به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، در این نشست محمدرضا عنانی سراب دارای دکتری زبان انگلیسی از دانشگاه لیدز انگستان، عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی و سردبیر مجله افقهای زبان و ویدا رحیمینژاد استادیار پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی سخنرانی کردند.
محمدرضا عنانی سراب سخنران اول این نشست گفت: چند زبانی بودن در دنیای امروز تبدیل به هنجار شده است و نیاز به آن برای نسل امروز و فردا این دغدغه را در ذهن والدین به وجود میآورد که روند زبانآموزی فرزندشان را از کجا و چگونه شروع کنند.
عنانی افزود: خب در طول تاریخ هم به دلیل پیچیدگی امر زبانآموزی نظرات مختلفی در این باره بیان شده است. زبان، منعکسکننده فرهنگ است و متقابلا در شکلگیری فرهنگ اثر میگذارد. فلسفه، قدیمیترین حوزهی دانش است که با منطق سر و کار دارد و استدلالهای منطق نیز همگی با زبان است.
در علم زبانشناسی مبحثی به نام کنشهای زبانی وجود دارد که به اهمیت زبان در بقاء قدرت و سلطه اشاره دارد.
در مردمشناسی به کارکرد زبان در چگونگی برقراری ارتباط اثرگذار بین دو فرد یا جامعه میپردازند روانشناسان هم به مبحث زبان به طور گستردهای پرداختهاند، چرا که زبان ارتباط نزدیکی با شناخت، هوش و تفکر دارد اینکه چگونه انسان اندیشهاش را به شکل گزارهای زبانی تبدیل و بیان میکند، امر مهمی در حوزهی شناخت است.
وی در ادامه با نقل قولی از هایمز ادامه داد: هایمز میگوید درست است که زبان زمینه دستوری دارد اما این دستور در بستر جامعه شکل میگیرد. به عبارتی ما نمیتوانیم بدون شناخت جامعه حتی جملهای به زبان بیاوریم. در حقیقت کاربرد زبان بسیار مهمتر از دستور زبان است چرا که مهمترین هدف زبان انتقال معنی و مفهوم است. از آنجایی که ما زبان مادری را بدون آگاهی یاد گرفتهایم و به سادگی و بدون فکر از آن استفاده میکنیم، پیچیدگی زبان را زمانی میفهمیم که سراغ زبان دوم میرویم. درباره کودک بهعنوان مثال اگر توجه کنید درمییابید که تا بتواند یک کلمه ادا کند بارها و بارها مورد خطاب قرار داده میشود و با او ارتباط برقرار میشود. آموختن زبان دوم به طور کلی سختتر از یادگیری زبان اول است چرا که شکلگیری شناخت با یادگیری زبان اول همزمان اتفاق میافتد اما در زبان دوم چنین نیست. پس نمیتوان از کسی که زبان دومی را به خوبی آموخته توقع داشته باشیم مثل بومیهای آن زبان صحبت کند.
عنانی سراب در رابطه با موضوع چگونگی یادگیری زبان بیان کرد: در گذشته زبانآموز فردی بود که مورد آموزش قرار میگرفت و بار اصلی آموزش بر دوش مدرس بود. اما امروزه با تاکید بر آموزشهای فعالیت محور، کلاس از یک فضای تئوری به مکانی برای تجربه موقعیتهای جدید تغییر یافته است. یکی از اقدامهای خوب در راستای یاددهی زبان در اروپا از سوی حدود پنجاه کشور انجام شد. این کشورها با هدف ایجاد مرجع زبانی مشترک، به عنوان چند کشور با زبان، فرهنگ و مرزهای مختلفی که نیاز به مراوده دارند CEFRL را بنیان گذاشتند. طبق این مقیاس مولفههای زبان مشخص شدهاند و اگر منعطف به بافت و فرهنگ موجود نیاز به تغییر حس شود، از سوی همان تیم اجراکننده اتفاق خواهد افتاد. مورد مهم دیگر معلم است. زیرا بحث روش با محتوا گره خورده است و هر معلم با سبک و تکنیک خود به آموزش میپردازد. در حال حاضر سعی میشود آموزش توام با فعالیتهای آموزشی اجرا شود در حالی که در گذشته بیشتر بحث «تکلیف کنترل شده» مطرح بود. مورد بعدیای که در آموزش زبان کارکرد خوبی دارد آموزش محتوا محور است. یعنی اگر محتوا را وارد آموزش کنیم، زبان از طریق شناخت و عاطفه وارد ذهن میشود. اگر برنامه درسی ارتباط محور باشد و کلاس هم تجهیزات داشته باشد معلم و دانشآموز به سمت فعال شدن و پویایی پیش میروند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی با تاکید بر نقش معلم، صحبتاش را چنین تکمیل کرد: معلم عنصر اصلی برنامه آموزشی است زیرا معلم برنامه آموزشی را اجرا میکند. پس باید معلم با تجربه و حرفهای باشد و معلمان تازهکار در بستری درست در کنار مدرسان قدیمی قرار بگیرند و از تجربیات آنها استفاده کنند. نکته آخر این که آموزش امری پیچیده است و ما برای اجرای بهتر آن از تجربههای جهانی بینیاز نیستیم.
سخنران دوم این نشست ویدا رحیمینژاد بیان کرد: در سال نود که نظام آموزشی جدید به شش، سه، سه تغییر کرد، سند برنامهریزی جدیدی نیز تالیف شد. سند برنامهریزی محتوای تولید شده بستههای آموزشی را تعیین کرده است. نخستین بسته، شامل کتاب، کتابکار، کتابراهنمای معلم و سیدی صدا و تصویر برای درس زبان بود. در این سند برنامههای ما سه دسته هستند. قصد شده، اجرا شده و کسب شده. قصد شده همان ایدهآل ما در زمان تعیین بسته است. اجرا شده، میزان تعهد و اجرای معلم و کلاس به برنامه است و کسب شده، حاصل و نتیجهی نهایی یعنی سطح زبان دانشآموزان است. طبق سند آموزشی دانشآموزی که از پایهی هفتم تا دوازدهم تحت آموزش زبان بوده است باید در پایان سال دوازدهم در سطح B۲ اروپا باشد و بتواند یک مقالهی کوچک بنویسد و یا بتواند در سفر به راحتی صحبت کند. برای رسیدن به این سطح نیاز است که دانشآموزان مباحث را صرفاً حفظ نکنند و تمام مسئولیت آموزش بر دوش معلم نباشد، بلکه دانشآموزان هم مسئول و فعال باشند. مورد بعدی دیگر، زمان آموزش است. به دلیل حجم بالای مباحث باید زمان کافی برای آموزش وجود داشته باشد. مورد آخری که در آموزش موثر است و تمامی موارد ذکر شده در بستر آن قرار میگیرند مکان کلاس است. فضای آموزشی باید متناسب با محتوا، زمان و نیازهای آموزش باشد.
وی در ادامه به دلایل هماهنگنبودن برنامه اجرا شده پرداخت و گفت: محتوای آموزشی باید بر اساس نیازهای دانشآموزان باشد تا بتوانند در پیشبرد برنامه تحصیلی کمک کنند، معلمان باید در روند تدوین کتاب حاضر باشند و زمان کافیای به درس اختصاص داده شود و همچنین امکانات در دسترس کلاس قرار داده شود. ساعت آموزشی زبان در متوسطهی اول دو ساعت در هفته، برای پایهی دهم و یازدهم سه ساعت و در پایهی دوازدهم به چهار ساعت در هفته میرسد که بخشی از زمان کلاس به مسائلی غیر از درس و تدریس میگذرد. در مقیاس جهانی برای رسیدن به سطح B۲ در CEFRL بین چهارصد تا چهارصد و نود ساعت آموزش نیاز است. و از طرفی میانگین دانشآموزان ما در یک کلاس چیزی حدود بیست و پنج نفر الی سی نفر است. حتی در کلاسهای روستایی هم با وجود کم بودن جمعیت به علت اینکه از چند روستا یکی از آنها مدرسه دارد تعداد به همین مقدار میرسد. این سی نفر با سطحهای متفاوت و بدون هیچگونه تعیین سطح کنار یکدیگر قرار میگیرند که این عمل به تنهایی بخشی از بهرهوری کار را پایین میآورد. در نهایت بگویم که به قول دکتر لطفی ما از تمامی افرادی که بخواهند در تالیف کتابهای درسی مشارکت کنند استقبال میکنیم به شرطی که تخصص و روحیهی کار تیمی داشته باشند.
این نشست از طریق اپلیکیشن شاد در اختیار دانشآموز و والدین بود و میتوانستند درطول جلسه سوالاتشان را بپرسند تا پاسخ داده شود. سوال اول در رابطه با سن مناسب برای شروع زبان بود که عنانی در پاسخ به آن بیان کرد: یکی از نکات کلیدی که در نتیجهی زبانآموزی اثر بگذارد سن شروع زبان است، طببق تحقیقاتی که شده است در دورهی ابتدایی هنوز نیمکرههای مغز به طور تفکیک شده کارها را پردازش نمیکنند و یادگیری در این دوره بهتر است. البته این موضوع نیازمند امکانات، معلمان زبان کودک و زیرساخت فرهنگی است.