کانون اصیل ترین نهادی است که برای کودکان کار میکند
نخستین چراغ سخرانی را دکتر قطب الدین صادقی که خود برند استان کردستان است و تاتر ناطق این سرزمین است و فرزند کوچه های قدیمی شهر سنندج است و با اینکه دانش آموخته ی فرانسه و پایتخت نشین است عرق خاصی به آداب ورسوم وزبان مادری خوددارد آثارش این مهم را صحه می گذارند، از چریکه ی موراشین تا دوران بیگناهی و سرودن سرود افیلای هزار عاشق نشان می هد همچنان دل در گرو مردم سرزمینش دارد، روشن کرد
وی از اولین مربیان تاتر کودک ایران است و با نمایشنامه هایی که برای کودکان هم نوشته است ارتباط خودرا با کودکان نیز حفظ کرده است.
و اینگونه به سخنانش ادامه میدهد با اینکه ادبیات کودک هر کشورزیر بنای ادبیات بزرگسال است ،اما خود به تنهایی ستون محکم واستواری است ما بیش از پانزده میلیون دانش آموز داریم باید از خودمان بپرسیم که فارغ از امر ایدئولوژیک آموزش مستقیم دانش آموزان برایشان چه بر نامه های پیشرفته ایی در امر پرورش داریم ،امروز در کشورهایی مانند نروژ و ژاپن ارتباط معلم یا مربی ودانش آموز به شدت تغیییر کرده است دیگر معلم متکلم وحده نیست و نمایش و فعالیتهای خلاقانه ودیگر فعالیتهای عملی در مدارس انجام می شود امروزه در تمام دنیا تلاش می کنند اساس پرورش بر مبنایی باشد که موجب پرورش استعداد های ذاتی کودک باشد و به وسیله ی کشف این استعدادها کودک تونمندی های خود را دریابد ودر این زمینه کارکند بنابراین به نظر من در زمینه ادبیات ،نمایش ،نقاشی و هنر کودک خیلی کم کار شده است همه می دانیم که زیر بنای کانون محکم است و می داند که می خواهد به کودک چه بدهد ویکی از پنج اصل تربیت کودک را رعایت می کند .یکی از این پنج اصل پرورش تخیل است .در جشنوا ه آوینیون فرانسه که یک جشنواره سنتی آیینی کشور است کودکی از تهران به همراه گروه روحوضی آمده بود در جواب خبرنگاری که از اوپرسبد در این جشنواره چه دیدی ؟ گفت "رنگ "وآن زمان تیتر تمام روزنامه ها شد .دومین اصل این پرورش ابتکار عمل است که من این ابتکار را در فیلم سرکه که از تولیدات کانون است را دیده ام همچنین این فیلم توانایی حل مساله را در کودک به تحلیل ونمایش می گذارد ویافتن راه حل همان ابتکار عمل است چطوری تعقل را به عمل در بیاوریم .
بچهها همیشه به راهنمایی بزرگان و اولیا تربیتی احتیاج دارند وزمانی کودک به اثر جذب میشود که علاوه بر نصیحت و تربیت خودش را در اثر ببیند و با اندیشهایی که ابتکار عمل را در کودک تقویت میکند .اساس تربیت در شرق محفوظات است زیرا تمام بر نامههای آیینی ماهم این را تایید میکند .
گزارشی که تلویزیون سالها پیش از بهترین برنامه های برای کودک تهیه کرد در کمال تعجب دیدند تام وجری بهترین کارتون آن زمان بود چون پر از حرکت و فعالیت است بنابراین در برنامه ریزی ها وبرنامه سازیها این مهم را باید رعایت کنیم یک مساله ایی را هم که می خواهم یاد آوری کنم این است که کودک امروز رنجهایی که ما کشیده ایم را نمی شناسد ونمی توند تحمل کند زیرا اساس کودکی شادی است پس تا می توانیم باید به کودک شادی بدهیم واین شادی در تصویر است این شادی در روایت است این شادی در نمایش است و این وظیفه ی آموزش وپرورش نیست من چند سال هم جز کمیته ی برنامه ریزی تالیف کتب درسی بودم .بگذاریم روحیه ی کارساز وپویا در کودکان همیشه حفظ باشد یک نکته هم یاد آوری کنم که اصالت روایت مهم است باید دروغ وتقلید وتزرویر وجعل را از روایت ها ی کودک حذف کنیم زیرا با این کارها کودک را زیر سوال میبریم با تحلیلهای نو زاویه ی دید تازه به کودک بدهیم وتوجه به فرهنگ عامه وزندگی روزمره و فرهنگ عمومی مردم را هم فراموش نکنیم .هرچند ما با دنیا فاصله داریم اما کودکانی که مانند گنج هستند در کنار ماهستند وکانون همیشه قدر این گنج ها را دانسته و اصالت خود را حفظ کرده است امیدوارم ادارات دیگر هم به این امر مهم بپیوندند به کانون کمک کنند وبودجه های خود را در این راه هزینه کنند.
کودک رسمی وکودک واقعی را بشناسیم
حسین تولایی که بهانه ی این گرد همایی است از کانون پرورش فکری تهران آمده است اومسئول انجمن های ادبی سراسر کشور است اودر پاسخ به سوال جبار شافعی زاده مجری برنامه که خود از ادیبان و صاحب قلمان کشور است می خواهد در باره ی حذف کودکی ونوجوانی صحبت کند ضمن ایراد تعارفات معمول و تشکر از برگزاری این برنامه و یادآوری این نکته ی تاسف بار که ما مفهوم شهروند کودک نداریم و هنوزدر مبلمان شهری وحقوق شهروندی آنها را نادیده می گیریم از زبان فرهاد حسین زاده نویسنده ی کودک ونوجوان یاد آور می شود که باید بین کودک رسمی که باید سر ساعت در مدرسه حاضر باشد درسهایش را بخواند ومقاطع تحصیلی را پشت سربگذارد به حرف بزرگترها گوش کند و برنامه یی را که برایش تدارک دیده شده است اجراکند تا کودک واقعی که شامل تمام کودکان در تمام شرایط از جمله کودکان در نقاط محروم وبدون امکانات وحتی کودکان کار می شود تفاوت قایل شویم.
احمدرضا احمدی می گوید که کبریت زدم وتو برای این روشنایی محدود گریستی ماهم مانند گروههای تسهیل گری ومروجان کتاب کودک و غیره خوشبختانه منتظر نیستد وفهالیتهای خودرا انجام می دهند اما قبل از این که ناامید شویم باید نوجوان را به رسمیت بشناسبم و به خود بیایم و بررسی کنیم شاید حسین تولایی نویسنده و شاعر کودک و نوجوان در بخشی از این نشست گفت: شاعران باید به شعر تعهد داشته باشند نه به مخاطب، اینکه شاعری شعر میگوید و نوجوان متوجه نمیشود مشکل از شاعر و هنرمند نیست. شاعر و هنرمند باید به شعر و هنرش تعهد داشته باشد و مخاطب باید خودش را بالا بیاورد تا بتواند درکش کند. طوری نباشد شاعر سطح و کیفیت اندیشهاش را پایین بیاورد و به شعر آموزشی تبدیل کند و به نام شعر تقدیم نوجوان کند که نه جذابیت، نه خلاقیت، نه تخیل و نه متفاوت بودن دارد و نوجوان ما هیچ مشارکتی در آن کشف شاعرانه ندارد و اصلا کشفی در آن وجود ندارد. این روش، کشف و ذائقه مخاطب را خراب میکند و همیشه پایین نگه میدارد.
این شاعر کودک و نوجوان گفت: ما باید به برگزاری این چنین جلسههایی امیدوار باشیم چون چراغی روشن شده است که باید به فال نیک گرفته شود و این دومین نشست صمیمی خوب با حضور اساتید حوزه ادبیات کودک و نوجوان است که در بین تمام استانهای کشور به میزبانی کردستان برگزار میشود.
تولایی افزود: هر کدام از کسانی که دغدغهی ادبیات و جامعهشناسی مفهوم کودک را دارند باید یک کبریت باشند که روشن شوند، حتی اگر روشنایی محدود هم باشد. چون با روشنایی محدود هم خیلی از کارها را میتوان انجام داد. اگر بخواهیم فقط به آسیبها بپردازیم که کم هم نیستند و خیلی هم تکرار میشوند، تاثیری ندارد.
وی همچنین خاطرنشان کرد: بهطور مشخص در زمینه شعر کودک و نوجوان اول باید مفهوم نوجوان را بپذیریم که چه تعریفی از نوجوانی داریم و آیا آن پویایی و جستجوگری را که نوجوان در وجود خود دارد در شعر ما نیز وجود دارد.
این شاعر کودک و نوجوان گفت: امیدواریم که بچهها ادبیات ناب و فاخر را درک کنند یکی از جاهایی که میتواند در این زمینه به بچهها کمک کند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که از طریق مربیانش میتواند بسیار تاثیرگذار باشد و آموزش و پرورش و تشکیلاتی مثل همین جا که دوستان اهل هنر و ادبیات و رسانه هستند و همین جا کبریتها را روشن کنند یک روشنایی محدود ایجاد کنند ولی به هر حال این روشناییهای محدود هستند که اگر زیاد شوند، باید به روزهای بهتر امید داشت.امیدوارم روشنایی های محدود همچنان بدرخشند .
انسانهایی تاریخ ساز تربیت کنیم
فردین صادق ایوبی چهره ی جهانی هنرهای تجسمی و نقاشی که هنوز آخرین نمایشگاه انفرادیش با نام آخر جاده در بزرگداشت احمد خلیلی فرد هنوز برپاست در جواب مجری برنامه که می خواهد در ارتباط با هنرو ادبیات در خلق مفهوم هویت کودکی سخن براند از زبان مولوی می گوید که ابتدا امر چونکه با کودک سروکارت فتاد هم زبان کودکی باید نواخت ادامه داد که متولیان امر کودک باید بدانند که ادبیات و هنر و نقاشی می تواند بهترین دستاوردهای دوران کودکی باشند و بهترین وسیله آموزش باشد و خلاقیت کودک را به او باز گردانند زیرا در جامعه ی ما کودک شبیه انباری است که باید از محفوظاتی مانند کتابهای درسی و آداب کاملا خط کشی شده پرشود که نه تنها خلاقیت را از او می گیرند بلکه در بزرگسالی هم به درد او نمی خورند ونمی تواند چیزی غیر از این باشد و به محض ورود به جامعه با همه ی پیچیدگیهایش سردرگم و سرخورده می شوند و حس می کند که هویتش گم شده است وتازه در بزرگسالی دیگر نمی شود برایش کاری کرد .
زمانی که دانشجوبودم در مهد کودکهای شمال تهران کارکردیم و نتیجه ی پژوهش ها بسیار متفاوت بود زیرا به وسیله ی نقاشی ها وفعالیتهای هنری وادبی می توان کودک را به خلاقیت وآزادی وابتکار عمل برگرداند کانون باید از ایدئولوژی نگری دست بردارد و به رسالت خود برگردد . ما در استان کردستان به بازنگری در هنر ملی و اصالت خودمان هم احتیاج داریم باید ادبیات فولکلور هم تقویت کنیم واصالت خودرا حفظ کنیم زیرا دنیا با تبلیغات می خواهد ما را نابود کند باید اصالت خودرا حفظ کنیم و کودکان را به خود آگاهی برسانیم و نسبت به حافظه ی تاریخ خود آگاه کنیم و باید به کودکان یادآوریم که هویت اصلی خود را بشناسانیم وبا نگاه جدید به کودکان ارایه دهیم پرسش از ذات واصل هویت ماست تا کاری کنیم که کودک بداند که کرد بودن وایرانی بودن ما به یک دستی رسیدن محتاج است وباید از تظاهر فرهنگی دست برداریم هنر قبل از همه جهانی است وآنچه این هویت را جهانی حفظ و متفاوت می کند درک درستی از جغرافیایی است که در آن زندگی می کنیم .چون جغرافیای خاص صدا و آواز و نوای این جغرافیا را باید بشنویم وبه گوش کودکان برسانیم .
چرا ما شاهد داوینچی ها و رافائل ها را نداریم ماباید کودکانی بسازیم که انسان های تاریخی باشند یعنی سه زمان حال گذشته و آینده را درک کنند و چنین انسانهایی می توانند تاریخ ساز باشند و تغییر ایجاد کنند.
در ادامه ی برنامه بزرگانی چون سیمین چایچی، دکتر نقشبندی، دکتر رحمانی، دکتر یوسفی، شیلان گیلانی، سمیرا قیومی، هادی یوسفی، سیروان کنعانی، جلال نصیری، آزاده درخشانی، آرش بدر طالعی، حمیدرضا منصوریان ، زهرا خسروری و حامد صمدی تبار به ایراد مطالب پرداختند وهمگی آنها دوست داشتند که کانون این پایگاه را برای کودکان این مرز و بوم حفظ کند و به آنها هویت ببخشد ودر کنار فضای مجازی فضایی ایجاد کند تا هرلحظه برای کودک امروز تازه باشد و در چاپ کتابهایش مانند گذشته دقت در فرم ومحتوی را حفظ کند و برای کودک امروز یک هویت امروزی درنظر بگیرد و با خط کش ادبیات تعلیمی به کودک نگاه نکند هرچند ما ادبیات فاخری داریم و باید ضمن حفظ و آموزش آنها به کودکان لذت خلق بازی و شادی و نگاه نو به کودک را داشته باشیم واز همه مهمتر در کنار کودکان باشیم وبگذاریم آنها خودشان الگو هایشان را انتخاب کنند الگوها را به آنها تحمیل نکنیم در کنار آشفتگی های ذهنی که در جامعه پیچیده ی خودمان داریم کودک را همواره در کنار خودمان داشته باشیم و با او حرکت کنیم واگر لازم است ماهم آموزش ببینم تا دنیای پر از تکنولوژی امروز برایمان تاب آور تر باشد. آنها می خواهند که کانون برای کودکانشان برنامه ریزی درستی داشته باشد زیرا شناخت کودکی وگروههای سنی در ارایه برنامه وتربیت آنها لازم وضروریست.
به قلم هاجر صفابخش مربی ادبی مرکز آفرینش های ادبی کانون استان کردستان