نمایش «خروسی که میخواست شب را ببیند» که موضوعهایی همچون تعقل، دوستی، و آزادی را درونمایهی خود قرار داده است با نگاهی حرفهای به مخاطبان خود نگاه میکند و میتواند یکی از آثار قابل تأمل حوزهی تئاتر کودک در سالهای اخیر تلقی شود. این اثر به کارگردانی آرش شریفزاده تا پایان مهر، پذیرای مخاطبان خردسال و کودک در مرکز تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.
به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، آرش شریفزاده در اثر جدید خود مخاطبان حرفهای را به دیدن اثری متفاوت مهمان کرده است. او با شخصیتپردازی و نه استفاده از کلیشههای ظاهری به معرفی حیوانات و خصلتهای آنها و نقل داستان میپردازد.
بر این اساس، این روزها مخاطبان میتوانند داستان دوستی خروس و کلاغی را به تماشا بنشینند که درگیر حیلهی روباه میشوند اما میدانند که آزادی، دوستی و تعهد به دوستی مهمتر از رسیدن به آرزوهای مادی است.
به گفتهی شریفزاده نمایشنامهی این اثر نخستین بار سه سال قبل نوشته شده است: «داستان از سوی بهرام جلالیپور نوشته شد. ما در همان سال تمرینهایی را بر اساس نمایشنامه انجام دادیم اما به اجرای صحنهای نرسیدیم. تا اینکه به پیشنهاد محمدرضا کریمیصارمی مدیر سینمایی و تئاتر کانون و به تبع موفقیت نمایش کلوچههای خدا در سال 95، از چند ماه پیش تمرینها از سر گرفته شد بازبینی کار صورت گرفت و اجرا آغاز شد.»
او در بارهی میزان استقبال از این اثر گفت: «با توجه به چیدمان و محتوای اثر تصور میشد که مخاطبان زیر چهار سال درکی از اثر نداشته باشند اما در نهایت مشخص شد آنها هم میتوانند با نمایش ارتباط بگیرند اما برداشت خود را دارند. در هر حال در حوزهی کار ما، نقل قول بهترین راه تبلیغ است و خوشبختانه خانوادهها دیدن این اثر را به هم پیشنهاد دادهاند و در دو هفتهی نخست مهمانان بیشتر از تصور ما بودند.»
نمایش «خروسی که میخواست شب را ببیند» از نشانهها و کلیشهها استفاده نکرده است. شخصیت کلاغ، ظاهری انسانی دارد و سایر حیوانات همچون گاو، خروس، روباه شباهت ظاهری کمی به فضای واقعی دارند چرا که کارگردان تلاش کرده است تا شخصیت این بازیگران به قهرمانها نزدیک باشد. در همین راستا شریفزاده توضیح میدهد: «من از نخستین اثرم یعنی گروفالو اعتقاد داشتم که دههی تن پوش و نوک و دُم تمام شده است و بچهها با دید دیگری به نمایش نگاه میکنند، بنابر این تصویرسازی برایم در اولویت قرار گرفت. برای همین نمایش هم با طراح گریم صحبت کردم تا این طراحیها از هدف اصلی تبعیت کند. این نقد بر روی اثر شد که کودک از کجا روباه و کلاغ را شناسایی کند. با توجه به اینکه شخصیتها بینابین و دوگانهاند هدف این بود که کودک بتواند امثال این شخصیت را در جامعهی واقعی هم متصور شود. در نهایت این تصمیم موفقیتآمیز بود و تخیل کودکان با آن همراه بود.»
با توجه به حضور خانوادهها، شریفزاده واکنش این مخاطبان را به این شیوهی نمایشی چنین عنوان کرد: «احترام، توقعی است که مخاطب از ما دارد. آنها توقع دارند که هر لحظه از نمایش حرفهای باشد و با موسیقی و کلیشه و هجو همراه نباشد. این اثر 60 دقیقه است و در نهایت ممکن است مخاطب خسته شود اما چیدمان کار این است که در هر لحظه اتفاق جدیدی رخ میدهد و به نیاز آنها توجه کردهایم.»
کارگردان این نمایش دربارهی استفادهی محدود از موسیقی و غیرآهنگین بودن اثر خود میگوید: «استفاده از موسیقی در ادامهی احساس شخصیتها و اوج دیالوگهاست و نه در راستای شاد کردن مخاطب. مثلا در جایی صحبت خانواده میشود و یا جایی درگیر شیرینی و تلخی میشوند. در همین راستا، «مونتاژ»ی سینمایی انجام دادیم که بیشتر سینمایی است و ممکن است در اثر بزرگسال کاربرد داشته باشد. اما به نظر میرسد که بایستی از هنر موسیقی در راستای هدف اصلیاش استفاده شود.»
گفتنی است که مخاطبان این نمایش با دکوری دوگانه و کاربردی روبرو میشوند. دکورها قابلیت چندگانه دارند و در راستای شخصیت حیوان- انسان قهرمانها خلق شدهاند که برای کودکان جذاب است.
سعید ابک، بهاره میرزاپور، راحله شمسآبادی، سعید حاجیحیدری، امینرضا ملکمحمودی و احمد خیرآبادی بازیگران این اثر هستند.
این نمایش تا پایان مهر در سالن بوستان مرکز تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در پارک لاله تهران روی صحنه خواهد رفت.