به گزارش روابطعمومی ادارهکل کانون استان سمنان، پانزدهمینجلسهی اعضای انجمن شاعران نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سمنان، پیش از ظهر سهشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۰ با دعوت از حسین تولایی شاعر و منتقد ادبی، برگزار و ضمن نقد شاعرانههای اعضای این انجمن، درخصوص زبان شعر، گفتوگو شد.
تولایی در ابتدای سخنانش ضمن ابراز خرسندی از حضور در جمع اعضا و مربیان انجمن شاعران نوجوان کانون سمنان در نقد و بررسی شعر یکی از اعضای این انجمن، سطر اول اثر را در واقع ورودی شعر دانست و گفت: اگر این سطر، خوب شروع نمیشد، مخاطب رغبتی برای ادامهی شعر نداشت.
وی در ادامه افزود: ویژگی برجستهی سطر اول این شعر، خیال شاعرانه است که در سطرهای بعدی هم نمونههایی از این خیالانگیزی در شعر دیده میشود.
مهمان انجمن شاعران نوجوان کانون استان سمنان اظهار داشت: زبان شعر با زبان نثر متفاوت است و شاعر برای رسیدن به زبان شعر بایست از ایجاز، بازنویسی و... بهره گیرد.
تولایی تأکید کرد: دلیل اصلی برای اینکه گفته یا شنیده میشود زبان، زبان شعر نیست؛ یعنی شاعر در اثری که سروده، بعد از سطر اول به ارائهی توضیح میپردازد، در حالیکه در شعر نیاز به توضیح نیست؛ بلکه توضیح در نثر کاربرد دارد.
شعر، جای توضیحدادن و شعار دادن نیست
مهمان انجمن شاعران نوجوان کانون استان سمنان در نقد اثر یکی دیگر از اعضای انجمن، تسلط بر وزن عروضی را یکی از مهارتهایی دانست که برای شاعر کاربردی است و با خواندن شعرهای کلاسیک این مهارت تقویت میشود.
وی در ادامه با تأکید بر کاربرد قافیه در شعر، یادآور شد: قافیه بایست در جایگاهِ تمامکننده و ضربهزدن به ذهن مخاطب قرار گیرد؛ یعنی قافیه نبایست نقش تزئینی در شعر داشته باشد و زبان شعر نیز بایست روان باشد و وزن آن باعث نشود که بیجهت ساختار منطقی و عادی زبان را بههم بریزد و جای فعل و فاعل را نابجا تغییر دهد.
تولایی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه مشکل اساسی دیگر در یک اثر شعری، مستقیمگویی است، گفت: نبایست در شعر بهطور مستقیم درخصوص مطلبی توضیح دهیم، بهعنوان نمونه «ناامیدم» یا «خستهام» و...؛ چراکه ناامیدی، خستگی و مفاهیمی از ایندست مانند عشق، خشم، تنهایی، دوستداشتن، نفرت، غم، شادی، دلتنگی، آرزو، زیبایی، انتظار، تنهایی، مهربانی، ایثار، امید یا...، مفاهیمی ذهنی هستند و تا زمانیکه قابللمس و قابل مشاهده نشوند و بهصورت خام در شعر بیایند، نهتنها باعث زیبایی و تأثیرگذاری شعر نمیشوند؛ بلکه آن را تبدیل به نوشتهای توضیحی و شعاری میکنند و صدالبته شعر، جای توضیحدادن و شعار دادن نیست و شاعر بایست مفاهیم ذهنی را به مفاهیم عینی و قابل لمس تبدیل کند.
عینیتبخشیدن به مفاهیم ذهنی در شعر
مهمان انجمن شاعران نوجوان کانون استان سمنان یکی از شگردهای تصویرسازی و رسیدن به شعر را جسمبخشیدن و عینیتبخشیدن به مفاهیم ذهنی، عنوان و اظهار کرد: جهان شعر به شاعر این امکان را میدهد که مفاهیم ذهنی، احساس و عواطف را قابل لمس کند. اینکه کسی دربارهی کلمهی «عشق» توضیح دهد و بگوید عشق؛ یعنی ایثار و ازخودگذشتگی یا دوستداشتنی همیشگی و عمیق که هیچ اتفاقی هرگز از شدت آن کم نمیکند و توضیحاتی از ایندست، آن تأثیرگذاری لازم را ندارد؛ البته در بیتی سرودهی حسین منزوی آمده که «عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ/ که به عمری نتوان دست در آثارش برد» و شاعر به جای توضیحدادن دربارهی ماندگاری همیشگی احساس عشق، آن را به تصویر کشیده و نشان داده و به بیان دیگر، مفهومی ذهنی را به مفهومی عینی تبدیل کرده است. با این شگرد، شعر از مستقیمگویی، توضیح و شعار دور شده و با کمک تشبیهی خیالانگیز و سرشار از احساس و عاطفه، به زبان شعر درآمده و قابل مشاهده شده است.
تولایی در ادامه افزود: دلتنگی هم در این بیت از زندهیاد غلامرضا بروسان شاعر معاصر که سروده «دلتنگم، چون خیابانی که از کوچههای بنبست میگذرد»، یک مفهوم ذهنی است. درواقع قابلمشاهده و قابللمس نیست. رنگ و بو هم ندارد؛ اما شاعر با شگرد عینیتبخشی به مفاهیم ذهنی، تصویری آشنا را در تعریف دلتنگی و در برابر چشم مخاطب رو میکند. مخاطب در مواجهه با چنین لحظهای، بین ویژگیهای آن تصویر و آن مفهوم ذهنی به دنبال نقاط مشترک و پیوندهای تازه میگردد. پس خیابانی را در نظر میگیرد که در دو سوی آن فقط کوچههای بنبست وجود دارد. این خیابان از طرفین به هیچ خیابان دیگری(همنوع و همجنس خودش) راه ندارد و به هر طرف سر میچرخاند فقط کوچههای بنبست میبیند و ناامید میشود.
وی همچنین یادآور شد: شاعر برای عینیتبخشیدن به حس دلتنگی چنین تصویری میآفریند تا همزمان خیال و عاطفهی مخاطب را درگیر کند و اینگونه مفهومی ذهنی را به زبان شعر ترجمه میکند.
تولایی در پایان سخنانش از اعضا خواست تا اشعار زندهیاد بروسان را مطالعه کنند که چهطور به مفهومی ذهنی، جسم میبخشد و آن را برای مخاطب قابل دیدهشدن و قابللمس میکند.