مربیان کانون باعشق قصه گفته اند با تاروپود خودهم داوری میکنند

هیواملکی ،مثل هر عاشق اهل قلمی از کتاب خواندن در بچگی شروع کرده است وخاطرات جذابی از روزهایی که ترک موتور پدرش می نشست واز قروه به کتابخانه ها وکتابفروشی های سنندج می آمد ،دارد حالا مربی مسئول مرکز قروه است و نویسندگی چهار کتاب برای کودک را در کارنامه ی خود دارد که آخرین آنها لبخند سیروان است علاوه بر نویسندگی قصه گوی خوبی هم هست وبر همین اساس جوایز متعدد ملی ،منطقه ایی و استانی را کسب کرده است.امروز چهارشنبه بیست وچهارم آبانماه و آغاز بیست وپنجمین جشنواره استانی قصه گویی است واویکی از داوران جشنواره است در مجتمع فرهنگی هنری سنندج اورا به گفتگویی دوستانه دعوت می کنم.

 از اولین تجربه هایتان در قصه گویی بفرمائید؟ باید بگویم مانند هر دختر بچه ایی اولین قصه گویی های من نیز برای عروسک هایم بود. وقتی که داشتم برایشان از اضطرابهایم و دغدغه هایم می گفتم. وقتی آرزو داشتم چتر صورتی با بادکنک های رنگی داشته باشم و داشتن آن را از زبان خرگوش موفرفری که زیر باران خیس شده بود و باد چتری را برایش به ارمغان می آورد را برای عروسک زمزمه می کردم. اما به واقع اولین بار و به صورت جدی در جشنواره قصه گویی استانی تنها وقتی دو هفته بود که دعوت به کار شده بودم قصه گویی کردم. و قصه پیشی جیلینگ جیلینگ را به روایت نشستم. و با آن به و در بخش مهارت های فردی قصه گو برگزیده شدم.

تفاوت قصه گویی درجشنواره با قصه گویی درمراکز کانون ؟ آیا تفاوتی بین این دو می بینید با درک اینکه قطعا جشنواره ها با روزهای عادی فرق دارند؟ بدون شک قصه گویی در مراکز با جشنواره ها تفاوتهایی دارد. البته این تفاوتها بیشتر به اجرا برمی گردد و در ماهیت آن تفاوتی چندان ندارد. به طور مثال عمده ترین هدف قصه گویی که ایجاد ارتباط موثر با مخاطب است در هر دو مقوله رعایت می شود. ویا انتخاب درست قصه و همچنین تناسب قصه با گروه سنی مخاطب و بسیاری دیگر از مسائل بنیادین قصه گویی و همچنین یکی از ارزشمندترین اهداف قصه گویی در هر دو شیوه یعنی ترویج این سنت دیرینه در هر دو شیوه به نوعی برآورده می گردد. اما داستان در اجرا کمی متفاوت می شود. قصه گو در مراکز با قوانین و ظوابط کم تری درگیر است. مخاطب با تعداد کمتری در اختیار اوست بنابراین قصه گو غیررسمی تر است. ممکن است با مخاطب خود ارتباط صمیمانه تری برقرار کند. قصه را قطع کند به گفتگو بنشیند. ممکن است در انتخاب قصه آن سخت گیری لازم را نداشته باشد. و به اصطلاح کتابخانه ایی قصه گویی کند. اما در در جشنواره و با حضور داوران و ناظران و قوانین موجود ،قصه گو رسمی تر و قانونمند تر عمل می کند.بدون شک یکی از اهداف اصلی او انتخاب شدن و مورد توجه قرار گرفتن است .استرس و اضطراب می تواند بر جو قصه گویی مستولی شود . ممکن است قصه گویی را به سمت نمایشی شدن (نمایش نه به معنای حرکات نمایشی به معنای مصنوعی شدن)ببرد. بنابراین باید به شدت قصه گویی مورد آسیب شناسی قرار بگیرد تا این آسیب ها به آن وارد نشود. در عین حال همین موارد موجب می شود قصه گویی خلاقانه شود و قصه گو تلاش کند راه های جدیدی برای زیباتر شدن کارش خلق کند. در مجموع در هر دو حالت قصه گو باید وظیفه اصلی خود یعنی برقرار ارتباط و ایجاد عاطفه و حس و انتقال مفهوم را انجام دهد.

امسال داوران جشنواره ها از بین مربیان با تجربه قصه گویی انتخاب شده اند ضمن احترام به این انتخاب نظر خود رادر این باره بفرمائید ؟ سالهای قبل داورانی خارج از بدنه کانون همکاران وشرکت کنندگان در جشنواره را قضاوت وداوری می کردند آیا این روال کمکی به جشنواره های قصه گویی کرد ؟ چه از حیث حضورشان به معنی تحمیل نظریه های شخصی خود در انتخابها ، چه از نظر دربرگیری فضای فرهنگی بیشتر وبازتاب قصه گویی در خارج از چار چوب وجهان معنای کانون پرورش فکری در محافل فرهنگی وهنری حرکت ارزشمندی در کانون آغاز شده است که امیدوارم ادامه یابد. این ارزش گذاری به مربیانی که سالهاست درمراکز با تاروپود خود تمام مسایل را درک کرده اند بی شک مفید خواهد بود .از دو جهت1-مربی ارزش گذاری خواهد شد و احساس تعلق سازمانی بیبشتری خواهد نمود2-تجربیات مربی که چندین سال است که به جشنواره رفته قصه گفته قصه شنیده مبادله خواهد شد قطعا در رابطه با تحمیل نظرات برخی داوران با توجه به تجربیات و شنیده ها چندان مطلوب نبود. تا جایی که همه دیدیم داوران خارج از بدنه کمک چندانی نتوانستند بکنند. البته ورود نظرات و دیدگاههای جدید به شرط آشنایی و داشتن اندیشه و دیدگاه مشترک و دانش کافی همیشه کارساز می باشد اما حضور آنها برای به اصطلاح بازتاب قصه گویی به خارج از مرزهای کانون هم چنانچه می بینیم تاثیر قابل قبولی نداشته است. و این کار تنها با تبلیغات حرفه ایی در رسانه ها و فضای مجازی اتفاق خواهد افتاد.و بی شک یک کار حرفه ایی را خواهد طلبید

۴_همچنانکه مستحضر هستید مکانهایی مثل آموزش وپرورش ، نهاد کتابخانه ها ، سازمان فرهنگی شهر داریها ، کانون مساجد ودیگر ارگانهای فرهنگی هم در حال انجام موازی کاری و برگزاری جشنواره های قصه گویی در سطح شهر و استان خود هستند نظر شما در این باره چیست ؟آیا می شود همه این مکانهای فرهنگی دست به دست هم بدهند و وباهم یک جشنواره ی با کیفیت تر برگزارکنند در حالیکه ما کانونیها معتقد هستیم برگزاری جشنواره ی قصه گویی توسط دیگر ارگانها کپی کار ی دست هزارم ازروی دست کانون است اشائه فرهنگ قصه گویی که با توجه به رشد بی رویه تکنولوژی در حال از بین رفتن است نیاز به همت بزرگ برای پاسداشت و نگهداشت آن دارد. لذا همکاری تمام واحدهای فرهنگی و غیره را می طلبد. اینکه سایر نهاد ها هم در این راستا قدم برداشته اند. لزوما نشانه بدی نیست. فقط نیاز به بازنگری و تولی گری دارد. این حرکت می تواند به یک نهضت ملی تبدیل شود. و یک نماد فرهنگی بزرگ کشوری گردد. و کانون به عنوان قدیمی ترین ارگان بنیانگذار قصه گویی متولی این امر شود و سایر نهادها در کنار کانون این مهم را به سامان برسانند. بی شک این موضوع انقدر بزرگ هست که بشود با همدلی آن را به سرانجامی که شایسته اش است رساند.

برای مربیان و اعضا کانون چه پیشنهادی دارید؟ آیا شرکت اعضا حتی در سنین سالهای آغازین مدرسه در جشنواره لطمه ای به اهمیت قصه گویی در جشنواره نمی زند ؟ من کلا با شرکت اعضا کودک در جشنواره های رقابتی موافق نیستم. کودک باید قصه بشنود و لذت ببرد. در جادوی قصه غرق شود و با سحر کلام آن به سفر رود و در دنیای خیال غوطه بخورد. درگیر کردن او با قوانین فقط این لذت را از او می گیرد. و خود رقابت و جایزه و برنده شدن ، درست مثل نمره و مدرسه است و همان حس بد و تجربه تلخ را بر او باقی می گذارد. بنابراین ترجیحم همیشه این بوده که بگذاریم بزرگترها برای کودکان قصه بگویند

دیگر بخشهای جشنواره را چگونه ارزیابی میکنید مثل بخش نود ثانیه ای پیشنهادتان برای دیگر بخشهای جشنواره چیست؟ بخش نود ثانیه چند سالی است که به جشنواره اضافه شده است. به نظرم با اینکه تنوع زیادی دارد . اما هنوز معیار و ملاک های آن مشخص نیست. و باز هم بحث رقابت در آن موجب ایجاد حس رقابت در بین شرکت کنندگان که عمدا کودکان هستند شده است.

 حضور اعضای آزاد و مادر بزرگها و پدر بزرگها در جشنواره را چگونه ارزیابی می کنید؟ چه تاثیر بر ماندگاری قصه گویی دارند؟ حضور پدربزرگها و مادربزرگها در جشنواره از بهترین قسمتهای این رویداد می باشد. که متاسفانه امسال فقط دربخش استانی برگزار می شود. پیشنها می کنم این عزیران دوباره به بخش بین المللی برگردند.

مصاحبه از هاجر صفابخش مربی ادبی مجتمع سنندج

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 9 =