به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خراسانرضوی، این جلسه که هفتمین نشست با موضوع نقد ادبی بود به نقد اسطورهای و پیشینه و تاثیر اسطورهها بر نقد پرداخت
رویا یدالهی در مقدمه بحث گفت: زمانی اروپائیان بواسطه قدرت نظامیشان، سرزمینهای زیادی را تسخیر کرده و بنابراین، با مردمان و فرهنگهای متفاوتی روبه رو شدند. آنها در چنین فضایی، پیوسته در تلاش بودند تا دین، آئین و فرهنگ خودشان را ترویج کنند. این نگاه از بالا به پایین، مبنای علم اسطوره شناسی بود.
یدالهی افزود: به تدریج اسطورهها به تمام حوزههای علمی از جمله زیست شناسی، تاریخ، باستان شناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی، زبان شناسی و ... وارد شد.
کارشناس میهمان انجمن نقد ادبی ادامه داد: با ورود علم روان شناسی، تحول عظیمی در علم اسطوره شناسی پدید آمد. فروید اثرگذارترین فرد در این حوزه بود. اندیشههای این فرد علیرغم اینکه توسط شاگردانش نقد شده است، در عین حال به اصطلاح زایان هم بود، بدان معنی که پس از گذشت یک قرن از تولدشان، همچنان مولد اندیشه و یا نظریههای جدید است.
یدالهی با اشاره به اینکه فروید، ساختار ذهن انسان را به سه بخش خودآگاه، ناخودآگاه و نیمه آگاه تقسیم کرد، ادامه داد؛ فروید تحت تاثیر فیزیک و مکانیک، ساختار روان را بررسی کرده و معتقد بود اگر چه ساختار روان دیده نمیشود، اما نتایج و تاثیرات روان را میتوان دید.
وی در ادامه به تفاوت نگاه فروید و یونگ پرداخت و درباره ناخودآگاه جمعی، توضیح داد و گفت: ناخودآگاه یونگ دو بخش فردی و جمعی دارد. یونگ میگوید: هم خودآگاه و هم ناخودآگاه دربردارنده یک عنصر شخصی و یک عنصر جمعی است. «Self» یا خود دایرهای است که همه ابعاد هستی ما را جمع میکند. این خود، بدون وجود و دیگران شکل نمیگیرد. در طول مسیر این خود فردی به جمعی، کهن الگوها نقش موثری دارند. در خودآگاهی جمعی به تاثیر ژنتیک و اسطورهها و باورها میرسیم ... اسطوره، مادر زبان است و امروزه بخشی زیادی از زندگی ما از همین اسطورهها گرفته شده است.
در آخرین جلسه از نقد اسطورهای، یک داستان بر مبنای الگوی سفر قهرمان «جوزف کمپیل» بررسی شد و اعضا با بررسی این نظریه، درباره اسطورهها بحث کردند.