به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خراسانرضوی، این انجمن با محوریت نقد و بررسی آثار اعضای کارگاه داستان و با حضور حسین عباسزاده؛ داستاننویس و کارشناس مهمان؛ میترا شجاعی مقدم؛ مسئول انجمن ادبی مهتاب، الهام فلاح یساولی؛ مربی ادبی و دبیر انجمن ادبی مهتاب قوچان و ۱۳ عضو از ساعت ۱۷ تا ۱۹ برگزار شد.
داستان «پیرمرد» نوشتۀ احمد رشید و «دست در دست هم» نوشتۀ محمدجواد مهماندوست که از قبل توسط حاضرانِ انجمن خوانده شده بود، در این جلسۀ دوساعته نقد و بررسی شد.
بهاره محمدی عضو انجمن ادبی مهتاب قوچان در نقد داستان «پیرمرد» گفت: «کشمکشهای این داستان فکری و اخلاقی بود و نویسنده خوب به کشمکشها پرداخته بود و مخاطب درگیر میشد. به نظرم نویسنده اگر به بخشی از حرفهایی که پیرمرد دربارۀ آنها صحبت میکند، میپرداخت، با روایت جذابتری روبرو بودیم. نویسنده مسئلۀ داستان را به خوبی مطرح کرده و به پاسخ آن رسیده است. اما به نظرم اگر شخصیتها بیشتر پرورانده میشدند، بهتر بود. داستان پیرمرد به زعم من از داستانهای نمادین است و قابل تأویل.»
حسین عباسزاده؛ کارشناس انجمن ادبی در نقد داستان احمد رشید به زاویۀ دید اشاره کرد و افزود:
«در داستان کوتاه نباید تغییر زاویۀ دید داشته باشیم، مگر به ضرورت. این داستان در نیمۀ اول از زاویۀ دید دانای کل و در نیمۀ دوم از زبان شخصیت اصلی روایت میشود. اما از آنجا که گفتههای شخصیت اول به درازا میکشد و بخش قابل توجهی از داستان را دربرمیگیرد، بیآنکه نویسنده بخواهد، دو زاویۀ دید داریم. نویسنده میتواند با حفظ زاویۀ دید دانای کل به کنشهای شخصیت اشاره کند. همین اشاره به کنشها سبب مکث در روایت اول شخص میشود و به وحدت زاویۀ دید میانجامد.»
عباسزاده سپس به ویژگیهای داستان کوتاه اشاره کرد و افزود: «داستان کوتاه ویژگیهایی دارد که آن را از داستان بلند و رمان متمایز میکند و این تنها به تعداد کلمات محدود نمیشود. قرار است در یک زمان و مکان محدود و با یک شخصیت اصلی و یک اتفاق و یک درونمایه قصهای را روایت کنیم.» وی افزود: «ما در شروع داستان طرح سوال میکنیم؛ در میانۀ داستان سوالها را گسترش میدهیم و در پایان، سوال را پاسخ میدهیم. در ابتدای داستان «پیرمرد» نوشتۀ احمد رشید، سوال مطرح میشود و این طرح سوال به خوبی انجام شده است. همین طرح طبیعی سوال یکی از نکات قوت این داستان است. اما داستان در میانه دچار ضعف شده است. میانهای لاغر که گسترش نیافته است. از اینرو همذاتپنداری مخاطب را در پی ندارد. مسئلۀ طرحشده در این داستان خیلی زود به پاسخ میرسد و مخاطب را درگیر نمیکند.» کارشناس مهمان نکاتی را برای بازنویسی این داستان به خصوص در بخش میانی مطرح کردند.
سپس اعضای انجمن به نقد داستان «دست در دست هم» نوشتۀ محمدجواد مهماندوست پرداختند.
یگانه خموش عضو انجمن ادبی مهتاب قوچان در نقد این داستان گفت: «اگرهدف نویسنده را از این داستان القا زندگی خاکستری این فرد به خواننده بدانیم، باید بگویم که در آن موفق بوده است. به نظرم زاویه دید خوب انتخاب شده است چون واقعا هیچکس مثل خود آدم نمیتواند درونیات کسالتبارش را برای دیگران بازگو کند.
به نظرِم داستان یک خط صاف بود که هیچ نقطه اوج و فرودی نداشت. من از اولین قسمتی که گفت میخواهم بیرون بروم، توانستم جمله آخر داستان را حدس بزنم و خواننده خیلی کم به خواندن این داستان راغب میشود. همچنین شخصیت پردازی، عمیق نبود. من هر بار که داستان را خواندم شخصیت اصلی را به گونه ای دیگر متصور شدم(البته که همشون یک مرد میانسالِ تنها با پالتو خاکستری و ریش بلند بودند) و به نظرم این قسمت جای کار داشت.
چند قسمت به نظرم کلماتی اضافه آورده شده مثلا وقتی می گوید: «مگه نمی بینی؟ داخل پارک» به نظرم در این قسمت /داخل/نه تنها کلمه اضافه ای بود بلکه حتی به شخصیت این فرد آسیب زده است. چون باتوجه به اینکه این فرد، آدم کسلی است، سعی می کند در جواب افراد که در کارش دخالت می کنند یا بهتر است بگویم فضولی به جوابهای تلگرافی بسنده کند، همانطور که وقتی دونفری که توی ماشین بودند اعتراض کردند اصلاعکس العملی از خودش نشان نداد. این عوامل یکدستی اثر را بر هم زده است.»
احمد رشید، عضو انجمن ادبی مهتاب قوچان در نقد داستان محمدجواد مهماندوست گفت: «داستان درباره پیرمردیست که تصمیم میگیرد در دوران قرنطینه از خانه بیرون برود و وقتی که بیرون میرود با تغییراتی مثل بسته بودن مغازهها و پارکها و خلوت بودن و ضدعفونی کردن خیابونها روبه رو میشود. در نهایت به خانهاش برمیگردد. سوالی که برای من پیش میآید این است. اتفاق داستان در کجاست؟ نوشته پستی و بلندی ندارد و روی یک خط صاف فضای بیرون از خانه را توصیف میکند و البته که برای من این توصیفات ملموس بود اما نوشته اتفاقی نداشت و در پی آن کشش و تعلیقی هم وجود ندارد.
در آغاز داستان برای منِ خواننده سوال هایی به وجود آمد. چرا خواننده باید چندین جمله بخواند تا بعد بفهمد که آن جملۀ اول را گوینده از تلویزیون به پیرمرد میگوید. میشود روشنتر نوشت تا این ابهام پبش نیاید. در میانۀ داستان هم وقتی پیرمرد در دلش میگوید (البته حدس میزنم که پیرمرد توی دلش گفته) : «اینها هم پول مالیات اضافه آورده اند، نمیدانند چه کارکنند» که خب با اینکه تقریبا واضح است که چه کسی حرف زده اما باز هم در متن گفته نشده است.
سوال دیگری که برای من پیش آمد این بود که چرا پیرمرد خواست برود بیرون از خانه؟ در داستان گفته شده که چندین روز است که در خانه مانده و شاید این را برساند که پیرمرد خسته شده. اما چیز دیگری که هست پیرمرد حرف گوینده تلویزیون را مسخره میکند و آیا متوجه منظور دست در دست هم میدهیم گوینده نشده؟ اگر نشده که چرا بیرون رفت؟ با اینکه به خطری که بیرون هست آگاه است و اگر که منظور گوینده را متوجه شده، آیا برداشتش نشانۀ شوخی و دست انداختن دارد؟
میشود با عوض کردن بعضی از کلمات نثر داستان را شیواتر کرد. جوری که به انتقال منظور نویسنده هم بیشتر کمک کند.»
حسین عباسزاده؛ کارشناس مهمان به نقد داستان «دست در دست هم» نوشتۀ محمدجواد مهماندوست پرداخت. ایشان در ابتدا به قلم روان مهماندوست اشاره کرد و آن را یکی از نقاط قوت این داستان دانست. سپس به ۳ سوال اساسی که نویسنده باید در پی پاسخگویی به آنها باشد پرداخت: «اگر داستانی نتواند به این سوال پاسخ دهد، نشانۀ ضعف آن داستان است. و آن سه سوال اینهاست: برای چه کسی، چه اتفاقی، چگونه میافتد؟ چه کسی همان شخصیت است که رکن مهم داستان است. چه اتفاقی، به اتفاق در داستان میپردازد. ما داستان بدون اتفاق نداریم. اتفاقها در داستان یا درونیاند یا بیرونی. در بحث چگونگی، باید بر پرداخت داستانی متمرکز شویم. اینکه چگونه به اتفاق داستان میپردازیم و آن را بیان میکنیم.»
کارشناس مهمان در ادامه به روایت خطی این داستان اشاره کرد و گفت: «نکتهای که نویسنده باید به آن توجه کند این است که در این داستان با روایتی خطی مواجهیم، روایتی که عمیق نیست. ما به دو شیوه میتوانیم به داستان عمق بخشیم. شیوۀ اول آن است که اتفاقات و ماجراهایی را وارد داستان کنیم. و در شیوۀ دوم از لحاظ معنایی به داستان عمق دهیم و آن را چندلایه و تأویلپذیر کنیم.»
حسین عباسزاده سپس این سوال را مطرح کرد: چگونه میتوانیم به داستانی که خالی از اتفاق بیرونیست، معنا و عمق بخشیم؟
کارشناس مهمان در پاسخ به این سوال بر کارکردهای حقیقی و مجازی اشیاء تأکید کردند. ایشان افزودند: «نویسندۀ داستان «دست در دست هم» میتوانست از عناصر داستان برای عمقبخشی به آن استفاده کند. نویسنده باید از عناصر و ابزارهایی که در اختیار دارد، استفادۀ هدفمند کند. به جزئیات زمانی و مکانی توجه کند و آنها را در راستای درونمایه و اندیشۀ داستان به خدمت گیرد. این داستان عناصر خوبی دارد و پتانسیل تبدیل شدن به یک داستان عمیق و تأویلپذیر را داراست.»
چهاردهمین انجمن ادبی مهتاب قوچان در فضای مجازی و با حضور حسین عباسزاده، داستاننویس و کارشناس مهمان، میترا شجاعی مقدم، مسئول انجمن ادبی مهتاب، الهام فلاح یساولی؛ مربی ادبی و دبیر انجمن ادبی مهتاب قوچان و ۱۳ عضو در ساعت ۱۹ به کار خود پایان دارد.