفاع کند.امروز در کشورهای معروف به جهان سوم که نفوذ کشورهای مسلط و مهاجم مستعمرات فرهنگ جامعه را تضعیف کرده و تهدید به نابودی می نماید، شناخت و مرز بندی هویت فرهنگی کمال اهمیت را دارد و یکی از ابعاد مبارزات استقلال طلبانه است(روح الامینی،111،1382).                                                                                                             
امروزه یکی از بحران های پیش روی بشر، بحران هویت است که کیان و وجود جوامع را به چالش می طلبد و فرهنگ و هویت غالب امروز، یعنی غرب سعی در انحلال سایر هویت ها و تحمیل خود به عنوان یک ره یافت عالی و جامع دارد . برای مبارزه با هجمه فرهنگی، شناخت هویت خویش و عمل به آن متناسب با بسترهای فرهنگی ، اجتماعی، سیاسی و ... جامعه ضروری است.البته این بدان معنی نیست که در عصر جهانی شدن و پلورالسیم فرهنگی می باید مبادی ورودی فرهنگ های دیگر به کشور بسته شود و خود ر ا در حصار مرزهای داخلی محدود کنیم، بلکه به این معنی است که در عین حال که باورها و ارز ش های هویتی خود را پاس می داریم، از تجارب و اندیشه های دیگران که به رشد و ارتقای همه جانبه ما منجر می شود، بهره بگیریم . اما آنچه برای ما اساسی و پایه است، فرهنگ و تمدن غنی اسلامی و ایرانی است که به عنوان شناسنامه و معرف ما در عرصه جهانی نمود دارد(صالحی امیری،1388).
هدف پژوهش
در این تحقیق سعی بر آن است که جایگاه واهمیت قصه گویی درسنت ها وآیین های فرهنگی ،تاریخی وبومی محلی وتاثیر آن برکودکان ونوجوانان مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد.
روش شناسی پژوهش
در این پژوهش از مطالعه اسنادی و منابع کتابخانه ای و روش تحلیل محتوا بهره برده شده است.
پیشینه و تاریخچه قصه گویی
شاید مبدا قصه گویی زمانی بوده که آدمی زبان گشوده و توانسته است به وسیله آن داستان زندگی روزانه خود را برای همنوعانش باز گوید و در امتداد این راه، قصه زندگی اجداد و نیاکانش را نسل به نسل تا امروز برساند . قصه و قصه گویی از زمان پیدایش زبان در فرهنگ و ادبیات ما وجود داشته است . در ادبیات شفاهی قصه گویی قدیمی ترین شکل آن است . ازهزاران سال پیش از آنکه صنعت چاپ و خو اندن و نوشتن به پدیده ای همه گیر فرهنگی تبدیل شود ، قصه گویی رواج داشته است.در روزگاران کهن، تاریخ، سنتها، مذهب، آداب، قهرمان ها و در واقع غرور قومی به وسیله قصه گوها از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد. قصه گو از گذشته، از ماجراهای قهرمانان و از پستی های دشمن قصه ها داشت. از خدایان و اهریمنان و از نیروهای ماورای طبیعت ، جادویی سخن می گفت. در ایام قدیم قصه گو در نقل تاریخ، مرکز توجه بوده است.ادوارد مورگان فاستر، در مورد مبدا تاریخ قصه و قصه گویی می گوید: شنونده اولیه آن آدمی بوده ژولیده موی، که خسته و کوفته پس از مبارزه با ماموت ها یا کرگدن های پشمالو در کنار آتش می نشسته و چرت زنان به داستان گوش می داده است(یونسی 1384،24 ).
جریانی که با شکل کنونی آن تا امروز به دست ما رسیده است، امانتی است که سرچشمه آن از دل غاری تاریک و شاید از زمان آدم و حوا منشا گرفته و زمزمه کنان در طول تاریخ تحول یافته و اکنون بدین شکل برای ما به یادگار مانده است. با این همه احوال آنچه به عنوان تاریخچه قصه گویی قابل ارائه است متکی به آثار مکتوب و یا منقوشی است که میتوان بدان استناد نمود.بدون تردید عمر قصه به بلندی عمر بشر است و قصه گویی به عنوان یک هنر شفاهی سابقه بسیار طولانی دارد و از دورترین زمان ها یعنی دورانی که انسان پا به کره خاکی گذاشت، آغاز شد. پدرها و مادرها برای ایجاد سرگرمی و انتقال تجربیات خود به نسل های بعدی از کارهای روزمره و حوادث زندگی برای کودکانشان به صورت قصه بازگو می کردند(صالحی امیری،1388).
آن پلووسکی در کتاب دنیای قصه گویی می گوید :نخستین تعریف مکتوب از عملی که دست کم به گونه ای مبهم به قصه گویی شباهت داشته است . گویا در پاپیروس مصری، معروف به پاپیروس وستکار، که در فاصله میان سلسله دوازدهم و هجدهم،ثبت شده است و گفتگوی میان خوفو (خئوپس) و پسرانش را بیان می کند و هم چنین قطعه های بسیاری که در متون مصری، چینی، سومری باستان و سانسکریت نمونه های کهن قصه ها و قطعه های داستانی یافت می شود و نشان می دهد که قصه گویی هم به دلایل مذهبی و هم غیرمذهبی صورت می گرفته است (پلووسکی ،1364،29).
در طول تاریخ قصه و قصه گویی پیوسته در حال تحول و پویایی بوده و همین ویژگی باعث بوجودآمدن انواع قصه گویی و سبک های مختلف شده است و در تمام جوامع، آئین ها و ادیان، کتابخانه ها و موسسات از آن بهره گرفته اند. بررسی مفصل پیشینه قصه گویی در این مجال نمی گنجد و بیان تاریخچه آن که نشانگر چگونگی تحول در این هنر است، نیازمند بررسی دریک فرصت کافی است.
فرهنگ
فرهنگ ، واژ ه ای فارسی و مرکب از دو جزء ((فر)) به معنای پیش و((هنگ)) است که به مفهوم کشیدن و قصد و آهنگ می باشد و از فرهیختن اشتقاق یافته است، که در معنای گوناگونی، مانند دانش، دانایی،خرد، معرفت، حرفه و هنر ، ادب و ... به کار رفته است و در اصطلاح ماهیت، هویت و موجودیت یک ملت را فرهنگ می نامند.(معین،1382). فرهنگ عبارتست از مجموعه تجلیات ( به صورت سمبل ها، علائم، آداب و رسوم، سنت ها، آثار، رفتارهای جمعی و ...) معنوی، هنری، تاریخی، ادبی، مذهبی، واحساسی یک قوم که در طول تاریخ آن قوم فراهم آمده و شکل مشخصی گرفته است . این تجلیات، دردها، نیازها، کیفیت جنس روح و فطرت ، خصوصیات اجتماعی و زیست مادی و بالاخره روابط اجتماعی وساختمان اقتصادی آن قوم را توجیه می کند(شریعتی 1386،201).
لغتنامه وبستر فرهنگ را چنین معنی می کند:الگوی کلی رفتار انسان که اثرات آن در گفتار، رفتار و موضوعات هویدا است و این الگو بستگی به استعداد ویادگیری انسان و انتقال دانش به نسل های آینده دارد(راس کاپ و الهیاری،1،1380 ).
مک کینلی کارشناس توسعه انسانی برنامه سازمان ملل متحد نیز در مورد فرهنگ می گوید: روشی که افراد در کنار هم زندگی می کنند ، ارتباط برقرارمی سازند و همکاری می کنند و همچنین نحوه توجیه چنین مناسبات متقابلی با استفاده از نظام باورها، ارزش ها و هنجارها است(گروه نویسندگان،211،1379).
گلیفورد گریس مردم شناس در تعریف فرهنگ معتقد است :فرهنگ برالگوی معناهای نهفته در نمادها، که به صورت تاریخی انتقال یافته است دلالت می کند ونظامی از برداشت های به ارث رسیده که به صورت نمادین بیان شده است. آدمی از طریق آن شناخت خود را از زندگی و نگرش های مربوط به آن مبادله می کند و تداوم و توسعه می بخشند(رجائی،63،1380).
فرهنگ عامل سازنده هویت فردی و اجتماعی جامعه و منشاء ساز و کارها و سرمایه های مادی و معنوی یک ملت درسیر تکاملی و تاریخی محسوب می شود.دشمن با توجه به شناخت از کاربرد و ماهیت فرهنگ با استفاده از ابزارهای متنوع و فن آوری های نوین ارتباطات با مبانی انسان شناختی و جامعه شناختی لائیسم وسکولاریزاسیون جوهره فرهنگ دین محوری را مورد تهاجم قرار می دهد.در واقع یکی از بزرگترین بحران هایی که در جوامع اسلامی و جامعه ایران وجود دارد عبارت است از بحران هویت که از طریق تکنولوژی جدید و وسایل ارتباطی نوین با قدرت فراگیر و یکپارچه خود تولید نوعی جهانی سازی فرهنگی را اشاعه می دهد و موجب بی ثباتی فرهنگی می گردد. دارایی های مادی و معنوی یک ملت اطلاق می شود. از دیدگاه جامعه شناسی، تمامی انسان ها دارای فرهنگ هستند. از این رو فرهنگ، امری اجتماعی و مبتنی بر روابط اجتماعی انسان و جامعه انسانی، امری لازم وحیاتی است و زندگی انسان بدون آن دچار اختلال می شود.
براساس نگرش جامعه شناسان غربی، فرهنگ مفهومی عام و کلی است که در برگیرنده تمام دستاوردهای مادی و معنوی شده است. به همین دلیل، دین ( منظور ادیان الهی و توحیدی مانند مسیحیت واسلام است نه ادیان بشری مانند هندو و بودا ) عنصری از عناصر فرهنگی محسوب می شود. در صورتی که از دیدگاه اسلام دین یک پدیده الهی، فرانهادی، اجتماعی،عام و کلی است که در برگیرنده فرهنگ نیز می باشد و فرهنگ، جزء و بخشی از آن بشمار می رود زیرا دین پدیدآورنده فرهنگ است(صالحی امیری،1388).
 
 
نقش و جایگاه قصه در انتقال و حفظ فرهنگ
قصه از زمانی متولد شده است که انسان به وجود آمده و تا زمانی که انسان هست قصه هم خواهد بود(رحماندوست،1377).یعنی تاریخ تولد قصه را زمان بی آغاز انتخاب کرده اند.انسان ها به دلایل ویژگی های فطری و مشترک،نقش متعاملی در زندگی هم دیگر دارند.دلایل متفاوتی وجود دارد که انسان های امروزی را از دورترین مرزهای ممکن به هم نزدیک می کند.انسان به علت داشتن ویژگی حضور اجتماعی و ایجاد ارتباط متعامل با انسان های دیگر،اجتماعی بودن از ویژگی های بارز انسان بوده است.زندگی جمعی؛رفتار انسان را به صورت خاصی تغییر می دهد.ارتباط افراد با هم و طرز برخورد افراد و انتظارات آنها از یکدیگر در رفتار آنها تاثیر می کند(شریعتمداری،1380).
همین ویژگی نیز عمری به درازای تاریخ خلقت دارد.از همان لحظه ای که جمعیت جهان به تعداد انگشت های دست ها نمی رسید،احساس نیاز به ایجاد ارتباط با انسان های دیگر در ضمیر انسان طراحی شده بود.انسان ها با تبادل تجربیات و ایجاد ارتباط های کلامی و رفتاری سعی در برطرف نمودن یک سری نیازهای فردی اجتماعی و روانی داشته است.
برای کلمه قصه تعاریف متعدد بیان نموده اند که در ادامه به بخش کوتاهی از آن اشاره می کنیم:
1.قصه قدیمی ترین شکل ادبیات است(قزل ایاغ،1366).
2.قصه بیان زندگی بشر است در مسیر تاریخی آدم تا انسان(غنی،1374).
3.معمولا به آثاری که در آنها تاکید بر حوادث خارق العاده بیشتر از تحول و تکوین آدم ها و شخصیت هاست،قصه می گویند(جهانداری،1376).
4.واژه ی ((قصه)) مصدر عربی از ماده ی(( قصص-یقصص)) به معنی ((دنبال)) کردن اثر و ردپای کسی یا حیوانی آمده است،معانی ثانوی دیگر چون؛بیان کردن،گفتن،داستان سرایی نقل کردن نیز در فرهنگ ها یاد شده است.( پشت دار،1376)
5.قصه،نمودار قسمت مهمی از میراث فرهنگی هر قوم و ملتی است(جهانداری،1376).
6.قصه،در تاریخ ادبی بیشتر ملت ها به معنا و مفهوم حکایت،سرگذشت و بیان حوادث شگفت انگیز گذشته در زمان حال است().
7.قصه،حکایت،داستان،سرگذشت(عمید،1381).
قصه ها گاه پاسخی به ناکامی های انسان است.به قول صادق هدایت نویسنده ی پیشکسوت و مطرح((قصه یک راه فرار برای رسیدن به آرزوهای ناکام است)).با چیدن این تعاریف کنار هم و جمع بندی آنها،در می یابیم که جریان حساب و تعریف شده ای این تعاریف را به هم متصل کرده است.حضور لازم و بایایی در آن دیده می شود که شاید به راحتی به چشم نیاید.در این تعاریف حرکتی جریان دارد که ریشه در زمان و مکان و محور مثلث انسان قرار دارد زمان در تعریف قصه این گونه محاسبه شده که در لحظه ای از خلقت ،اتفاقی مبارک افتاده است.اتفاقی که بی شک انسان مسبب وقوع آن بوده است.همان لحظه ای(( آنی)) که به صورت میراثی کهن از گنجینه ی فرهنگ بشری تا به امروز رشد و تعالی داشته است.لالایی های مادرانه ،یکی از نمونه های برجسته ی این گنجینه است. قصه ،توانسته میان فرهنگ های مختلف ملل نقش پلی ارتباطی ایفا کند.می دانیم فرهنگ مجموعه ای از آداب و رسوم و دانش و معرفت بشر است.انسان برای ماندگاری خود و اندیشه هایش،به قول هگل فیلسوف((انسان چیزی نیست جز مجموعه ای از کارهایش.))به ابزاری قدرتمند و تاثیر گذار نیازمند است ،ابزاری که زبانی مشترک و گویا و موثر داشته باشد.وبه راحتی بتواند نقش پیوندی میان اندیشه ها را ایفا نماید.ابزاری که براحتی در دست باشد و در کوتاه ترین زمان ممکن،کارایی خود را نشان دهد.قصه همان وسیله معتبر و در دسترس است که مهمترین عامل در انتقال فرهنگ ها و تجربیات بشری ایفا نماید. هر ملت دارای فرهنگ های مختلف و متنوعی است.((تحقیق و مطالعه در قصه های ملل از به این علت مهم است که بتوان به برداشت هایی از زندگی که مبنا و پایه ی این قصه هاست پی برد و از جانب دیگر از آن رو که بتوان به کشف روابط بین فرهنگ ها نایل آمد و بر آن پرتو افکند.)) (نیک پور،1379).
قصه به عنوان بخشی از ادبیات شفاهی ملت ،میراث فرهنگی سایر ملل را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده است .در دهکده ی جهانی که در آن زندگی می کنیم ،فاصله به اندازه ی یک کوچه تغییر پیدا کرده است.
اگر در خاور دور(ژاپن) ((موموتا رو فرزند هلوها)) در گوشه ای زندگی می کند.در خاور نزدیک (ایران) ((قصه ی نخودی)) حضوری زنده در نگاه مخاطب دارد.در استرالیا ((سیرینی)) خواهر تنبلی داشته و... در گوشه ای از غرب ایران زمین(داستان حسن کچل و مادرش) بر زبان همه جاری است (نیک پور،1379).
قصه ها و افسانه هایی ماندگار در کتاب سینه ی بزرگترهای قوم نوشته شده که بهانه های ورق زدن آن،شب نشینی ها و دور هم بودن هاست.که لحظه ای از عمر را به لذت و خاطره ای خوش سپری کنند.قصه های ((برادر دیوانه،برادر عاقل)) روابطی نزدیک با قصه ی ((شاهزاده و گدا مارک تواین)) دارد.یا قصه ی ((پینوکیو،آدمک چوبی)) با (عروس باران)-بووکه باران- مناطق کردنشین کشور دارای وجوهی مشترک است.به بیان دیگر تاثیرگذاری این نوع فرهنگ ها بر یکدیگر را می توان از اتفاقات قصه به حساب آورد.((ادبیات قومی کودکان ایران پیش از آنکه ریشه در فرهنگ این سرزمین داشته باشد از ادبیات و فرهنگ کشورهای همسایه تاثیر پذیرفته است.))این بحث قابل بررسی و تجزیه است.زیرا گذر زمان خود موجب ایجاد تغییرات نسبی و مطلق در روابط اجتماعی و فرهنگی سایر کشورها می شودولی به علت غنای وسیع که بر ادبیات قومی ملل حاکم است هرگز نتوانسته اصل قصه را دست خوش تغییر دهد و به علت همین نزدیک عاطفی میان اندیشه ی ملل از اهمیت و حرمتی خاص برخوردار است( محمدی،1380).
((ادبیات کهن به لحاظ جنبه های بسیار سرگرم کننده ی آن برای چندین هزار سال محفوظ مانده و این امر در نزد کودکان امروزی دارای ارزش بسزایی است.))( پژوهشنامه ی ادبیات کودک و نوجوان،1380).اقوام و مردم جهان با تبادل این قصه ها به هم نزدیک تر می شوند.در دنیای شاد و غم ناک هم سهیم می شوند و این گونه خود را به هم نزدیک می کنند تا روزی به ملکوت خود بازگردند.
بحث و نتیجه گیری
امروزه یکی از راه های انتقال ارزش ها وهنجارهای هر جامعه و معرفی سازوکارهای مناسب و درونی کردن آنها، فعالیت های فرهنگی به خصوص قصه گویی است و با توجه به فراوانی آن در بین دیگر فعالیت های فرهنگی برای نیل به اهداف مورد نظر ازجایگاه ویژه ای برخوردار است.با توجه به جایگذاری و استفاده از اهداف مرتبط با تربیت کودک و نوجوان در سنین مختلف بطور غیرمستقیم می توان از قصه گویی برای القای ارزش ها و باورها بهره برد.طبیعتا با نهادینه کردن ارزش های خانوادگی و همسو کردن فرزندان با آرمان های خانواده خود به خود این امر منجر به تحکیم خانواده می شود.در جامعه کنونی با توجه به رسانه های سمعی و بصری سهل الوصولی که در اختیار همگان قرار گرفته است فرزندان ما از خرده فرهنگها و آیین های بومی تقریبا بی اطلاع هستند.این آداب و رسوم و داستان های فولکور غالبا در بطن خانواده و در ارتباط چهره به چهره از والدین به فرزندان منتقل می شد که امروزه بستری برای این انتقال مهیا نیست.قصه گویی درست نقطه ی عطفی می تواند باشد که این رسالت بزرگ را بر دوش بگیرد و مانع از فراموشی آیین ها و سنن بومی در قالب قصه گردد.نتیجه آن که اگر برنامه ریزان کانون در مورد هویت بخشی کودکان و نوجوانان ایرانی اقدامات موثری به عمل آورند و با توجه به نیازهای آنان و نیز محور قرار دادن هویت فرهنگی از سوی دیگر ، می توانند جاذبه های فرهنگ خودی را بیشتر کنند. در فرایند انتقال فرهنگی، که از وظایف عمده نهادهای آموزشی هرکشوری است، به موفقیت های چشمگیری دست یابند و بتوانند چشم انداز خوبی را در جهت وحدت بخشی به اقشار مختلف جامعه ترسیم نمایند . برای دستیابی به این منظور ضروری است اجزای آن مورد بررسی قرار گیرند تا بر مبنای شناخت اجزاء درباره کلیت موضوع که همان خط مشی و سیاست واحد باشد ، قضاوت نمود.
 
 
 
 
 
منابع
1)پلووسکی، آن، دنیای قصه گویی، 1364 ، ترجمه محمد ابراهیم اقلیدی، انتشارات سروش
2)پژوهشنامه ی ادبیات کودک و نوجوان،سال هفتم،شماره 27،زمستان 80
3)پشت دار ،علی محمد،1376،قصه گویی و نماش خلاق،انتشارات پیام نور
4)جهانداری،کیکاووس،1376،تهران انتشارات سروش،طبقه بندی قصه های ایرانی،چاپ دوم
5)حکیمی،محمود،کاموس،مهدی،1382،چاپ اول،تهران،انتشارات آرون،مبانی ادبیات کودکان و نوجوانان
6)روح الامینی، محمود، 1382 ، زمینة فرهنگ شناسی، انتشارات عطار، چاپ هفتم
7)رجائی، 1380 ،فرهنگ، پدید ه جهانی شدن ، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، نشرآگه
8)راس کاپ ، دیوید، در ستایش امپریالیسم فر هنگی،1380 ، ترجمه میثم الهیاری ، 1380 ، اندیشه صادق ،شماره5
9)رحماندوست،مصطفی،1377.قصه گویی،اهمیت و راه و رسم آن، چاپ سوم،تهران انتشارات رشد
10)شریعتمداری.علی ،1380،روان شناسی تربیتی،چاپ دوازدهم.تهران،انتشارات امیرکبیر
11)شریعتی، علی ، انسان بی خود، 1386 ، موسسه بنیاد فرهنگی
12)قزل ایاغ،ثریا،1366،قصه گویی و نمایش خلاق، چاپ اول،تهران،انتشارات نشردانشگاهی
13)غنی،رضا،1374،اصول و روش های قصه گویی ، معاونت فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان،تهران
14)عمید،حسن،1381،فرهنگ فارس عمید، ج2،تهران،انتشارات امیرکبیر
15)صالحی امیری،سیدرضا؛حبیبی،فریبا،1388،ارزیابی نقش فعالیت های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درحفظ و تقویت هویت فرهنگی کودکان و نوجوانان (با تکیه بر قصه گویی)
16)گروه نویسندگان،گزارش جهانی فرهنگ ، 1379گروه مترجمان، کمیسیون ملی یونسکو
17)معین، محمد، فرهنگ فارسی معین ، 1382انتشارات معین، جلد 2 ، ذیل عنوان فرهنگ
18)محمدی،محمد،قائینی،زهره،1380،تاریخ ادبیات کودکان ایران، ج4.تهران،انتشارات چیستا
19)نیک پور،اردشیر،1379،تهران انتشارات امیرکبیر،قصه های اوکتی میجی و لک لک های وحشی