به گزارش روابطعمومی ادارهکل کانون استان سمنان، علیمراد خرمی کارشناس فرهنگی کانون پرورش فکری استان مازندران، مدرس و داور قصهگویی در ابتدای این گفتوگو درخصوص چیستی قصه و میزان اهمیت آن در زندگی انسانها اظهار داشت: قصه، بیان وقایعی است غالباً خیالی که در آنها معمولاً تأکید بر حوادث خارقالعاده، بیشتر از تحول و تکوین آدمها و شخصیتها است.
خرمی خاطرنشان کرد: در قصه، محور ماجرا بر حوادث خلقالساعه استوار است و قصهها را حوادث به وجود میآورند و در واقع رکن اساسی و بنیادی آن را تشکیل میدهند، بیآنکه در گسترش بازسازی آدمهای آن نقشی داشته باشند، بهعبارت دیگر شخصیتها و قهرمانان در قصه کمتر دگوگونی مییابند و بیشتر دستخوش حوادث و ماجراهای گوناگون واقع میشوند.
داور قصهگویی درخصوص اهمیت قصه نیز بیان داشت: هنر قصهگویی از روزهای آغازین آفرینش آدمی تاکنون نقش خود را بهعنوان یک ابزار مفید سرگرمی، وسیلهی انتقال ارزشهای فرهنگی و پیوند دهنده و محکمکنندهی ارتباط میان نسلها، همچنین یک قالب و روش مؤثر تربیتی حفظ کردهاست.
خرمی دربارهی نقش تربیتی قصهها یادآور شد: قصه، همواره بهترین ابزار تربیتی خداوند و انبیا برای هدایت بشر بود و افلاطون در کتاب جمهور به قصهگویی بهعنوان ابزار مؤثر تربیتی اشاره کرده و عرفا از این ابزار فرهنگی بهره بردهاند و پدران و مادران ما هم همین راه را رفتهاند؛ حتی سینما و تئاتر و تلویزیون نیز قصهها را دستمایه اصلی کار خود قرار دادند و به نوعی قصهگویان مدرنی هستند که با روشی امروزیتر به روایت قصه میپردازند.
مدرس قصهگویی در بخش دیگر سخنانش خطاب به والدین، گفت: اگر دوست دارند فرزندانی باهوش، خلاق، باتجربه و سیراب از محبت تربیت کنند، برایشان قصه و افسانه بگویند.
وی در ادامه گفت: انیشتین در پاسخ به مادری که از او راهنمایی میخواست تا چه کند که فرزندش مانند او تربیت شود سهبار تأکید کرد که برایش افسانه بخوان. افسانهها با تخیل سر و کار دارند. از اینرو تخیل کودک را تا دوردست پرواز میدهند و بالهای خیال کودک را ورزیده و کارآزموده میکنند به او جرأت و شهامت میبخشند. قدرت تخیل به اضافه جرأت و شهامت، به خلاقیت و در نهایت به رشد و اختراع و اکتشاف میانجامد.
خرمی با وجود گسترش ابزار ارتباطی مدرن بر نیاز به قصهگویی بهعنوان یک ابزار و روش ارتباطی تأکید و اظهار کرد: قصهها دغدغههای کلی و اساسی بشر را روایت میکنند و از روایت پیچیده برخوردار نیستند و با این حال جذاب و تأثیرگذارند و عمری به درازای عمر آدمی دارند و در مسیر و مسیل رود رونده زمان، غلتیدند و تراش خوردند و سینهبهسینه روایت شدند تا به ما رسیدند.
داور قصهگویی با بیان اینکه روزآمدی و نوگرایی حتماً یک ضرورت انکارناپذیر است، گفت: این ضرورت با کارآمدی قصههای بومی و قصهگویی به روش سنتی، به هیچ روی در تضاد نیست و هر دو جذابیت و کارآیی خاص خودشان را دارند؛ البته قصههای بومی میتواند دستمایهی نویسندگان و قصهگویان برای آفرینش قصههای نو باشد و نوع روایتکردن هم میتواند با استفاده از تکنولوژی روز نو باشد، چنانکه اکنون هم هست و امروزه سینما و تلویزیون حتی بسیاری از بازیهای رایانهای خود راوی قصههای کهن و تازه هستند.
هنر قصهگوی خوب؛ تقویت مطالعه، تمرین و تمرکز
خرمی در پایان سخنانش درخصوص ویژگیهای یک قصهگوی خوب تصریح کرد: مطالعه، پژوهش، تمرین و تکرار، تربیتیافتگی صدا و لحن، پوشش مناسب با فضای قصه، توانایی برقراری تعامل با مخاطب، برخورداری از دایره واژگان گسترده، آشنایی با دانش زبان بدن، آشنایی با ذخایر ارزشمند ادبی و فرهنگی مانند قصهها، شعرها، کنایهها و ضربالمثلها، متون دینی و داشتن هوشمندی لازم از لوازم و ویژگیهایی است که یک قصهگوی خوب باید داشته باشد و قصهگوی خوب کسی است که با مطالعه و تمرین و تمرکز پیدرپی، هنر خود را تقویت کند، ویژگیها و تواناییهای خود را در این هنر کشف کند و گوهر وجودی خود را با ظرافت و هنرمندی تراش بدهد. سپس با درک درست شرایط خود و مخاطبانش مناسبترین قصه را برای نقلکردن انتخاب کند و با آفریدن یک رابطهی سهطرفهی خوب و مؤثر میان روایت، خود بهعنوان راوی و مخاطب فضای قصهگویی را هربار با شکل و شمایلی تازه بیافریند.