با سلام و تبریک به مناسبت انتخاب داستان شما به عنوان برگزیده جشنواره ادبی خاتم، لطفا خودتان را معرفی کنید:
• بهنام خداوند رنگین کمان، خداوند بخشندهی مهربان.
یلدا پاشایی هستم ۱۴ ساله، کلاس دوم متوسطه اول، عضو مرکز فرهنگی هنری شماره ۳ همدان.
سوال: از کانون برایمان بگویید. چند سال است که عضو کانون هستید؟
• از ۷ سالگی با کانون آشنا شدم و از همان ابتدای ورودم آن را محیطی زیبا و صمیمی و دوستداشتی دیدم.
سوال: چطور شد در کارگاه داستان نویسی شرکت کردید؟
• روزهایی که در طرح کانون مدرسه به کانون مراجعه میکردیم، اگر کارکاه ادبی برگزار میشد حتما شرکت میکردم ولی تقریبا ۴ سال است که به طور مرتب در این کارگاه شرکت میکنم. سال اول در کارگاه ادبی خانم سمواتی و ۳ سالی هم هست که افتخار شاگردی خانم کریمی را دارم و در کارگاه ادبی ایشان شرکت میکنم.
سوال: نقش کارگاه داستان نویسی را در موفقیت خود چگونه میبینید؟
• من هرچه دارم مرهون زحمات مربیانم در کانون پرورش فکری است، این موفقیت بزرگ هم که اخیرا شامل حالم شده را نتیجهی زحمات مربیان خوبم در کارگاه ادبی کانون میدانم.
سوال: اصلا چطور شد وارد کانون شدی ؟
• همانطور که گفتم همه چیز از طرح کانون مدرسه شروع شد. روزهایی که به اتفاق همکلاسیهایم از مدرسه به کانون میآمدیم و این روزها بهترین لحظات عمرم حساب میشد، مخصوصا اینکه برای اولین بار در کارگاه ادبی شرکت کردم، مربی کارگاه خانم سمواتی بود، در فضایی شاد و پر انرژی، شروع به کار کردیم. کارگاهی که علاوه بر یادگیری تکنیکهای داستاننویسی ساعات خوشی در کنار مربی و دوستانم رقم خورد.
سوال: داستان شما برگزیدهی پنجمین جشنواره ادبی خاتم شدهاست. میشود خلاصهی کوتاهی از داستانتان را برای ما تعریف کنید؟
• داستانم در مورد سحر دختری است که قلب یک قاری کشوری به او اهداء شده و بعد از ملاقات با خانوادهی پسر متوجه میشود که قلبی که در سینهی او میتپد چقدر با ارزش است.
سوال: آیا فکر میکردی زمانی جزو برندگان جشنوارهی کشوری شوی؟
• خیر اصلا تصورش را هم نمیکردم، بهخاطر اینکه دوستانم در کارگاه، داستانهای فوقالعادهای نوشته بودند، واقعا به فکرم هم نمیرسید که برگزیدهی کشوری شوم.
سوال: کانون و مربی ادبیات در برگزیده شدن اثرت چقدر موثر بوده؟
• صادقانه میگویم بیشترین نقش را کانون و مربی ادبیام در موفقیتم داشتهاند. خوشحالم که جایی مثل کانون وجود دارد که کسانی که علاقه و استعداد خاصی دارند، مراجعه و استعدادهایشان را شکوفا میکنند.
همچنین از صمیم قلب از مربی عزیزم خانم معصومه کریمی تشکر میکنم که بیشترین نقش را در موفقیتم داشتند و خود نیز برگزیدهی چهارمین جشنواره ادبی خاتم در سال گذشته بودند و با راهنمائیها و تشویقهای ایشان توانستم این داستان را بنویسم .
سوال: آیا میخواهی کارگاه داستان نویسی را ادامه دهی یا خیر؟
• بله حتما ادامه میدهم چرا که از بودن در کنار مربی و دوستانم لذت میبرم و همچنین دوست دارم بیشتر از قبل با دنیای داستاننویسی آشنا شوم که انشاالله در آینده نویسندهی خوبی شوم. در آخر از مربی خوبم خانم کریمی و همچنین مربیان عزیزم در مرکز شماره ۳ همدان تشکر و قدردانی میکنم و دستشان را میبوسم.
از شما عضو بسیار خوب و فعال مرکز شماره۳ همدان که وقت تان را در اختیار ما گذاشتید تشکر میکنم و از صمیم قلب برای شما و دوستان خوبتان آرزوی موفقیت دارم.