به گزارش روابطعمومی ادارهکل کانون استان سمنان، چهاردهمینجلسهی تخصصی مربیان و اعضای نوجوان انجمن هنرهای نمایشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سمنان بههمت راحله دانایی کارشناس مرکز آفرینشهای هنری و ملیحه آقاحسینی رابط انجمن با دعوت از آتسا شاملو، مدرس دانشگاه، نویسنده و نمایشنامهنویس، عصر پنجشنبه نهم اردیبهشت ۱۴۰۰ بهصورت وبینار آموزشی در بستر فضای مجازی برگزار شد.
شاملو در ابتدای سخنانش با بیان اینکه نمایشنامه نوشته میشود تا روی صحنه رود و در واقع نقشهی راه کارگردان است، اظهار داشت: با توجه به تجربیاتی که در زمینهی نمایش داریم، نمایشنامه را دیدنی میکنیم و این اولینگامی است که در تحلیل نمایشنامه بایست کشف کنیم بهعنوان نمونه در نمایشنامهی «خرس آلکانسا»، داستان در مورد آشنایی دختربچهای است به نام «تیش» با خرسی که در سیرک هنرنمایی میکند. تیش که آرزو دارد پدربزرگش برای همیشه در کنار او باشد از خرس میآموزد تا وقتی کارهایی را که پدربزرگ به او یاد داده زنده نگاه دارد، پدربزرگ در کنار او هست.
وی در ادامه افزود: این نمایش به پرسشهای زیاد کودکان دربارهی مرگ و از دست دادن عزیزانشان پاسخ میدهد و در واقع، نگرانیها و اضطراب کودکان دربارهی از دست دادن عزیزانشان را مورد توجه قرار میدهد و در روند داستان به بخشی از سؤالهای ذهنی کودکان نسبت به اینموضوع پاسخ میدهد.
ایدهی اصلی همان جرقهی اولیه نمایش است
مهمان انجمن نمایش کانون سمنان در ادامه با تأکید بر اینکه نمایشنامه بایست به چراهای مخاطب اثر پاسخ دهد، گفت: ایدهی اصلی همان جرقهی اولیه است که به ذهن خطور میکند و بر اساس آن، اتفاقات نمایش شکل میگیرد و مضمون در نمایشنامه همان نتیجههای اخلاقی است و در پایان مخاطب را با حقیقت روبهرو میسازد.
شاملو تصریح کرد: در نمایشنامهخوانی فقط یک صحنهخوان و تعدادی هم شخصیتخوان داریم و اولینگام در نمایشنامهخوانی، خوانش درست نمایشنامه است و در مرحلهی بعدی با شخصیتپردازی به خوانش نمایش میپرداریم.
وی درخصوص تفاوت «شخصیت» با «تیپ» یادآور شد: ذهنیتی که یک فرد میتواند داشته باشد شخصیت است؛ اما رفتار بیرونی که آن شخص دارد بهنحوی تیپ آن فرد میشود. به بیانی دیگر، تیپ بهراحتی در ذهن جا میگیرد؛ یعنی در اولین برخورد بدون اینکه نیازی به تفکر و تحلیل باشد، میتوان آن را در ذهن تصور کرد و انسانهایی که تیپ هستند، خیلی راحت در یک یا چند خط تعریف میشوند و حضورشان در داستان، جاذبهی چندانی برای خواننده ندارد برای اینکه در وجود آنها راز و ابهامی برای کشف شدن نیست؛ اما شخصیت، آندسته از صفات را داراست که موجب جدایی و تمایز افراد از یکدیگر میشود و به هرکس فردیّتی خاص خودش میبخشد و موجب میشود که هر انسانی، منحصر بهفرد و تکرار نشدنی باشد.
شاملو در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد: منظور از اینکه «چهطور یک نمایشنامه را بخوانیم»؛ یعنی اینکه ما به یک درک درستی از نمایشنامه برسیم و وقتی آن را میخوانیم به این نتیجه برسیم که دربارهاش چه فکری میکنیم و در واقع آن را تحلیل میکنیم و میخواهیم لایههای پنهان نمایشنامه را پیدا کنیم و این نیست که ما فقط آن را روخوانی کنیم.
مهمان انجمن نمایش کانون سمنان در پایان جلسه از اعضا خواست تا بهجای اینکه مانند گویندگان تلویزیون به صداسازی توجه کنند به درست خواندن نمایشنامه بپردازند که برای رسیدن به این هدف بایست صبور باشند.