کد خبر: 301937
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۳
بازدید 315
آشنایی با طرح یک‌خطی داستان در انجمن ادبی کانون سمنان

اعضا و مربیان انجمن نویسندگان نوجوان کانون پرورش فکری استان سمنان با نقد و بررسی سه اثر داستانی با چگونگی نگارش طرح یک‌خطی، آشنا شدند.

به گزارش روابط‌عمومی اداره‌کل کانون استان سمنان، دهمین‌جلسه‌ی انجمن نویسندگان نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سمنان با موضوع «ایده‌هایی برای نوشتن با توجه به مناسبت‌های ملی در داستان»، پنج‌شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ با دعوت از سمیرا قیومی عضو هیأت علمی دانشگاه، نویسنده، مدرس داستان‌نویسی و عضو قدیمی کانون سمنان در بستر فضای مجازی برگزار و سه اثر داستانی اعضای این انجمن، نقد و بررسی شد.

قیومی، ضمن ابراز خرسندی از حضور دوباره در جمع مجازی مربیان و اعضای نوجوان انجمن ادبی آفرینش کانون سمنان در نقد آثار اعضای انجمن ادبی آفرینش بر نگارش طرح یک‌خطی داستان تأکید کرد.

مهمان انجمن نویسندگان نوجوان کانون سمنان یادآور شد: وقتی‌که طرح یک‌خطی داستان را می‌گوییم چه در مرحله‌ای که داستان می‌نویسیم و چه در مرحله‌ای که داستان را نقد می‌کنیم این مزیت را دارد که همه‌ی زوایای فریبنده‌ی داستان کنار می‌رود و اصل داستان باقی می‌ماند؛ یعنی ما چه ماجرایی را داریم دنبال می‌کنیم.

طرح یک‌خطی معمولاً یک جمله است

قیومی در نقد اثر یکی از اعضای انجمن کانون سمنان اظهار داشت: داستان‌های لطیفه‌وار پایانش لبخندی بر لب مخاطب می‌نشاند و معمولاً یک‌بار بیش‌تر خوانده نمی‌شوند.

وی در ادامه افزود: طرح یک‌خطی معمولاً یک جمله است و هر داستان یک جمله‌ای هم یک فاعل، یک مفعول و یک فعل دارد؛ مانند داستان پسرک روزنامه‌فروشی که اسم رونامه را فراموش کرده بود.

قیومی با اشاره به سه نوع داستان رئالیستی، داستان کوتاهِ کوتاه و داستان مدرن، اظهار داشت: در واقعیتِ داستان‌نویسیِ جهان هم همین اتفاق افتاده؛ یعنی در یک دوره‌ای انسان‌ها فکر کردند که داستان بایست حتماً واقعیت را نشان دهد و هرچه بیش‌تر این واقعیت را نشان دهد بهتر است ازجمله واقعیت زندگی، زمان، مکان، شخصیت‌ها و همه‌چیز دقیقاً سر جای خود باشد، زمان خطی، مکان‌ها واقعی، شخصیت‌ها باورپذیر و قابل لمس باشد و اینها داستان رئالیستی و ناتورئالیستی را می‌ساخته و بنابراین پیرنگ هم در داستان‌های رئالیستی یک خط سیر مشخص داشته؛ یعنی داستان یک شروع، یک میانه و یک پایان یا فرجام داشته و اول داستان هم یک گره‌افکنی و آخر داستان هم یک گره‌گشایی صورت می‌گرفته‌است.

وی خاطرنشان کرد: داستان مدرن در عین حال که مثل همه‌ی مکتب‌ها، نظریه‌ها یا جریان‌های ادبی از دل یک نظریه یا مکتب یا جریان دیگر بیرون می‌آید؛ اما در عین حال علیه آن قیام می‌کند.

قیومی تأکید کرد: در داستان مدرن، دیگر هیچ چیزی سر جای خود نیست و نویسنده خودش را ملزم نمی‌داند مثل جهان مدرن که جهان آشوب‌ها و جهان متزلزلِ بدون قطعیت است، نویسنده هم در داستان مدرن، قطعیت‌ها را کنار می‌گذارد و هیچ زمانی و هیچ مکانی، قطعی نیست و شخصیت‌ها برعکس داستان‌های رئالیستی فقط کنش‌های خارجی ندارند؛ بلکه بیش‌تر روان و درون‌شان نشان داده می‌شود و نویسنده از زمانی به زمان دیگر و از مکانی به مکان دیگر می‌رود و ممکن است که اصلاً زمان در داستان، زمان خطی نباشد و انتهای داستان را در ابتدای آن یا شخصیت را در مکان‌های مختلف ببینیم که همه‌ی این‌ها حکایت از عدم قطعیت دارد؛ یعنی برعکس داستان‌های رئال که مخاطب خودش را به دست نویسنده می‌سپارد تا هرجا که می‌خواهد او را ببرد؛ اما در داستان مدرن مخاطب بایست خودش هم وارد تلاش شود برای این‌که ببیند زمان، مکان و شخصیت داستان که چیزی دیگر بود چرا این‌قدر دست‌خوشِ تغییر و تحول شد و خودش داستان را پیش ببرد، گره‌هایش را حل کند، زمان و مکان داستان را دریابد که چه اتفاقی دارد می‌افتد.

داستان‌های مدرن سراسر ابهام است

مهمان انجمن نویسندگان نوجوان کانون سمنان خاطرنشان کرد: داستان‌های مدرن سراسر ابهام است و امکان دارد نویسنده به هیج زمان، مکان، شخصیت و پیرنگی متعهد نباشد و چون خودش را در جایگاه یک قصه‌گوی قدیمی نمی‌بیند در صدد است که مخاطب خود را به تلاش ذهنی وادار کند تا او هم در خلق داستان شریک باشد.

قیومی در بخش دیگری از سخنانش با بیان این‌که ابهام‌ها بایست حد و مرزی داشته باشد یا در نهایت مخاطب بتواند این ابهام‌ها را با خودش حل و به آن پیرنگ داستان دسترسی پیدا کند، گفت: معمولاً داستان‌های مدرن از آنجایی که بیش‌تر به ذهن شخصیت اصلی می‌پردازند تا به دنیای بیرون، سعی می‌کنند که حتی اگر یک شخصیت دارد در شکل‌های مختلف ظاهر شوند و یک شخصیت یا دو شخصیت مرکزی داشته باشند تا خواننده بتواند با ذهنیت آن‌ها همراه شود.

مهمان انجمن نویسندگان نوجوان کانون سمنان در پایان با تأکید بر این‌که فراداستان با داستان‌های مدرن متولد می‌شود و از خصیصه‌های این داستان به شمار می‌رود، تصریح کرد: نویسندگان داستان‌های مدرن معتقدند که واقعیت فقط جهان بیرونی نیست؛ بلکه ذهنیات شخصیت داستان هم بخشی از واقعیت بیرونی است و کارهایی که ما می‌کنیم و رفتارهایی که ما داریم نیست؛ بلکه ذهنیات ما هم شامل حال واقعیت می‌شود و نویسنده می‌تواند از ذهن شخصیت اصلی بنویسد و هرچه شخصیت‌ها کم‌تر و در عین حال مرکزی‌تر باشند، نویسنده موفق‌تر عمل می‌کند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 5 =