بازنویسی خلاق برای کودکان و نوجوانان ضروری است

هم‌زمان با بزرگداشت مهدی آذریزدی نشستی مجازی در کانون پرورش فکری برگزار و به تفاوت میان بازنویسی و بازآفرینی و ضرورت وجود هر کدام برای بچه‌ها پرداخته شد.

به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون، نشست تخصصی «بررسی، نقد و آسیب‌شناسی بازآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان»، ۱۸ تیر، به مناسبت روز ملی ادبیات کودک و نوجوان و بزرگداشت مهدی آذریزدی، به شیوه برخط و از طریق سایت کانون مجازی برگزار شد.

مصطفی رحماندوست شاعر و نویسنده در ابتدای این نشست به تعریف بازنویسی و بازآفرینی پرداخت و گفت: ساده‌نویسی که از نامش پیداست، نویسنده در این روش به آسان کردن واژه‌ها می‌پردازد و کلمه‌ای را جایگزین کلمه دیگر می‌کند. بازنویسی کمی دشوارتر است و اندکی خلاقیت می‌طلبد چراکه نویسنده، متنی را از نو و دوباره می‌نویسد اما بازآفرینی یک کار خلاقه است و هر کسی از عهده انجام آن برنمی‌آید.

شاعر مجموعه «ترانه‌های نوازش» بازآفرینی را به دو دسته تقسیم و بیان کرد: ما با بازآفرینی خلاق و بازآفرینی متکی به متن روبه‌رو هستیم. فردوسی در شاهنامه به بازآفرینی خلاق پرداخته و شالوده قصه‌ها را از نو چیده؛ برای مثال در داستان‌های ما به «سیمرغ» اشاره شده اما فردوسی از سیمرغ، یک شخصیت ساخته که در جای جای زندگی رستم حضور دارد.

رحماندوست در پاسخ به این‌که آیا بازنویسی یا بازآفرینی تنها به کتاب‌های کودک محدود می‌شود گفت: اقتباس، بحث بسیار گسترده‌ای است که به مخاطب محدود نمی‌شود. به این معنی که ما نمی‌گوییم چون مخاطب ما بزرگسال است نباید برای او به بازنویسی و بازآفرینی نپردازیم. حالا چه بازنویسی که کاملا وفادار به متن است چه بازآفرینی که ممکن است شالوده را در هم بریزد تنها به کودکان اختصاص ندارد.

نویسنده «قصه دو تا لاک‌پشت تنها» با اشاره به این‌که بسیاری از متون قدیمی ما نه برای کودکان و نوجوانان مناسب است و نه جذاب، بیان کرد: ممکن است اصل یکی از متون قدیمی برای بچه‌ها مناسب نباشد اما همین متن ناهماهنگ با کودکان را می‌توان دستمایه بازآفرینی برای آن‌ها قرار داد. برای مثال شیخ بهایی در داستان «موش و گربه» از صوفی و متشرع و جنگ میان این دو گفته؛ من این داستان را بازآفرینی کردم و قصه‌ای شبیه به «تام و جری» نوشتم.

رحماندوست بازنویسی خلاق را برای بچه‌ها ضروری دانست و افزود: هیچ ناشر بازاری و نویسنده تازه‌کاری نیست که به بازنویسی ادبیات کهن برای بچه‌ها نپرداخته باشد چراکه متون قدیمی و ادبیات عامیانه، آغازگر ادبیات کودک در تمام دنیاست اما بازنویسی کار ساده‌ای نیست و نویسندگان نباید از روی ناتوانی به آن روی آورند. وگرنه اگر کسی توان بازآفرینی و نوشتن اثر خلاقانه را داشت اما تصمیم گرفت بازنویسی کند، همین نظرش خلاقه است و بازنویسی‌اش ارزشمند.

اقبال به بازنویسی بیش از بازآفرینی است

مریم جلالی پژوهش‌گر ادبیات کودک هم یکی دیگر از حاضران این نشست تخصصی بود. او هم در ارتباط با تفاوتی که بین بازنویسی و بازآفرینی وجود دارد، گفت: ما با دو نوع برداشت باز و بسته روبه‌رو هستیم. بازنویسی، در مقوله برداشت بسته و بازآفرینی، درشمار برداشت آزاد جای می‌گیرد.

این عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی به فردوسی اشاره و بیان کرد: فردوسی به بازآفرینی روی آورده چراکه «نوسازی، باز زنده‌سازی و بهسازی» سه ویژگی بازآفرینی هستند و برای خالق شاهنامه پرداختن به این سه اصل و توجه به جذابیت‌های نوشتاری متناسب با عصر خود مهم بوده است.

جلالی بازنویسی را متفاوت با ساده‌نویسی دانست و افزود: برخی معتقدند ما اجازه نداریم در متن دست ببریم و تنها می‌توانیم آن را ساده کنیم. در حالی‌که ساده‌نویسی با بازنویسی فرق دارد و آنچه در بازنویسی مورد توجه قرار می‌گیرد ادبیت متن است. یعنی می‌توان در دوباره نوشتن یک متن این عنصر ادبی بودن را به آن افزود.

این پژوهشگر ادبیات کودک همچنین بیان کرد: در بازنویسی امکان جداکردن بخش‌هایی از متن اصلی مثل قتل و خشونت تا جایی که به شالوده آن آسیبی وارد نشود وجود دارد. ضمن این‌که بازنویس باید تسلط کافی به دایره واژگان به کار رفته در اثر و همچنین متن مقصد داشته باشد برای مثال بداند «یکایک» در شاهنامه به معنی ناگهان است.

جلالی بازآفرینی را مترادف با خلق یک اثر دانست و افزود: دست نویسنده در بازآفرینی به اندازه تالیف یک اثر تازه باز است. گرچه سطح بازآفرینی‌ها هم متفاوت و در نوسان بین کمرنگ، متوسط و پررنگ است. گرچه براساس آمار منتشر شده، اقبال مخاطبان به بازنویسی بیشتر از بازآفرینی است اما پرداختن به هر دو مقوله اهمیت دارد.

این نشست به شیوه برخط و از طریق سایت کانون مجازی ساعت ۱۴ روز چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۹ برگزار ‌شد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 5 =