امروزه تکنولوژیها، شیوهها، ابزارها و دستورالعملهای متنوع و پرشماری برای تربیت کودکان وجود دارد. این فناوریها به والدین کمک میکنند تا در سنین مختلف مهارتهای ذهنی و یدی فرزندان خود را رشد و ارتقا دهند. خواه این توانایی هنری باشد، یا ریاضی و یدی. در نهایت فناوریهای کودکی یک هدف دارند؛ تربیت انسانهایی مناسب برای مواجهه با نیازهای پیچیدهی بازار کار آینده. این فناوریها به ویژه از سوی والدینی به وفور استفاده میشوند که بیشتر به زیست اقتصادی فردای فرزند خود نگاه میکنند. به این ترتیب گویی پشت صحنه، این والدین هستند که برای برتری جویی با هم رقابت میکنند و فرزندان عاملان آنان در روی صحنه هستند که از هم سبقت میگیرند
در میانهی چنین غوغایی فقدان دو مساله در کودکان بسیار احساس میشود؛ شادی و درک از خود. مفاهیمی که لازم و ملزوم یکدیگر در رشد روحی یک انسان هستند. اما فرهنگ کودکی امروز، اساسا شادی را به عنوان یک حق کودکانه به رسمیت نمیشناسد. نه فقط زیست کودکان براساس نظم زندگی بزرگسالان تنظیم میشود؛ بلکه استفادهی گسترده و بیمحابا از فناوریهای کودکی، که اغلب قرار است جای خالی والدین را پر کنند، دیگر جایی و وقتی برای بروز شادیها و خلق سرخوشیهای کودکانه فراهم نمیکنند.
همزمان با فقدان شادی، ما از مساله درک از خود در کودکان هم غافل شدهایم. به این معنی که ما با کمک فناوریها مهارتهای کودکان را افزایش میدهیم، بیآنکه به آنان بیاموزیم که هستند و چه ویژگیهایی دارند یا چگونه به درک از خود نایل شوند.
از این رو کودکان ما درکی از خود ندارند یا به عبارت بهتر، از خود شناختی ندارند. آنان صرفا توانایی دارند ساز بزنند، آواز بخوانند، نقاشی بکشند یا از ابزارها استفاده کنند. اما نمیدانند چگونه باید با مسایل مختلف زندگی روبهرو شوند. زیرا ما تنها به آنان میآموزیم چگونه مهارت کسب کنند، نه اینکه چگونه محیط خود را بشناسند، درکی از خود داشته باشند، نسبت خود را با محیط دریابند و در نهایت مسایلی که پیش پای آنان قرار میگیرد را چگونه طرح یا حل کنند.
بر این اساس، آنچه فردای ایران به آن نیاز دارد، طرح این پرسش در فرهنگ کودکی است که کودکان چگونه به درکی از خود برسند، چگونه مساله را طرح یا حل کنند. به عبارت دقیقتر، ما نیازمند جابهجایی از صنعت کودکی به فرهنگ کودکی هستیم. زیرا صنعت کودکی، تنها انسانهای ماهر میسازد، اما فرهنگ کودکی پیش از هرچیز انسانهایی میآفریند که با درکی درست از خود، میتوانند مواجههای مسالمتآمیز با دیگری و جهان پیرامون خود داشته باشند.