آموزش فیلمسازی و پویانمایی یکی از فعالیتهای هنری کانون پرورش فکری است که عموما مورد توجه ویژهی نوجوانان قرار میگیرد. اعضای کانون علاوه بر یادگیری تکنیکهای تخصصی و کار با ابزار در خلال حضور در این کارگاهها مهارتهای چون کار گروهی، نحوه بیان اعتقادات، تغییر زاویه نگاه به دنیای اطراف و صبر و شکیبایی برای خلق اثر را نیز میآموزند. از طرفی با توجه به پیوستگی هنرهای مختلف با هم؛ فعالیتهایی چون کلاژ، نقاشی، نمایش عروسکی و کارگاههای ادبی بر عملکرد اعضای کارگاه فیلمسازی و پویانمایی اثرگذار است و کودکانی که عضو این کارگاهها بودهاند میتوانند از تجربیات خود سود ببرند. این گزارش در ادامه به معرفی این دو کارگاه و تاثیر آن بر اعضای کانون میپردازد.
زندگی در کارگاه فیلمسازی جاری است
هادی ملکی یکی از مربیان هنری کانون پرورش فکری تهران است که تحصیلاتش را در دانشگاه در رشتهی کارگردانی سینما و هنرهای نمایشی دنبال کرده است. او که زمانی عضو کتابخانهی شمارهی 25 کانون در شهر تهران بوده، اکنون مربی مراکز شمارهی 20 و 25 کانون است و خاطرات زیادی از این مراکز دارد. ملکی معتقد است بهترین اتفاقی که برایش افتاده عضویت در کتابخانهی کانون است و از کتابخوانی به عنوان محور اصلی این اتفاق خوب یاد میکند.
این مربی دربارهی فعالیت فیلمسازی میگوید: این کار به دلیل اینکه هم به ابزار فنی مثل دوربین، نور و باکس تدوین و هم به تخصص کار با این ابزار نیاز دارد فعالیت غریبی به حساب میآید. او همچنین با بیان اینکه با ورود ابزارهای دیجیتال چون موبایل و تبلت - که بچهها با خود به کارگاه فیلمسازی میآورند - اوضاع مقداری بهتر شده، معتقد است فعالیت فیلمسازی باید عموما برای نوجوان تعریف شود و کودکان بیشتر از فیلمسازی میتوانند مخاطب نمایش فیلم به لحاظ تحلیلی یا لذتبردن باشند. این هنرمند معتقد است مهمتر از بحثهای فنی بچهها باید به این نتیجه برسند که اصلا برای چه میخواهند فیلم بسازند. گفتنی است ملکی تاکنون حدود پنجاه فیلم کوتاه در زمینهی مستند و داستانی با بچهها کار کرده که این آثار در جشنوارههای مختلف کانونی و غیر آن موفق به کسب جایزه شدهاند. او از این میان به آثاری چون «روزی که گذشت»، «جشن تنهایی»، «تو هم بیا بازی»، «شغل من زندگی» و «داستان یک درخت» اشاره میکند و میگوید: فیلمنامه «تو هم بیا بازی» در جشنوارهی شمسه موفق به کسب مقام شد و یا «داستان یک درخت» که مستندی دربارهی ظریفبری است در جشنوارهی آموزشوپرورش در سطح کشوری برگزیده شد. ملکی با اشاره به امتداد فعالیت بچههای کارگاه در حوزهی فیلمسازی به کار چهار نفر از اعضای مرکز 25 اشاره میکند که در مجموعه «هواتو دارم» که سال گذشته از شبکهی سه سیما پخش شده، بازی کردهاند.
او همچنین به اعضای سابق کانون اشاره میکند که اکنون در دوران جوانی بهسر میبرند و کار فیلم، تدوین، بازیگری و عکاسی را ادامه میدهند. این کارگردان بیان میکند که ارتباط با شاگردانش را حفظ کرده و اکنون خود از شاگردان دیروزش مشورت و کمک میگیرد. ملکی که معتقد است در فعالیت فیلمسازی بچهها کارگروهی و مشورت را میآموزند همیشه اعضای کارگاهش را به دنبالکردن دغدغههای فکریشان تشویق میکند. این مربی در این باره میگوید: ایمان اشتری یکی از شاگردان کارگاه فیلمسازی است که سه تا فیلم ساخته و تمام آنها در مورد کودکی است که با مشکلات اجتماعی روبهرو شده است. او میافزاید: سوژهی یکی از این فیلمها کودکی است که برای گذشتن از عرض خیابان از دیگران کمک میخواهد و در آخر فرد نابینایی به او کمک میکند و با هم دوست میشوند. او همچنین بیان میکند که این فعالیتها در زندگی روزمرهی اعضا هم اثرگذار است و برای مثال یکی از اعضای سابق هر هفته جمعهها مایحتاج اندکی را جمع میکند و در کورهپزخانههای جنوب تهران بین کودکان نیازمند تقسیم میکند. ملکی دراین مورد میگوید: این تاثیر کاملا مستقیم تربیتشدن در کانون است که در فیلمسازی هم به شکلی بروز پیدا میکند. به گفتهی این مربی خیلی از بچههای این کارگاه فیلمساز نشدهاند، اما راهشان را پیدا کردهاند و برای مثال الان دانشجوی موسیقی هستند و در سالنهای خوب اجرا میگذارند. ملکی همیشه به شاگردانش تاکید میکند در ساخت و نمایش اثر باید به مخاطب احترام بگذارند. او همچنین با بیان اینکه برای آموزش فیلمسازی از بچهها میخواهد برای جلسهی بعدی کارگاه دو ایدهی کانونی و غیرکانونی بنویسند، معتقد است که بچهها در شروع بهتر است در خود کانون کار کنند که مربی بالای سرشان باشد و هدایتشان کند تا کمکم قوی شوند و بتوانند در فضاهای غیرکانونی هم فعالیت کنند.
این مربی در کارگاه فیلمسازیاش مستند و فیلم داستانی را به بچهها معرفی میکند و از آنها میخواهد تا میتوانند فیلم ببینند. او در این باره میگوید: از بچهها میخواهم حتی وقتی فیلم بدی میبینند پیش خودشان تحلیل کنند که چرا به آن فیلم میگویند بد تا از آن یاد بگیرند و بتوانند در کار خودشان هم آن نکات را رعایت کنند. ملکی در ابتدای کارگاه برای بچهها موسیقی میگذارد و از آنها میخواهد دستشان را به صورت قاب دوربین جلوی چشمشان بگیرند، عقب و جلو ببرند تا مثل لنز دوربین زوم و زومبک کنند و تصویر لانگ، کلوز و مدیوم شود. او معتقد است با این تمرین ذهنی ساده و اولیه اعضا درکی از دوربین پیدا کنند. او همچنین از بچهها میخواهد که با ریتم موسیقی از سوژهی خاصی در ذهنشان تصویر بگیرند و فیلم بسازند و به نوعی دکوپاژ را تمرین کنند. در ادامه بچهها مشاهداتشان را از این تمرینها برای کارگاه گزارش میدهند و تجربهشان را به اشتراک میگذارند تا تعامل گروهی را هم تمرین کنند. ملکی همچنین در راستای تمرینهای ذهنی کلاسش، از بچهها میخواهد با چشمهای بسته در ذهنشان یک فیلم بسازند و سپس آن را برای کارگاه تعریف کنند. این مربی معتقد است هنرها به هم گرهخوردهاند و این تمرینهای ذهنی افق فکری بچهها را گسترش میدهد.
مربی ناجی فکر بچهها است
ملکی با بیان اینکه همیشه فیلمهایی که در کارگاهش نمایش میدهد را از سینمای کلاسیک شروع میکند و پیش میرود، دربارهی دلیل این کار میگوید: قوائد و اساس سینما در فیلمهای کلاسیک بیشتر رعایت میشود و من به همین دلیل به بچهها میگویم: ابتدا ببینید که اصل ماجرا از اینجا شروع میشود، ولی بهمرور علم این فیلمساز آنقدر زیاد شده که توانسته از این مرحله هم عبور کند و کاری نوتر بسازد. او از این طریق اعضای کارگاهش را با سینماگران، زندگی، گذشتهی آنها، سبک کار و آثار فاخر سینمایی آشنا میکند. ملکی در این رابطه میگوید: هنرمندان را به بچهها معرفی میکنم و برای مثال میگویم دلیل اینکه این فیلمساز بیشتر روی این موضوعها کار میکند اتفاقهای دوران کودکی و نوجوانی او است. این مربی از این طریق از بچهها میخواهد در مرحلهای نوجوانی - که فکرشان در حال شکل گیری است - خود را تربیت کنند، خودآگاه باشند و به مسیر رشدشان شکل بدهند؛ چون بر آینده و کارشان اثرگذار است. این کارگردان معتقد است تربیت فکری فیلمساز مهمتر از تربیت تکنیکی او است، چرا که آموزش تکنیکها میتواند در هر مرحلهای اتفاق بیفتد یا تکمیل شود، ولی آموزش شخصیت افراد بعد از شکلگیری به سختی قابل تغییر است. گفتنی است که یکی دیگر از آموزشهای این مربی این است که به بچهها یاد بدهد آفریدن یک کار خلاقانهی بد به مراتب ارزشمندتر از ساختن یک کار کپی خوب است. او معتقد است در مراحل مختلف کارگاه میتوان یک کار خلاقانهی بد را اصلاح کرد و آن را به فیلم بهتری تبدیل کرد، ولی یک کار کپی همیشه نمونهی دستدوم است. ملکی معتقد است فعالیت فیلمسازی کار گروهی، احترام به نظر دیگران، خودباوری، زبان درست بیان مشکلات و اعتقادات را به بچهها یاد میدهد و باور دارد مربی باید بتواند فکر بچه را نجات بدهد.
سهگانهای رشد فیلمسازی با محوریت برپایی جشنواره، آموزش و تامین امکانات
در پایان این مربی با توجه به کمبود امکانات فنی و مربیان تخصصی در حوزهی فیلمسازی از مسئولان میخواهد توجه ویژهای به این موضوع داشته باشند، چرا که این فعالیت در گسترش افق دید کودکان، پرورش خلاقیت و تربیت شهروندانی پویا و مفید در جامعه بسیار موثر است. او معتقد است آموزش اعضا و آموزش مربیان نیازمند شناخت دقیق از جنس کانون فعلی است، چرا که کانون در هر دوره تغییر کرده و شرایط خاص خود را دارد که در نتیجه آموزشها هم باید همگام با این تغییرات بهروز شود. او با توجه به اینکه سال گذشته در یک برنامهی 15 قسمتی در شبکهی امید به نوجوانان فیلمسازی آموزش داده است میگوید: با توجه به تجربهام میگویم تنها در ده جلسه میشود به بسیاری از مربیها آموزش داد که با بچهها فیلمسازی کار کنند. او میافزاید: فیلمسازی فعالیتی است که بسیاری از نوجوانان را در مراکز نگه میدارد و حتی اعضای جدیدی را جذب کانون میکند. این مربی در این رابطه هم به تجربهی شخصیاش گریز میزند و بیان میکند: در دورهی اولی که میخواستم فیلمسازی آموزش بدهم نوجوانان کمی عضو مرکز ما بودند؛ ولی به هوای این فعالیت جدید و متفاوت که هنرهای مختلفی چون نقاشی، ادبیات، موسیقی و غیره را در خود داشت، نوجوانان جذب شدند. به گفتهی این هنرمند تعدادی از این نوجوانان بعدها خود مربی کانون شدهاند یا در فعالیت هنری باقی مانده و توانستهاند از آن کسب درآمد هم بکنند. ملکی به عنوان آخرین نکته میافزاید که رواج فعالیت فیلمسازی در کانون نیاز مبرم و زیربنایی به برگزاری جشنواره دارد و معتقد است این رویدادها در انگیزهی بچهها و مربیها اثرگذار است و از طرفی باعث آموزش افراد و ارتقای سطح کیفی آثار میشود.
رشد و پویایی در کارگاه پویانمایی
مریم حسینپور 13 سال است که به عنوان مربی فرهنگی با کانون رفسنجان همکاری میکند، اما به خاطر علاقهی شخصیاش سراغ یادگیری و سپس آموزش پویانمایی به عنوان یک فعالیت هنری رفته است. او این اتفاق را تحت تاثیر فضای کانون میداند و معتقد است تشویقها و حمایت مدیرکل وقت استان کرمان و مسئول مرکز باعث شده که بتواند از سال 1390 فعالیت انیمیشن را آغاز کند. این مربی فرهنگی دراینمورد میگوید: من همچنان به بچهها کتاب امانت میدهم، برایشان قصه میگویم و تمام فعالیتهای فرهنگیام را دنبال میکنم؛ اما دوست دارم فعالیتی هنری انجام بدهم که رضایت قلبیام را حاصل کنم، چیزی که هم خودم آن را یاد بگیرم و هم به بچهها یاد بدهم. حسینپور این کار را از نقطهی صفر و با دوربین و لپتاپ شخصیاش آغاز کرده که باعث شده در ادامه مدیرکل وقت استان به فکر برگزاری کارگاه انیمیشن بیفتد. او دربارهی فعالیت انیمیشن میگوید: این فعالیت بسیار حوصلهبر و جامع است، چراکه همهجوره بچهها را درگیر میکند. حسینپور بیان میکند که بچهها باید ابتدا طرح داستانشان را بنویسند و بههمیندلیل بچههایی که عضو کارگاه ادبی هستند در این حوزه موفقترند. او در این رابطه میگوید: من بچههایی که عضو کارگاه ادبی نیستند را هم برای درست کردن طرح داستانشان پیش مربی ادبی میفرستم. او همچنین میافزاید در فعالیت انیمیشن نقاشی بسیار مهم است و به همین دلیل بچهها را پیش مربی هنری نقاشی میفرستد و به آنها توصیه میکند که عضو کارگاه نقاشی هم باشند. این مربی همچنین نقش فعالیتهایی فرهنگی چون کاردستی را در یادگیری و اجرای تکنیکهای مختلف انیمیشن چون استاپموشن و کاتاوت پررنگ میداند. او دراین مورد میگوید: چون ما به صورت دستی کار میکنیم و کارمان کامپیوتری نیست، توانایی کاردستی بچهها هم باید خوب باشد تا بتوانند کاراکترهای خوبی بسازند.
حسینپور دربارهی سن مخاطبان کارگاه انیمیشن میگوید معمولا سعی میکنم کودکان ده سال به بالا را پذیرش کند، چرا که این فعالیت تمرکز زیادی میخواهد که برای کودکان سنین پایینتر مشکل است. او با ذکر اینکه سال گذشته به صورت آزمایشی گروهی از کودکان هفت ساله را برای کارگاه انیمیشن پذیرفته است، بر اساس تجربه معتقد است انیمیشن فعالیتی نوجوانانه است. بااینحال این مربی تاکید میکند که گاهی کودکان سنین پایینتر به دلیل علاقهی شخصی و پشتکار و استعدادشان وارد کارگاه میشوند و موفق هم هستند. او برای مثال به عملکرد محمدحسام هشت ساله اشاره میکند که توانسته انیمیشن مفهومی خوبی بسازد و اکنون هم در جشنوارهی رضوی کارگردانی یک گروه پویانمایی را بر عهده دارد. این مربی فرهنگی با اشاره به گروهی بودن فعالیت انیمیشن میگوید: هر کدام از بچهها مهارت، علاقهمندی و خلاقیت خاص خودش را دارد و در گروه هر کسی با توجه به ویژگیهایش بخشی از کار را بر عهده میگیرد.
انتخاب بر اساس روحیه و تواناییها
حسینپور دربارهی آموزش تکنیکهای مختلف به اعضای کارگاه انیمیشن بیان میکند که به خاطر راحتی بچهها همیشه اول تکنیک کاتاوت کار میکند. او میگوید: من عضوی دارم که شش سال است به این کارگاه میآید و تجربه زیادی دارد، در نتیجه این عضو سال گذشته توانست با کمک مربی هنری یک استاپموشن خمیری بسازد و امسال هم مشغول تمرین استاپموشن عروسکی است. این مربی فرهنگی با اشاره به گذراندن دورهی صد ساعتهی ساخت انیمیشن و همچنین گذراندن دورهی عروسکسازی بیان میکند که در تمام این مراحل در کنار بچهها است و در بخشهای مختلف کار مثل ساخت اسکلت عروسک، خیاطی و غیره به بچهها یاری میدهد. حسین پور میگوید: من عموما با کاتاوت زیر دوربین شروع میکنم و زمانی که سن و تجربهی بچهها بیشتر شد میتوانند کمکم تکنیکهای فنیتر و حجمی ساخت انیمیشن را هم یاد بگیرند. او با بیان اینکه علاقهمندی بچهها در اینکه سراغ کدام تکنیک بروند تعیینکننده است میگوید: تکنیک استاپموشن را بعد از هفت سال با یکی از بچهها شروع کردم، ولی دختر نوجوانی هم بود که میخواست کار متفاوتی انجام بدهد و بههمیندلیل با توجه به علاقهمندی و میزان تخصصی که در کار با کامپیوتر داشت به سراغ پیکسلیشن رفتیم.
این مربی با اشاره به اینکه معمولا تعدادی از اعضای کارگاهها در کانون حضور پایداری دارند دربارهی تاثیر فعالیت انیمیشن بر کودکان میگوید: تعدادی از اعضای کارگاههای من تصمیم گرفتند که رشتهی انیمیشن را ادامه بدهند، بعضی از همان دبیرستان به هنرستان رفتند و بعضی هم میخواهند در آینده در دانشگاه، پویانمایی بخوانند. او در این رابطه نیز از یکی از اعضایش مثال میآورد که با هدف ارتقای تواناییاش در حوزهی فیلمنامهنویسی رشتهی ادبیات را در دبیرستان انتخاب کرده است تا به روند ساخت انیمیشنهایش کمک کند.
ارتباط متقابل مربی و خانودهها
حسینپور در ادامه به تاثیر فعالیتهای این کارگاه بر روحیهی شخصی و اجتماعی کودکان میپردازد و میگوید: من با خانوادهها رابطهی نزدیکی دارم و سعی میکنم با بچهها بر اساس الگوهای خانوادهشان برخورد کنم. این با اشاره به اینکه پدرومادر هم هم برای مشورت پیش او میآیند معتقد است این رابطهی متقابل به بچهها کمک میکند و برای آنها امنیتخاطر و آرامش دارد. او با اشاره به افزایش اعتمادبهنفس و خودباوری بچهها در کارگاه انیمیشن میگوید: اینطور که من بچهها را میبینم حس بسیار خوبی برای کمک به دیگران و گروهشان پیدا کردهاند و پذیرش خیلی خوبی دارند. او با ذکر اینکه اعضای قدیمیتر اعضای جدید را زیر پروبال خود میگیرند و به آنها در انسگرفتن با فضای کلاس و یادگیری فعالیتها کمک میکنند معتقد است این رفتارها در فرآیند کلاسها در کودکان نهادینه شده است. حسینپور در پایان با اشاره به اهمیت آموزش در ارتقای کیفیت کار مربیان کانون میگوید که با همدلی مسئولان استان توانسته در دورههای آموزشی مخصوص مربیان هنری هم شرکت کند و دانستههایش را بهروز نگهدارد.
گزارش از علیاکبر امینی