آواز سروده‌های فردوسی در جشنواره قصه‌گویی پیچید/ نجات جان یک دختر در سفره «بی‌بی سه‌شنبه»

پنج قصه از یزد، سیستان و بلوچستان، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و سمنان در بخش اول از سومین روز بیست‌وسومین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که به بخش آیینی‌سنتی اختصاص داشت، نقل شد.

به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون، بخش اول از روز سوم بیست‌وسومین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که صبح روز شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۰ در مرکز آفرینش‌های فرهنگی‌هنری کانون پرورش فکری برگزار شد، قصه‌گویانی از ایران در بخش «آیینی‌سنتی» با یکدیگر به رقابت پرداختند.
در ابتدا داوران و سپس منتقدان این بخش معرفی شدند که محمدرضا یوسفی نویسنده و نظریه‌پرداز ادبیات کودک و نوجوان، داوود فتحعلی‌بیگی پیشکسوت عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون و مرشد مهدی چایانی هنرمند و نقال پیشکسوت، داوران بخش «آیینی‌سنتی» و اردشیر صالح‌پور نویسنده، پژوهشگر، کارگردان و مدرس تئاتر، بهاره جهاندوست نقال، مجری و مدرس شاهنامه‌خوانی و علی خانجانی نویسنده و صاحب‌نظر در عرصه قصه‌گویی منتقدان این بخش هستند.
در اولین گام، شیرین کیخایی از استان سیستان و بلوچستان با زبان محلی خود قصه «بی‌بی سه‌شنبه» را نقل کرد.


داستان درباره دختری زیبا به نام فاطمه بود که نامادری‌اش با او بدرفتاری می‌کرد. روزی فاطمه با خدا راز و نیاز می‌کند و می‌گوید من مگر چه کار کرده‌ام که دچار ظلم این ظالم شده‌ام. مرا از ظلم این ظالم رها کن. روز بعد فاطمه وارد یک غار شده و همانگونه که در ظلمات حرکت می‌کرد نوری را دید که وقتی جلوتر رفت متوجه شد سه خانم زیبای باوقار به درگاه خدا راز و نیاز می‌کنند و دور سفره بی‌بی سه‌شنبه نشسته‌اند.
وی ادامه داد: فاطمه از بی‌بی سه‌شنبه برای رهایی از ظلم نامادری کمک خواست و بی‌بی سه‌شنبه به او گفت صبور باش. به تو می‌گویم چه کنی اما اگر مشکل تو با کارهایی که من گفتم، حل شد سفره بی‌بی سه‌شنبه را فراموش نکن.
شیرین کیخایی در پایان قصه خود بیان کرد: من سفره اول را در جشنواره استانی، سفره دوم را در جشنواره منطقه‌ای و سفره سوم را در جشنواره کشوری پهن کردم.
در ادامه تیزری از روند برگزاری جشنواره پخش شد و عوامل برگزارکننده درباره بیست‌وسومین دوره آن توضیحاتی را ارائه دادند.


نقش پررنگ شاهنامه در زندگی بختیاری‌ها
اجرای دوم این بخش به امیرمحمد موسایی‌گله از استان چهارمحال و بختیاری با قصه «پادشاهی کیکاووس» اختصاص داشت.
وی که لباسی از دیار چهارمحال و بختیاری به تن داشت با خواندن شعری از شاهنامه وارد صحنه شد و گفت: ما بختیاری‌ها به شاهنامه خواندن علاقه داریم و هنوز که هنوز است زمانی که دختری از دیار ما ازدواج می‌کند، یک جلد شاهنامه روی جهیزیه‌اش می‌گذاریم یا اگر جوانی را از دست بدهیم سوگ سیاوش را می‌خوانیم.
در ادامه، این قصه‌گو که ۱۶ سال بیشتر نداشت، داستان پادشاهی کیکاووس و سفرش به مازندران را برای تصاحب آن منطقه تعریف کرد.
«رستم و اسفندیار» سومین قصه‌ای بود که المیرا موری از استان خوزستان آن را نقل کرد. این قصه‌گو درباره پیکار دو شاهزاده از یک دودمان که هر دو سهمی از حذف یک تخت و دیار داشتند، گفت و شعرهای شاهنامه فردوسی را خواند.


سیدیاسین آل‌داوود از استان سمنان با قصه «جنگ رستم با پولادوند» چهارمین قصه‌گویی بود که ابتدا برای بیان قصه از حاضران رخصت خواست و سپس بخشی‌هایی از جنگ رستم و پولادوند را تعریف کرد.
مسعود اکرمی از استان یزد آخرین قصه‌گویی بود که در این بخش قصه «نقل رستم و اشکبوس» را برای مخاطبان خود تعریف کرد.
این قصه‌گو در بخشی از نقل خود چنین خواند: بدو گفت خندان که نام تو چیست؟ / تن بی‌سرت را که خواهد گریست؟ / تهمتن چنین داد پاسخ که نام/ چه پرسی که هرگز نبینی تو کام/ مرا مام من نام مرگ تو کرد/ زمانه مرا پتک ترگ تو کرد/ کشانی بدو گفت بی‌بارگی/ به کشتن دهی تن به یکبارگی/ تهمتن چنین داد پاسخ بدوی/ که ‌ای بیهده مرد پرخاشجوی/ پیاده ندیدی به جنگ آورد/ سر سرکشان زیر سنگ آورد/ بشهر تو شیر و پلنگ و نهنگ/ سوار اندر آیند هرگز بجنگ/ هم اکنون تو ای نبرده سوار/ پیاده بیاموزمت کارزار.


اکرم شعبان نماینده قصه‌گویی در استان اصفهان در ارتباط آنلاین با جشنواره، متنی را با مضمون جشنواره قصه‌گویی خوانش کرد و ضمن عرض ادب و خسته نباشید به تک‌تک عوامل، داوران، منتقدان و قصه‌گویان بیان کرد: واقعا جای منتقدان در جشنواره قصه‌گویی خالی بود. من و همکارانم لحظه به لحظه شما را در جشنواره همراهی می‌کنیم و خوشحالم که جشنواره به صورت حضوری و آنلاین برگزار شد.


«ماجرای مورچه کوچولو»؛ اولین اجرا با زبان اشاره
معصومه پورامام‌علی اولین فردی بود که در بخش غیررقابتی جشنواره، قصه «ماجرای مورچه کوچولو» را با زبان اشاره روایت کرد.
داستان «ماجرای مورچه کوچولو» از این قرار بود که مورچه‌ای با پدر و مادر و خواهر و برادرش در گوشه یک خانه قدیمی زندگی می‌کرد. مورچه کوچولو دلش می‌خواست به خانواده‌اش کمک کند. روزی که مورچه کوچولو برای تهیه غذا به بیرون از خانه رفت، بر اثر باد به سنگی روی رودخانه پرتاب شد و نمی‌دانست چگونه باید از آنجا نجات پیدا کند که در نهایت توسط یک برگ نجات پیدا کرد و گندم را به عنوان غذا برای خانواده خود برد.
بیست‌وسومین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی صبح روز ۲۵ آذر ۱۴۰۰ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز به کار کرد و تا روز ۳۰ آذر ادامه دارد.
این رویداد از صفحه رسمی کانون در اینستاگرام به نشانی www.instagram.com/kanoonparvaresh و آپارات کانون به نشانی www.aparat.com/Kanoonparvaresh/live، پرتال کانون به نشانی kpf.ir و سایت خبری کانون به نشانی www.kanoonnews.ir نمایش داده می‌شود.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 15 =