گزارش: فرناز میریبه تازگی بزرگترین رویداد حوزهی قصه یعنی جشنوارهی بینالمللی قصهگویی را پشت سر گذاشتهایم. جشنوارهای که با حضور قصهگویان ایرانی و خارجی و در بخشها و برنامههای جنبی مختلف چند روزی کوچک و بزرگ را به دنیای قصههای قدیمی و جدید برد. در این میان گاهی هم قصهگویان با بازنویسی و به روز کردن قصههای قدیمی مخاطب را به نوعی دیگر با قصههایشان همراه کردند. مثل قصهی کلاهفروش و میمونها که در زمان حال ادامه پیدا میکرد یا قصهی شنگول و منگول که حالا در آن آیفون تصویری و اینستاگرام هم جزوی از داستان بود. اما چه اندازه قصهگو میتواند قصهای را بازنویسی یا به عبارتی امروزی کند و اساسا کودکان تا چه حد با چنین قصههایی ارتباط برقرار میکنند؟ این موضوع را با دو قصهگو مطرح کردیم که در ادامه دیدگاههای آنها را میخوانید.
شرایط بازنویسی قصهها!
مهتاب شهیدی، قصهگو و مربی کانون استان تهران و برگزیدهی نخست هجدهمین جشنوارهی قصهگویی
او که پیشتر بسیاری از قصههای قدیمی را بازنویسی و قصهگویی کرده است میگوید: «قصهگو»یی که بخواهد قصههای قدیمی را بازنویسی کند باید یکسری شرایط داشته باشد و آنها را رعایت کند تا قصهها برای بچهها دلنشینتر باشند.
به گفتهی این قصهگو قصههای قدیمی مانند مهمانهای ناخوانده، کدو قلقله زن، خاله سوسکه یا شنگول و منگول از قصههایی هستند که بارها و بارها شنیده شده و قابلیت بازنویسی کردن را دارند.
او تاکید کرد: اما قصههایی که اصلا شنیده نشدهاند بحث دیگری است و نمیتوانیم آنها را بازنویسی کنیم. مانند خیلی از قصههای مثنوی یا کلیله و دمنه که بچهها چندان آنها را نشنیده و نمیشناسند.
شهیدی با اشاره به اینکه بازنویسی و بهروز رسانی قصههایی که بچهها پیشتر شنیدهاند خیلی هم برای آنها جالب و جذاب است، گفت: برای مثال همان شنگول و منگولی که بارها قصهاش را شنیدهاند وقتی میبینند حالا به روز شده و مانند خودشان از فنآوری استفاده میکند، برایشان خیلی جذاب است.
او در ادامه دربارهی شرایط دیگر بازنویسی قصهها توضیح داد: در بازنویسی قصهها حتما قصهگو باید برای بازنویسی از کسی که تخصص بازنویسی کردن متون را دارد کمک بگیرد. یعنی بازنویسی باید بر اساس تخصص نویسندگی و بازنویسی متون پیش برود. اگر هر کس بخواهد بدون هیچ تخصصی به بازنویسی قصهها دست بزند بدتر قصهها را خراب میکند. بنابراین باید کسی که میخواهد قصهای را بازنویسی کند حتما تخصص نوشتن و البته تخصص بازنویسی متون را داشته باشد.
این قصهگو ادامه داد: خیلی مهم است که گرهی داستان بهم نخورد و در عین حال در پایان نتیجهگیری خود قصه را داشته باشیم. یعنی حق نداریم پایان قصه و سمت و سوی آن را دستکاری کنیم و به نوعی که میخواهیم تغییر بدهیم.
به گفتهی او برای مثال در قصهی کدو قلقله زن شاید بشود تاحدی فنآوری را در قصه بهکار گرفت که پیرزن با مترو به خانهی دخترش برود اما در نهایت باید با خطرهایی که در راه و در قصهی اصلی وجود دارد، مواجهه شود. اگر کل قصه را تغییر دهیم، با قصهی جدیدی روبهرو میشویم که بازنویسی آن قصه نیست. پایان و نتیجهای که قصه دارد و هدفاش آموزش آن بوده باید در بازنویسی و به روز کردن قصه حفظ شود.
برای مثال شهیدی خود قصهی «موش و شتر» مثنوی را بازنویسی کرده است. اما در پایان این قصهی بازنویسی شده موش به همان نتیجهای که باید میرسید، رسید.
ضرروت آشنایی با نیاز مخاطب
او در بخش دیگری از صحبتهایش تاکید کرد: قصهگو برای بازنویسی قصه باید نیاز مخاطبش را بشناسد. اینکه مخاطب در چه سن و جنسی است و از منِ قصهگو چه میخواهد تا آن نیازها را در قصه بیاوریم خیلی مهم است تا بیشتر از قصه لذت ببرد.
برگزیدهی هجدهمین دورهی جشنوارهی قصهگویی اظهار داشت: در بعضی از قصهها بهطورکلی حق بازنویسی آنرا نداریم. برای مثال در آیین بزرگداشت یکی از برگان مانند مهدی آذریزدی یا معرفی کتاب «کلیله و دمنه» چون هدف معرفی آن شخص یا کتاب است باید همان قصه را بدون بازنویسی بگوییم.
او ادامه داد: از سوی دیگر مواد یا فنآوری را میتوان در قصه استفاده کرد و در به روز رسانی به کار برد که با قصه همخوانی داشته باشد و باید قصهگو بداند در کجا از این المانها استفاده میکند.
شهیدی در پایان تاکید کرد: نکتهی مهم اما این است که قصهگو باید با فنون قصهگویی آشنایی داشته باشد تا اجرای قصهی او به دل مخاطب بنشیند. ما نمیتوانیم کودکان را فریب بدهیم و آنها را دست کم بگیریم. بچهها خیلی داناتر و دقیقتر از ما هستند و در بازنویسی قصهها باید خیلی دقت کنیم.
همذات پنداری کودک امروز با قصههای به روز شده
فرزاد شیرمحمدی، نویسنده، شاعر و دوبلور انیمیشن
شیرمحمدی در بخش بینالملل بیستویکمین دوره از جشنوارهی قصهگویی با قصهی «شنگول و منگول و حبه انگور» شایسته تقدیر شناخته شد. او این قصه را با تغییرهایی برای مخاطبان جشنواره گفت که شامل استفاده از فنآوری در زندگی مدرن شهری مانند آیفون تصویری یا اینستاگرام بود و پایان قصه را با حضور پلیس و آموزش مراقبتهای لازم به کودکان در زمینهی بازنکردن در خانه به پایان برد و به گفتهی خودش خشونت ناشی از خورده شدن شنگول و منگول و... از سوی شخصیت گرگ داستان را حذف کرده بود.
او دربارهی علت این کار گفت: یکی از دیدگاههای مدنظرم بحث به روز کردن قصه برای جذابتر شدن این قصهها در فضای شهری بود.
این دوبلور انیمیشن توضیح داد: دغدغهی بچههای امروز ما تبلت و لپتاپ و ...است و هر روزه با ماشین و دیگر فنآوریها سروکار دارند. این بدان معنی نیست که باید از فضای جنگل و روستایی عبور کنیم. اما برای جذابتر کردن بعضی از قصهها معتقدم میتوانیم به نوعی در قصهها به زندگی و چالشهای روزمره زندگی بپردازیم.
او ادامه داد: مثل وقتی از بحث پرخوری منگول میگفتم بحث فست فود و سیبزمینی سرخکرده را مطرح کردم. به عبارت دیگر چیزهایی در قصه مطرح میشود که بچهها به نوعی با آن همذاتپنداری کنند.
شیرمحمدی دربارهی دیدگاه دیگر در بازنویسی این قصه گفت: بحث دیگر حذف خشونت قصه بود. موضوعی که بهطور ویژه در این قصه هم به تجربه و هم در گفتوگو با دوستان و روانشناسان حوزهی کودک با آن روبهرو شده بودم بحث خشونتی بود که در برخی از این داستانها وجود دارد که برای کودک و خردسال سنگین و ناخوشایند است.
او با تاکید بر اینکه نباید برای خردسال چنین مسایل خشنی مطرح شود، افزود: برای مثال سعی کردم شخصیت گرگ را با ایجاد بلاهت در صدای او تا حدی تلطیف کنم.
این قصهگو تاکید کرد: هدف من تنها کم کردن خشونت و جذابیت بیشتر قصه بود. این بدان معنی نیست که نباید شنگول و منگول قبلی دیگر اجرا شود.
به گفتهی او کاری که انجام داده پیشتر هم در قصهگوییها بوده است و بهویژه قصهگویان خارجی بیشتر سراغ چنین کارهایی میروند.
شیرمحمدی بازنویسی و بهروز رسانی قصههای دیگری مانند چوپان دروغگو و اجرای داستان آن در فضای مجازی و تلگرام یا کدو قلقله زن و... را هم آماده کرده که در قالب صوتی یا انیمیشن ارایه خواهند شد.