طاهره ایبد برای خلق این مجموعه هفت جلدی نه سراغ داستانهای قدیمی رفته است و نه سراغ هیچانهها. او برای خلق جدیدترین اثر خود در انتشارات کانون به سراغ «متلها» رفته است. طبعا گفتوگو درباره جزییات هر کتاب و کلیت مجموعه زمان زیادی میطلبد؛ زمانی برای بحث درباره تصویرگری هر کتاب، یا فرم و ساختار ادبی آنها. اما وقت تنگ است و نمیتوانیم درباره کتابهای «اتل و متل و کوتوله»، «عر عر عره، تره یا کره؟»، «آن، مان، گاوهای ابری نباران!»، «هاجستم و واجستم، یکدسته گل، تو دستم»، «بارون میاد شرشر، گوشه به گوشهی شهر»، «تاپ تاپ خمیر من کو؟ تشت پنیر من کو؟» و «عمو رنجیرباف و دزدهای کوه قاف» دقیق صحبت کنیم.
گفتوگو از تهمینه حدادی
در اثر جدیدتان سراغ متلها رفتهاید، ویژگی این مجموعه این است که برای گروه سنی خردسال خلق شده و تا پیش از این شاهد بازآفرینیها و بازنویسیهایی در این حوزه برای کودکان و نوجوانان بودیم، این تصمیم چهطور شکل گرفت؟
در پژوهشی که درباره متلها و هیچانهها و ترانههای بازی-آوازی داشتم، علاوه بر ویژگیهایی که منجر به ماندگاری متلها شده، به کارکرد و میزان تاثیر آنها در پرورش تخیل و زبانآموزی و موردهای دیگر در خردسالان رسیدم. از آنجا که در برخی متلها، مانند عمو زنجیرباف و کلاغ پر و اتل متل، شخصیتهای آشنا یا موهوم وجود دارد؛ اما فاقد ساختار داستانی امروزی بودند، این ایده در ذهنم شکل گرفت که داستانهایی بنویسم که هم تا حد امکان از ویژگیهای متلها، هیچانهها برخوردار و هم شخصیت و ماجرا داشته باشند. ایده و طرحم را به شورای داستان مجله رشد نوآموز پیشنهاد دادم، اعضای شورا هم استقبال کردند و این مجموعه شکل گرفت.
در عموزنجیرباف، هم شخصیت وجود دارد و هم کنش؛ این که مردی وجود دارد که زنجیر میبافد.
قطعا مرحله اول در خلق این مجموعه انتخاب متلها و ترانههای بازی بود، درباره شیوه این انتخاب بگویید.
معیار انتخاب متلها و ترانههای بازی- آوازی، وجود شخصیت (هر چند کمرنگ و در حد یک نام)، یا عبارت و کنشی که میتوانست یک ماجرای داستانی را رقم بزند بود. به عنوان مثال در عموزنجیرباف، هم شخصیت وجود دارد و هم کنش؛ این که مردی وجود دارد که زنجیر میبافد. در ترانه بازی «آن مان نباران»، نباران، نقش موسیقایی دارد؛ اما من آن را فعل «امر» و خطابی تلقی کردم، این تغییر زاویه دید، کلیدی برای یک ماجرای داستانی شد. به همین شکل بقیه متلها و ترانهها انتخاب شدند و از دلش این مجموعه درآمد.
در خلق این آثار چه ویژگیها و فرمی به کار رفته؟
برای نگارش این متلوارهها، سه ویژگی مهم در نظر گرفته شد:
الف) به کارگیری عناصر زبانی و موسیقایی زبان، مانند واجآرایی، قافیهسازی و تکرار.
ب) به کارگیری واژههای کلیدی متلها در داستانها، مانند دو دو افندو، ، تاپ تاپ خمیر، هاجستم و واجستم و...
ج) طراحی پیرنگ داستانی، به گونهای که بتواند با دو ویژگی مهم متلها که به آنها اشاره کردم، آمیخته شود.
زمان و فضای داستانها هم با توجه به پیرنگ انتخاب شدند و همه با هم متفاوت.
یادگیری زبان امری تدریجی است، هم وابسته به تکامل سیستم عصبی و رشد فیزیولوژیک است و هم قوه ادراک، که به مرور زمان اتفاق میافتد. تارهای صوتی نوزاد طی فرآیند رشد و با تمرین آواها تقویت میشوند.نخستین مواجه ما به عنوان بزرگسال پررنگ بودن بحث آوایی در انتخاب متلهاست، فکر میکنید با توجه به تغییر سلیقه و نیاز مخاطب ضرورتی به احیای این بخش برای مخاطب خردسال وجود دارد؟
یکی از ویژگیهای مهم متلها که در آفرینش آنها نقش داشته، کاربرد آنها در بازیهای گروهی است. درست است که با توجه به تغییر سبک زندگی در شهرهای بزرگ، بازیهای گروهی بسیار کمرنگ شدهاند؛ اما منسوخ نشده و نمیشوند؛ چرا که بچهها برای کسب مهارتهای ارتباط اجتماعی به بازیهای گروهی نیاز دارند. نبود آنها در فرآیند رشد کودک تاثیر منفی دارد. از این که بگذریم، متلها و هیچانهها در رده سنی نوباوگان و خردسالان نقش مهمی در زبانآموزی دارند. هر چقدر هم پیشرفت فناوری، سبک زندگی را ماشینی کند، نمیتواند به سرعت نیاز نوزادان و خردسالان را به یادگیری زبان برطرف کند. انسان، ربات نیست که فناوران برای یادگیری سریع زبان برنامهنویسی کنند و آن را در مغزش بارگذاری کنند. یادگیری زبان امری تدریجی است، هم وابسته به تکامل سیستم عصبی و رشد فیزیولوژیک است و هم قوه ادراک، که به مرور زمان اتفاق میافتد. تارهای صوتی نوزاد طی فرآیند رشد و با تمرین آواها تقویت میشوند. به عنوان مثال ما در زبان فارسی، واکه بیرنگ (مصوت شوا) نداریم، به همین دلیل هم تارهای صوتیمان جوری شکل نگرفته که به راحتی بتوانیم آن را ادا کنیم؛ این کار به تمرین زیاد نیاز دارد. اینجاست که میتوان اهمیت هیچانهها و متلها را دریافت. آواهای مختلف، واجآرایی، آهنگین بودن روایت و تکرار، متلها و هیچانهها، توجه نوزادان و خردسالان را به خود جلب میکند و آنها را تشویق به تکرار میکند؛ پس در هر زمان و مکانی گروه سنی هدف، نیازمند ادبیات و هنر و ابزارهای جذابی مانند متلها و بازیهای آوازی است که هم برایشان لذتبخش باشد و هم به رشد و تکامل فیزیکی و ذهنیشان کمک کند.
تکنولوژی نمیتواند نیاز را تغییر دهد، یکی از کاراییهایش میتواند این باشد که متلها را تبدیل به فایلهای شنیداری و دیداری کند.
خودتان اگر بخواهید یکی از کاربردهای این مجموعه را انتخاب کنید به چه چیزی اشاره میکنید؟
یکی از کارکردهای متلها و ترانههای بازی، ایجاد هیجان و نشاط و شادابی در «لحظه» (زمان حال) در بچههاست. در افسانهها و داستانها هم چیزی که لذت خواندن و شنیدن به مخاطب میدهد، شخصیتها و اتفاقها هستند که مخاطب را درگیر میکنند، در آنها انتظار ایجاد میکنند و آنها را به حدس و گمان وامیدارند. در داستان، ذهن مخاطب دنبال «چه میشود» میرود. «میشود»، فعلی است که در «آینده» رخ میدهد؛ پس ذهن مخاطب از موقعیتی در زمان حال به جستجو در آینده کشیده میشود. این فرایند ذهنی برای پیشبینی و پایانبندی شخصی، برای مخاطب لذتبخش است. این مجموعه تلاشی است برای لذت دوگانه زمانی برای مخاطب.
البته که تجربه نویی است و باید منتظر بازخوردها بود.