به گزارش روابط عمومی ادارهکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مازندران، شعبان زلیکانی در گفتوگو با خبرنگار ستاد خبری بیست و یکمین جشنواره بینالمللی قصهگویی منطقه 5 که به میزبانی مازندران برگزار شد، با بیان اینکه قصه زمانی در دل و وجود مخاطب کانونی مینشیند که بچه پشتوانه ذهنی داشته باشد، اظهار کرد: متاسفانه خانههای ما کتاب را به عنوان ابزار گمشده و غیر ضروری میدانند.
وی افزود: وقتی پدر و مادر به دست فرزند کتاب نمیدهند و یا در انتخاب کتاب آگاهی لازم را ندارند فرزند نمیتواند با قصه و کتاب ارتباط لازم را برقرار کند.
این پیشکسوت و کارشناس ادبی در حوزه کودک و نوجوان با تاکید براینکه کانون پرورش فکری منبع و مرجع خوبی برای کتابهای مناسب ویژه کودک و نوجوان است، تصریح کرد: لازم است اثر کتاب در زبان و برخورد پدر و مادر دیده شود تا پشتوانه خوبی برای فرزند باشد اگر این الگوگیری صورت نگیرد بچهها به سمت بازیهای الکترونیکی تشویق میشوند.
زلیکانی صیانت از فرهنگ و تمدن ایرانی را بر همه فرض دانست و تاکید کرد: نباید ریشهها کور شود.
این پیشکسوت کانونی معتقد است قصهها باید به سمتی پیش برود که بیانگر دنیای پیچیده امروز کودکان و نوجوانان باشد.
در عین حال زلیکانی تاکید بر به روز شدن اندیشه، زبان و ابزارهای قصه دارد که بتوان هم تراز با دنیا حرکت کرد.
پیشکسوت کانونی که در حال حاضر نویسنده و پژوهشگر ادبی است با تاکید براینکه کانون پرورش فکری نیازمند اتاق فکر است تا مربی دچار روزمرگی نشود، اظهار کرد: با سطحینگری و فعالیتها روبنایی، کانون، مربی و کارشناس ارتقا نمییابند و مسئولیتپذیر نمیشوند.
قابل ذکر است مطرح شود؛ شعبان زلیکانی که در حال حاضر نویسنده و پژوهشگر ادبی است در دوران خدمت 30 ساله خود در کانون پرورش فکری با توجه به سمتهای کارشناسی که بر عهده داشت برای ارتقای کیفی کانون زحمات زیادی را متقبل شد و حدود 15 تا 18 جشنواره قصهگویی را داوری کرد.
زلیکانی میگوید: از دوران خردسالی علاقه زیادی به خواندن و نوشتن داشت با توجه به اینکه در منطقه بالادست ساری(دودانگه) زندگی میکرد با محدودیتهای اقتصادی زیادی روبهرو بود اما عطش مطالعه او را از کتاب و مجله دور نکرد.
این نویسنده و پژوهشگر ادبی در بیان خاطرات خود اضافه کرد: با وضع نامناسب اقتصادی که داشتیم، هنوز در فکر این هستم که چگونه غذا خوردم، درس خواندم و مطالعه کردم تا شغلی آبرومند داشته باشم.
وی که روزنامههای باطله مغازهها، کتابهای دور ریز دیگران را میگرفت تا سیراب از تشنگی مطالعه شود، گفت: وقتی وارد کانون پرورش فکری شدم با انسانهای ادیب، فرهیخته و بزرگ نشست و برخاست داشتم و گاهی همکار بودم و به کلاس درس استاد محمود کیانوش و مرحوم ناصر ایرانی میرفتم و افتخار شاگردی این اساتید را دارم.
زلیکانی تمام هموغمش صیانت از زبان مادری(طبری) است، او میگوید: در حال حاضر در سبکی از شعرهای مازندرانی کار میکنم تا زبان مازندرانی جهانی شود.
وی که مجوز چاپ سومین جلد از کتاب خود را به نام "تکو" گرفته است، مجادله زیادی با ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران دارد مبنی بر اینکه لازم است زبان مازندرانی و زبان نوشتاری طبری به دست مردم برسد.
زلیکانی تاکنون کتاب" صبح آفتابی" از مجموعه داستانهای کانونی است که در کلاس داستان نویسی مورد استفاده قرار میگیرد منتشر کرده است. رمان " بیغبار" هم از دیگر تالیفات شعبان زلیکانی است که خاستگاهش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مازندران بوده است این در حالی است که تالیف رمان جدیدی را در دست دارد که سه فصل آن آماده شده است.
زلیکانی که تمام دغدغهاش حفظ فرهنگ بومی و خواندن و نوشتن است از خدا میخواهد اگر عمری به او داد را فقط صرف خواندن و نوشتن، نشستن پای درد و دل مردم و یادداشت آن بداند که این را جوهره زندگی خود میداند.