به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، پیکر احمدرضا احمدی شاعر معاصر صبح روز ۲۲ تیر ۱۴۰۲ از مقابل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تشییع و سپس پیکر این مرحوم به سمت آرامستان بهشت فاطمه(س) بدرقه شد.
مراسم وداع با احمدی طبق خواسته خود وی در محل کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان با حضور دوستدارانش در هوای گرم تیرماه برگزار شد.
در ابتدای این مراسم، هرمز علیپور نویسنده و شاعر پیشکسوت در غم از دست دادن این شاعر تاثیرگذار بیان کرد: حرف زدن از احمدرضا مانند شرح دادن خورشید است، من از این کار عاجزم. پیش از هر سخنی به خودم، به خانوادهی عزیزش، به کلمات و معرفت تسلیت میگویم. امروز که اینجا نشسته و دکلمههای احمدرضا را با صدای خودش شنیدم دریافتم که چهقدر زندگی در شعرهایش نقش داشت. علیپور در پایان شعری را که برای احمدرضا سروده بود، خواند.
توانایی بالا در تشخیص
آیدین آغداشلو نقاش، گرافیست و منتقد نیز در سوگ دوست ۶۰ سالهی خود عنوان کرد: سخن دربارهی احمدرضا بسیار است و من این ادعا را ندارم که بتوانم در فرصتی کم شمهای از اوصاف او را بازگو کنم. بلکه فکر میکنم این توصیف و قدردانی در طول تاریخ رقم خواهد خورد. احمدرضا در هر شاخهای از فرهنگ که فکر میکرد میتواند مطرح باشد، فعالیت کرد و توانایی عالیای در تشخیص کاریهایی داشت که از عهدهاش برمیآمد، تقریبا همهچیز.
آغداشلو با اشاره بر قدمت این دوستی افزود: اولین نقد بر شعر اولی که از احمدرضا در سال ۱۳۴۲ چاپ شد را من نوشتم. ۶۰ سال از آن دوستی میگذرد. در جوانی گفته بود باید من و مسعود کیمیایی زیر تابوتش را بگیریم ولی فکر نکرد با این عصا و پاهای کمتوان چگونه این کار را کنیم. زیر تابوتش خواهیم رفت. الوعده وفا.
قلب من رفت
مسعود کیمیایی کارگردان برجسته و دیگر دوست قدیمی احمدی نیز در سخنانی کوتاه بیان کرد: احمدرضا آنچه در زندگی بود را شعر میکرد. آب، خاک، دریا، وسایل شعرش در اطرافش بود. فقط میتوانم بگویم قلب من رفت. از سیزده، چهارده سالگی میشناختمش. باید صبر کنم تا نوبت من بشود و کنارش بروم.
دیگر نمیشود شنید ...
احمد پوری نویسنده و مترجم نیز در سوگ احمدی بیان کرد: امروز گرد آمدیم تا با احمدرضایمان خداحافظی کنیم. احمدرضایی که آهسته با نوک پا از در هستی خارج شد و در مه فرو رفت. دیگر نمیشود گاهگاهی به او تلفن زد و چند دقیقهای با او از این در و آن در گفت و به نکتههای ظریفش خندید و به گزارش پزشکیاش گوش داد که گفتهاند اینبار چهکند و چهنکند. دیگر نمیشود شنید که بگوید این دو فرشته مدام دور و برم هستند. ماهور و شهره را میگوید. دیگر نخواهد پرسید من چه کار میکنم، توصیه نخواهد کرد از که و از چه ترجمه کنم. دیگر نمیشود در پایان گفتوگوهای تلفنی در چنته نکتهای شوخ و ظریف را آمیخته با واژههای قدغن تحویلم دهد و تا قهقهه من را نشنیده مکالمه را پایان نبخشد. امروز با کودکی ۸۳ ساله خداحافظی میکنیم. کودکی که هرگز وارد آن بخش از زندگی بزرگسالان که پر از زرق و برق و مکر و حیله است نشد و معصومیت خود را در قالب اشعاری ساده، زلال و پر از حس بیان کرد.
اگر احمدی نبود کاری پیش نمیرفت
هوشنگ کامکار موسیقیدان و نوازندهی چیرهدست دیگر سخنران این مراسم، در تاسف از دست دادن این شاعر گفت: حدود ۴۵ سال میشود که با احمدرضا آشنا هستم، به واسطهی هنرش و دوستیای که با داماد ما محمدرضا لطفی داشت با ایشان دوست شدم. همیشه کارهای مرا پیگیری میکرد و نظر میداد. تقریبا دو سال پیش، من تصمیم گرفتم با خوانش احمدرضا اشعار فروغ را به صورت فایل صوتی در بیاوریم. پروژهی آن کار چند ماه پیش تمام شد ولی به دلایلی تا امروز پخش نشد. چند شب پیش با من تماس گرفت و پرسید سیدی فروغ در چه حاله؟ گفتم آمادهست، گفت تا زندهام برایم بفرست تا گوش دهم و من همان لحظه برایش فرستادم. در پایان باید بگویم من ۱۳ کتاب در حوزهی موسیقی چاپ کردم که اگر احمدی نبود حتی یکی از آنها هم میسر نمیشد.
خدمت گزاری موجب ابدیت است
علی میرزایی عنوان کرد: بزرگی گفت که ثروت موجب قدرت است، علم موجب شهرت است، اخلاق موجب محبوبیت است اما خدمتگزاری موجب ابدیت است؛ ما امروز در این مکان گردهم آمدهایم تا یکی از پیوستگان به ابدیت را بدرقه کنیم. احمدی یکی از جاودانههای فرهنگ و هنر معاصر ما است، او با سرودهها و نوشتههایش برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالان و نقاشیهایش به ابدیت پیوست.
وی در توصیه به مسوولان کانون پرورش فکری، پرهیز از ساختارگرایی و دوری از تشریفات اداری، چابکی در فعالیت و پرهیز از کارهای اداری زائد را خواستار شد.
کانون خانه اول و آخر پدرم شد
ماهور احمدی فرزند مرحوم احمدرضا احمدی آخرین سخنران در این مراسم، در جمع دوستداران پدر بیان کرد: از همهی دوستانی که در این گرمای طاقتفرسا به احترام پدر حاضر شدند کمال تشکر را دارم. پدرم یک ایرانی واقعی بود، علیرغم سختیهای مالیای که گاهی وجود داشت و فرصتهای مهاجرتی که برای پدر پیش میآمد، اما هرگز حاضر به ترک وطن نشد و میگفت من عاشق ایران هستم و میخواهم در خاک ایران بمیرم و در قلب همین سرزمین به خاک سپرده شوم. اگر احمدرضا احمدی توانست ۳۳ سال پایانی عمرش را نیز علیرغم درگیری با بیماریهای مختلف صرف هنر کند، همه را وامدار صبوریهای مادرم هستیم. از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ممنونم، پدرم بیدریغ در اینجا فعالیت میکرد و میتوان گفت کانون خانه اول پدرم بود و خانهی آخر او هم شد. ممنونم از این مجموعه به ویژه مدیران اخیر که همواره به یاد پدر بودند.
در پایان این مراسم روحانی سید سلمان علوی، نماز میت بر پیکر این شاعر ایران زمین را خواند و پیکر او در بهشت فاطمه(س) به خاک سپرده شد.
در مراسم وداع با احمدرضا احمدی مدیرعامل و اعضای شورای معاونان و همچنین مدیران ستادی و تعداد کثیری از کارکنان کانون در کنار بسیاری از چهرههای هنری و فرهنگی از جمله فرامرز قریبیان، بهمن فرمانآرا، لیلی گلستان، احمد پوری، محمود معتقدی، کامیار عابدی، سهیل محمودی، فرهاد عابدینی، فریدون عموزاده خلیلی، جمالالدین اکرمی، بهرام دبیری، مصطفی رحماندوست، شهرام اقبالزاده، فرهاد حسنزاده، مرتضی کاظمی، حسین مرعشی، محمد بهشتی، محمدجواد حقشناس، قطبالدین صادقی، هادی خانیکی، امیر آقایی، منصور ضابطیان، هیوا مسیح، احترام برومند، قطبالدین صادقی، منوچهر شاهسواری، صفورا نیری، محمدعلی جعفریه، حمیدرضا شاهآبادی و ... حضور داشتند.