زینب مرتضاییفرددرخشش کانونیها در ژاپن
کانون پرورش فکری برای خیلی از کودکان و نوجوانان سابق و آدم بزرگهای حالا بسیار جذاب است. هم هنرمندان بسیاری تا امروز درباره پیشینه شکلگیری شخصیتشان در سایه فعالیتهای کانون حرف زدهاند و هم خیلی از ما تجربه لحظههای خوشی را در آن داشتهایم، آنقدر که همین دیروز موقع نوشتن گزارش، همکارانمان هم از شنیدن نامش لبخند به لب آوردند و محمدصادق علیزاده، دبیر گروه هم یادآوری کرد اولین فعالیتهای فرهنگیاش در سنین کودکی در کانون شکل گرفته و هنوز هم با همان حال خوش آن سالها در عرصه فرهنگ فعالیت میکند یا ساناز قنبری، خبرنگار سینماییمان که اولین جرقههای علاقهمندیاش به هنر را در تئاترهای کانون پیدا کرده است و....
خب حالا ربطش به ماجرای نقاشیهای کودکان ایران و موفقیتش در جشنواره ژاپنی در چیست؟ در اینکه «جی کیو ای» چیست؟ الان برایتان میگویم. کودکان و نوجوانان ایرانی هم مانند بسیاری از همسن و سالانشان در سراسر دنیا برای جشنواره «جی کیو ای» نقاشی کردهاند، اما از بین ۱۴ هزار و ۲۰۹ اثر رسیده از ۹۸ کشور جهان، چهار نفر از اعضای مراکز فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان موفق به دریافت جایزه شدهاند. کانون هنوز هم بلد است برای بچهها پناه باشد و رویاهای کودکانهشان را جان بدهد. هنوز هم بلد است کمکشان کند رنگهای تازهای را برای جهان خاکستری که در آن زندگی میکنیم، کشف کنند و دنیا را به تحسین وا دارند. کانون هنوز میدرخشد و میدرخشاند، مگر این اتفاق کمی است؟
شمالم تا جنوبم عشق
چهار برگزیده ایرانی از چهار مرکز استانی کانون توجه چشم بادامیها را به خود جلب کردهاند. نازنین یزدی ۱۰ ساله از مرکز فرهنگی هنری کانون بافت استان کرمان، مهدیه جعفرپور ۱۱ ساله از مرکز فرهنگی هنری شماره ۲ کانون اردبیل و ثمین محجوب ۱۰ ساله از مرکز فرهنگی هنری شماره یک کانون کرمانشاه موفق به کسب جایزه اول بخش بینالملل و پریا طلوعی ۱۴ ساله از مرکز فرهنگی هنری کانون بندر انزلی استان گیلان موفق به دریافت دیپلم افتخار بخش بینالملل این دوره از مسابقه شدهاند. بچههایی که از پایتخت و کلانشهرها دورند این را میتوان در تصاویری که با رنگهای جاندار هم روایتش کردهاند، تماشا کرد. دو استان شمالی البته یکی در شمال کشور و دیگری شمال غربی و دو استان مرکزی و تقریبا واقع در جنوب ایران، یزد و کرمان نگاه بچههای جغرافیای خاص و متفاوت ایران را نشان میدهند.
نکته جالبتر را هم میتوان در این دید که هر چهار برگزیده دخترانی هستند که رنگها و تصاویری را خلق کردهاند که محیط انسانی و طبیعی با هم و در کنار هم زیبا میشوند و معنی پیدا میکنند.
زندگی با طبیعت
بچهها با طبیعت زندگی را میآموزند. همانطور که انسانهای نخستین هم کنار طبیعت بزرگ شدند و زیستن را رفتهرفته یاد گرفتند. هر جا آدمیزاد به طبیعت نزدیکتر است، حیرتهایش عمیقتر و جهانبینیاش زیباتر، مگر نه اینکه پیامبران هم چوپانی میکردهاند؟
اگر مسؤولان کانون محیطزیست به روایت بچههای کلانشهرها را منتشر کنند، احتمالا محیطزیست معنای متفاوتی در کارهایشان خواهد داشت. محیطزیست میشود پارکی که اگر فرصت شود دمی در آن بازی کنند و تفریح، محیطزیست برای کودکان آپارتمان نشین احتمالا بخشی از زندگی است، نه تنیده شده با آنچه که میگذرانند... .
در نقاشیهای بچهها طبیعت ماییم و ما طبیعت، هر دو جزئی از یکدیگریم. از هم جدا نیستیم و وقتی با هم یکی باشیم، میتوانیم مراقب هم باشیم. انسان، گیاه و حیوان با هم هیچ فرقی ندارند و هر سه مکمل یکدیگرند و این همان نگاهی است که جهان امروز برای داشتنش و حفاظت از محیطزیست تلاش میکند. کاش دنیای بچههای امروز، دنیای آدم بزرگهای فردا را متفاوت از امروز بسازد.
نازنین یزدی
۱۰ ساله - بافت - کرمان
جایزه اول بخش بینالملل جشنواره
در نقاشی نازنین، انسان در محیطزیست زندگی میکند. زنهای بزرگ بالای صفحه نقاشی حضور مهم و پررنگ زنان را نشان میدهد. آدمها شاد هستند و پدر و پسر پشم گوسفندها را میتراشند و زنان دیگر، گوشه و کنار کادر مشغول کارند. یکی قالی میبافد، دو نفر دیگر مشغول رنگ کردند نخها هستند و همه در پناه مادر بزرگتری به نام طبیعت زندگی میکنند. برای نازنین، انسان و طبیعت دو مقوله جدا از هم نبوده و در هم تنیدهاند، درست مثل نخهایی که در نقاشی میچرخند و همه اجزای نقاشی را و جهان ذهنی دخترک ده ساله را به هم پیوند میدهد.
ثمین محجوب
۱۰ ساله – کرمانشاه
جایزه اول بخش بینالملل
تماشای نقاشی ثمین از نزدیک حال خوشی دارد. در جهان کودکانه او خربزه کیلویی ۴۰۰ تومان است و کدو حلوایی کیلویی ۸۰۰ تومان. اصلا برای آدم بزرگها که قیمتها در حال بلعیدنمان هستند، نگاه کردن به این نقاشی رویاپردازی شیرینی است دیگر... در نقاشی ثمین هم، محیطزیست یک مرکز خرید محلی است که در آن مردم در حال خرید میوه و سبزیجات هستند. اما محیط زندگی این دخترک و نگاهش به آدمهای اطرافش هم نکته جالبی است. زنی با چادر آن دورترها ایستاده در آستانه ورودی خاکی رنگ و کمی جلوتر مردی روی ویلچر. انگار رگههای جنگ بعد از گذر سالهای بسیار هنوز هم در ذهن کودکان منطقه که درکی از جنگ نداشتهاند زنده است.
پریا طلوعی
۱۴ ساله - گیلان
دیپلم افتخار بخش بینالملل
نقاشی پریا تمام آن تصویری است که ما از شمال داریم. نقاشی طبعا به سبب بالاتر بودن سنش نمود عینی و واقعی بیشتری دارد، اما در این کار هم میبینیم انسان و طبیعت چگونه در هم تنیده شدهاند و همزیستی دارند. مهربانی و سخاوت انسان و طبیعت نسبت به یکدیگر در این خطه از ایران بهخوبی در نقاشی قابل مشاهده است
مهدیه جعفرپور
۱۱ ساله – اردبیل
جایزه اول بخش بینالملل جشنواره
فرشها و دیوارها انگار زمین و جنگلند. بخاری گوشه خانه روشن است و آدمها در رفت و آمدند. دست پدربزرگ و تسبیحش توی کادر هستند. آدمها به هم میوه تعارف میکنند و در حال همکاریاند. شاید در اهر نقاشی مهدیه هیچ ارتباطی با محیطزیست نداشته باشد، اما او تمام آنچه را یک نوجوان برای زیست در محیط نیاز دارد، به نمایش گذاشته است. مهربانی، عشق و بازگشت تمام رنگهای رفته از زندگیهای شلوغ امروز را میتوان در کادر نقاشی این نوجوان مشاهده کرد. رنگها و نقشهایی که حتی روی لباسهای آدمهای نقاشی هم حضور پررنگی دارند.
این گزارش که روز ۵ آذر ۱۳۹۸ در روزنامه جامجم منتشر شد را اینجا مشاهده کنید.