گفتوگو: فرناز میریمجموعهی «نیاکان ما» با دبیری مهدی میرکیایی و با هدف آشنایی مخاطبان کانون با موضوعهای تاریخی و ریشهدار در فرهنگ ایران از سوی انتشارات کانون پرورش فکری منتشر میشود و تلاش دارد نگاه متفاوتی به سرگذشت ایران داشته باشد و تاریخ را در دل زندگی مردم و فرهنگ آنها جستوجو کند. از آنجا که سرگذشت ایران، تنها در جنگها و آمدن و رفتن سلسلهها و پادشاهان خلاصه نمیشود و در زندگی و فرهنگ مردم ایران زمین نیز نکتههای جالب و شگفتانگیزی میتوان پیدا کرد این مجموعه به موضوعهای متنوعی مانند سرگذشت گاهشماری در ایران یا سرگذشت ورزش در ایران پرداخته است. امسال «گوی و چوگان» (سرگذشت ورزش در ایران) از این مجموعه و به قلم جمالالدین اکرمی و تصویرگری محمد حقانی برای گروه سنی «د» به چاپ سوم رسید. برهمین اساس گپ و گفتی با اکرمی داشتیم و جزئیات بیشتر کتاب را از زبان او جویا شدیم.
در آغاز کمی از سابقهی آشنایی و همکاریتان با کانون پرورش فکری بگویید؟
از سال ۵۵ به عنوان مربی هنری با کانون آشنا شدم. با آقای پرویز کلانتری، مسوول بخش هنرهای تجسمی کانون کار میکردم. ابتدا به عنوان مربی نقاشی به روستاهای گیلان و سپس اصفهان میرفتم. بعد از انقلاب بیشتر به صورت حاشیهای با کانون همکاری داشتم. یعنی به عنوان مدرس با مربیان نقاشی یا در کارگاههای کانون کار میکردم و سپس به عنوان نویسنده کارم را ادامه دادم.
به سراغ کتاب «گوی و چوگان» برویم. چرا در این اثر به سرگذشت ورزش در ایران زمین پرداختهاید و موضوع ورزش را انتخاب کردهاید؟
انتشارات کانون این پروژه را به ثبت رسانده بود و زمانیکه من آمادگی خودم را برای همکاری با این مجموعه اعلام کردم موضوع ورزش را در نظر گرفتم. به این دلیل که هم به این موضوع علاقه داشتم و هم بهنظرم موضوعهای گفتنی جذابتری در این مبحث وجود دارد. در تالیف این کتاب از منابع بسیاری استفاده کردم که البته بیشتر مطالب بعد از اسلام در کتاب منتشر شده است. هرچند بحث نیاکان ما به ۷هزار سال قبل باز میگردد و حتی نشانههای ورزش در تمدن ایلامیان را نیز داریم. اما به هر روی چکیدهی کوتاهی از ورزش در ایران قبل از اسلام در کتاب آمده است.
بهنظر شما پرداختن به موضوع ورزش از نگاه تاریخی تا چه اندازه جای کار دارد؟
پرداختن به این موضوع، کتاب خیلی حجیمتری را لازم داشت؛ چراکه داستانهای زیادتری در این زمینه وجود دارد. شاید جذابترینشان به دوران سربداران در ایران بازگردد که ورزش مردمیتر شد و فرمانروایان ایرانی از دل ورزشکاران شکل گرفتند. به عبارت دیگر از دل آنهایی که به زورخانهها میرفتند و کشتیهای پهلوانی انجام میدادند. مانند پهلوان عبدالرزاق بیهقی یا پهلوان خواجه علی موید. این بخش از تاریخ ورزش برای من خیلی جذاب و شیرین بود که بخشی از فرمانروایان برآمده از میان این پهلوانان بودند.
در این کتاب علاوه بر روایت تاریخ ورزش به نوعی به سراغ معرفی و بیان سرگذشت پهلوانان نیز رفتهاید؟ چرا این بخش را نیز در کتاب گنجاندهاید؟
پهلوانی در ایران ورزش باستانی ما است. حالا چرا در این بخش گنجانده میشود چون خصلت ورزشی خیلی در آن برجستهتر است. در دورهی صفوی «شاطر»ها به عنوان پیک یا پیامرسان کار میکردند و پیام پادشاه را از این سو به آن سوی کشور آن هم با دویدن میرسانند. در حقیقت کنش آنها تا حد زیادی کنش سیاسی- اجتماعی بوده اما با ورزش دنبال شده است.
پهلوانی برپایهی ورزش زورخانهای بنا شده است. آن هم ورزشی که نشانههای اخلاقی دارد و برای مثال شما باید به عنوان نماد فروتنی سرتان را خم کنید تا بتوانید از در زورخانه وارد شوید یا دیگر کنشها که همگی منشا اخلاقی دارد. خصلتهای پهلوانی در زمان صفویه متفاوت میشود و در خدمت پادشاه به عنوان ارتش درمیآید. اما دورانی هم بوده که به عنوان عامل درباری و به یک ضد قهرمان تبدیل میشود. در هر روی هرچند کنشهای سیاسی به دنبال دارد اما اساسا برگرفته از ورزش است و مردم آنها را به عنوان ورزش میشناسند. حتی در دورهی معاصر جهان پهلوان غلامرضا تختی را داریم که از یک سو ورزشکار است و ما او را به عنوان کشتیگیر میشناسیم. یعنی ورزشی که جزو ورزشهای باستانی ایران است اما خود تختی خواسته یا ناخواسته به یک چهرهی سیاسی نیز تبدیل میشود. ما نمیتوانیم اینها را از هم جدا کنیم چون پایگاه اصلی آنها ورزش است و از ورزش شروع کرده تا به دیگر جایگاهها رسیدهاند.
کتاب برای چه گروه سنی مناسب است؟
این کتاب برای گروه سنی نوجوان است. اما نمیتوان آنرا فقط به یک گروه سنی محدود کرد؛ چراکه خیلی از بزرگسالان نیز با کنجکاوی این کتاب را ورق میزنند و حتی تصاویر کتاب را بزرگترها نیز دوست داشتند و آنرا به خواستههایشان نزدیک میدیدند.
بهنظر شما چه اندازه ضرورت آموزش مفاهیم تاریخی برای کودکان و نوجوانان در قالب مجموعههایی مانند «نیاکان ما» احساس میشود ؟
بعضی وقتها از کلیدواژهی کتابهای کمک درسی استفاده میکنیم اما متاسفانه در ایران کتابهای کمک درسی مفهوم دیگری پیدا کرده و بیشتر به صورت حلالمسایل در آمده است. درحالیکه به این کتابها هم میتوان کتابهای کمکآموزشی گفت. به این مفهوم که کتاب کمک درسی هستند و در کنار درس تاریخ یا تعلیمات اجتماعی یا حتی فراتر از آن در بخش ادبیات خیلی میتوانند به بچهها کمک کنند بهویژه اگر به صورت رمان دربیایند. به این معنا که چنین کتابهایی برای بچهها خیلی خواندنیتر هستند تا اینکه چکیدهای از سلطنت یک پادشاه را در کتاب بگنجانیم و از آن به عنوان کتاب درسی یاد کنیم. تصور میکنم اگر این فرهنگ وجود داشته باشد که در کنار کتابهای درسی دانشآموزان چنین کتابهایی را به عنوان کتابهای کمک درسی نیز معرفی کنیم خیلی برای آنها جذابتر خواهد بود. مجموعه کتابهای «نیاکان ما» خیلی میتواند برای ارتقاء جایگاه دانشآموز به عنوان یک شخصیت پژوهنده موثر باشد. این نوع کتابها بخش جداییناپذیر ادبیات کودک و نوجوان است و نباید بگوییم مانع درس خواندن آنها میشود. متاسفانه کتاب غیردرسی خواندن اغلب از سوی اولیا و معلمان به عنوان مزاحم محسوب میشود و حتی یکی از بنگاههای چاپ کتابهای کمک درسی راهحلی نوشته بود مبنی بر اینکه روزهای امتحان کتابهای غیردرسی را از دسترس بچهها دور کنید. در حالیکه معتقدم این کتابها خیلی به حافظهی بچهها کمک میکند و علاوه بر کتاب درسی، مطالب و واژگان کتابهای غیردرسی را نیز به گنجینهی واژگان خودشان میسپارند.
«گوی و چوگان» روایتی داستانی دارد آیا این شیوهی نگارش در راستای تاثیرگذارتر بودن ادبیات داستانی بر کودکان و نوجوانان بوده است؟
هرچند روایت این اثر تاحدی داستانی است اما نمیتوان آنرا به عنوان یک کتاب داستانی حساب کرد؛ بلکه در گروه کتابهای ادبیات غیرداستانی است. برای مثال کتاب دیگری با نام «آناهید ملکهی سایهها» دارم که که دربارهی شاپور اول ساسانی و یک رمان تاریخی است. آن اثر رمان و ادبیات داستانی است؛ چراکه به کل از داستان شروع میشود و با تخیل نویسنده و روایتهای تاریخی همراه است تا رمان به پایان برسد. اما در «گوی و چوگان» به هیچوجه نمیتوانستم از تخیلم استفاده کنم. حتما باید مطالب کتاب منبع میداشتند و به منابع مختلف ارجاع میدادم تا یک اثر مستند باشد.
گفتنی است کتاب «گوی و چوگان» در سال ۲۰۱۷ در فهرست کلاغ سفید کتابخانهی مونیخ جای گرفته است. کتابخانهی بینالمللی مونیخ هر سال از میان کتابهای سراسر دنیا که به زبانها و از کشورهای مختلف به این کتابخانه میرسند با کمک کارشناسان و برای ارتقای کیفیت کتابهای کودکان در کشورها و زبانهای مختلف فهرستی از کتابهای قابل خواندن و تشویق به خواندن را به علاقهمندان کتاب کودک در سراسر دنیا معرفی میکند. بهطور معمول از هر کشور یک تا چهار کتاب در این فهرست قرار میگیرد.
جمالالدین اکرمی، شاعر، نویسنده و پژوهشگر متولد سال ۱۳۳۶ در سمنان و کودکیاش را در کتابخانهی کانون پرورش فکری این شهر گذرانده است. سال ۱۳۵۵ در دانشگاه تهران و در رشتهی نقشهبرداری و زبان فرانسه مشغول تحصیل شد. پس از انقلاب در مجلهی کیهان بچهها و سپس به عنوان معلم هنر در مدارس تهران کار کرد. در سال ۱۳۶۸ مجلهی کوشش را در کانون پرورش به راه انداخت و نخستین کتابش در همین سال منتشر شد. او تاکنون توانسته است جایزهی کتاب سال رشد، کتاب سال کانون پرورش، جایزهی پرنده آبی و کتاب سال شهید غنیپور را برای آثارش به خود اختصاص دهد.