به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خراسانرضوی، این جلسه عصر پنجشنبه ۱۳ شهریور برگزار و با نقد داستان «سیلی» اثر مرتضی چزکی، «تابلوی نقاشی» اثر عارفه صباغی عضو تربت حیدریه و داستان «یابوی چمنزار» اثر مانی محمودزاده عضو مکاتبهای همراه بود.
عباسزاده در توضیح تاثیر پذیری داستان بر مخاطب گفت: وجود عناصر در داستان همپیوندی ایجاد میکنند تا داستان بر مخاطب تاثیر بهتری داشته باشد. بنابراین انتخاب نویسنده در استفاده از عناصر و رسیدن به یک ساختمان زیبا نقش مهمی دارد.
کارشناس میهمان انجمن در نقد داستان مرتضی چزگی گفت: از آنجا که داستان «سیلی» داستانِ موقعیت است. انتخاب زاویه دید سوم شخص، برای این داستان مناسبتر از زاویه دید اول شخص قهرمان است. چرا که در انتخاب این زاویه دید، کنشها، تصویرها و موقعیتها، بهتر منتقل میشود و چون داستان، یک اتفاق بیرونی است ما در داستانِ موقعیت به جهان درون شخصیت، کاری نداریم.
نویسنده و صاحب کتاب «خوش به حال هیچ کس» افزود: باورپذیری در داستان نکته مهم دیگری است. اگر در داستان، جریان باورپذیری اتفاق نیفتد برای مخاطب قابل قبول نیست و تاثیر پذیری داستان از بین میرود. بحث باور پذیری فراتر از اتفاقاتی است که در جهان بیرون از داستان رخ میدهد. حتی داستانهای تخیلی هم یک باورپذیری در درون خود دارند. وقتی نویسنده انتخاب درستی داشتهباشد، یک همبافتگی در عناصر داستان به وجود میآید که خود به خود تاثیر خود را بر مخاطبش میگذارد.
عباسزاده ادامه داد: تفاوت نویسنده با مردم عادی در این است که نویسنده بهتر میبیند، بهتر میشنود، بهتر حس میکند و بهتر درک میکند؛ مردم عادی هم میبینند و میشنوند و درک و احساس دارند اما نویسنده با کمیت و کیفیت متفاوتی رفتار میکند.
در داستان عارفه صباغی انسجام تصویری کم است ما در داستانهای رئال بحث توالی زمان را داریم. خب این داستان رئال است. اما به دلیل حذفیات، توالیِ زمانِ داستان گم شده است. پلِ رفتن شخصیت از یک صحنه به صحنه دیگر باید ذکر شود.
عباسزاده برای رفع این مشکل توضیح داد: راهکار این مسئله، بلندخوانیهای مکرر داستان برای خود یا دیگران است.
خالق کتاب «پشت آن تپه» ادامه داد: داستان «تابلوی نقاشی» میتوانست با اول شخص شاهد، روایت شود و ما از حال و هوای شخصیت اصلی اطلاعات بیشتری بدست بیاوریم؛ همچنین، کارکرد تابلوی نقاشی به عنوان اسم را هم متوجه نمیشویم؛ نویسنده میتوانست از تابلوی نقاشی بهره بهتری ببرد.
داستان «یابوی چمنزار» اثر مانی محمودزاده عضو مکاتبهای اثر آخری بود که مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
عباسزاده در نقد این داستان گفت: داستان را دوست داشتم. اما دلیل انتخاب اسم «یابوی چمنزار» را متوجه نمیشوم و نمادی هم در داستان وجود ندارد که این اسم را توجیه کند. کارشناس میهمان اضافه کرد: علاوه بر یکدست نبودن زبان در این داستان، انتخاب زاویه دید دانای کل نامحدود هم مناسب نبوده و بهتر بود زاویه دید در این داستان، سوم شخص محدود باشد.
عباس زاده در ادامه به موضوع پرداخت در داستان اشاره کرد و گفت: ما وقتی یک قصه داریم (بدست آمده از تخیل باشد، روایت باشد و یا مشاهده؛) باید آن را در قالب داستان بیاوریم. نویسنده «یابوی چمنزار»، قالب رئال را انتخاب و با زاویه دید دانای کل آن را روایت کرده است؛ اما چون داستان پرداخت نشده، مخاطب تاثیر پذیری خوبی ندارد. پایانه این داستان خوب است؛ اما وقتی داستان در بستر مناسبی پرداخت نشده و به جزئیات، موقعیت زمانی و مکانی و فضاسازی توجه نشده؛ پایانه داستان هم برایمان جالب توجه نیست.
عباسزاده در پایانِ نشست، اعضا را به وبینار تخصصی داستان مدرن که در روز شنبه، ۱۵ شهریور برگزار خواهد شد، دعوت کرد تا به درک بهتری از داستان مدرن و تفاوت آن با داستان رئال برسند.
این انجمن مجازی با حضور بیش از ۱۵ عضو نوجوان و در ساعت ۱۹ به کار خود پایان داد.