به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، بخشی از بیستو پنجمین جشنواره بینالمللی قصهگویی که از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار میشود به موضوع قصهی کارآفرینان و صاحبنامان عرصهی کار و تلاش اختصاص دارد که به گفته مسئولان کانون، قصهگویان شرکتکننده در این دوره میتوانند با استفاده از ظرفیت قصه به روایت زندگی کارآفرینان و یا معرفی مشاغل، صنایع و محصولات ایرانی بپردازند و این موضوع شروعی برای شکلگیری اقتصاد قصهگویی خواهد بود.
در همین زمینه و از طریق سامانه مجازی آموزش کانون نشستی برخط برای مربیان کانونهای مراکز کشور برگزار شد که در آن برخی از اساتید دانشگاه عالی شهرکرد و دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان حضور داشتند.
بر همین اساس محمد ربیعی استاد دانشگاه و مشاور خانواده و کودک و نوجوان در این نشست با بیان اینکه چگونه از طریق قصه میشود به درمان کودکان و نوجوانان پرداخت، اظهار داشت: قصه میتواند در درمان مشکلات کودکان و نوجوانان بسیار کمککننده باشد، بهطوری که بهوسیله بیان قصه و حکایت میتوان مشکلات مهمی از قبیل اختلالهای اضطرابی و افسردگی کودکان را تشخیص داد و درمان کرد.
وی با اشاره به اهمیت محتوای قصهها و همذاتپنداری کودک با قهرمانان قصه، افزود: در جوامع رشدنایافته محتوای قصهها انتزاعی و آرزویی بوده و قهرمان قصه بر اساس شانس و کارهای خارج از عرف و قواعد شناخته شده پیش میرود و مسائلش حل میشود یا با گریهکردن و مظلومنمایی مسائل را حل میکند نه از طریق تلاش، چالش و جنگندگی که لازمه حل مسائل است.
ربیعی افزود: در حوزه کسب و کار چند واژه متفاوت مانند کار، شغل و حرفه وجود دارد که کار عبارت است از هر فعالیت مشروع و قانونی که در اثر انجام آن فرد خسته بشود و به استراحت نیاز داشته باشد و در ازای آن کالا، خدمات یا پولی دریافت کند که در این مورد قصه میتواند با معرفی کارهای متعدد کمک کند که کودکان و نوجوانان تفکر کار را یاد بگیرند.
رئیس دانشکده ادبیات علوم انسانی دانشگاه عالی شهرکرد عنوان داشت: برای داشتن شغل، هر فردی باید دارای صلاحیتهایی برای تصدی آن باشد. بهعنوان مثال دبیری ادبیات یک شغل است و یک معلم باید آموزش شغلی و تجربی داشته باشد تا صلاحیت این شغل را به دست آورد و حرفه، همان تخصص، تجربه و آموزش است و کسی که شغل خود را با علاقه تا مراحل بالاتر ادامه میدهد یک فرد حرفهای نامیده میشود و دارای حرفه است.
ربیعی ادامه داد: اگر افراد یک جامعه تفکر شغل داشته باشند منتظر تصاحب یک موقعیت سازمانی هستند در همه کشورها به اندازه آدمها شغل وجود ندارد اما کار وجود دارد بنابراین ما مشکل شغلی داریم نه مشکل بیکاری، ما باید تفکر کار را پرورش دهیم نه شغل را چراکه ممکن است افراد به واسطه کار وارد حیطه شغل شوند، باید قصههایی ساخته شود که بچهها را از کار به شغل و از شغل به حرفه برساند و بچهها بدانند کار کردن یک فضیلت است.
این مشاور خانواده با بیان اینکه در روانشناسی، قصهدرمانی وجود دارد و میتوان بسیاری از مسائل مربوط به نگرش نسبت به کسب و کار را از طریق قصه به کودک و نوجوان القا کرد، گفت: باید بین کانون پرورش فکری و وزارت کار پیوند ایجاد شود چون تفکر کار در آینده ممکن است گم بشود و با بحران بیکاری و نبود کارگر ساده برای کارهای ساده روبرو شویم و نیاز به آموزش کارهای ساده داشته باشیم.
وی با اشاره به اینکه شغل و فکر کردن به شغل از سه سالگی در کودکان شروع میشود سپس آنها دست به انتخاب میزنند و حتی آن را بیان میکنند، خاطرنشان کرد: نظریه محدودیت و سازش در اینجا معنا پیدا میکند، ساخت قصهها میتواند در انتخاب شغل کودکان نقش داشته باشد، کودکان بر اساس اصول قدرت و هیجان، مشاغل را انتخاب میکنند.
ربیعی تشریح کرد: والدینی که نسبت به تربیت شغلی فرزندانشان اهتمام دارند، در قصههایی که برای کودکان میگویند به خاطر فهم بهتر مطالب و آموزش از طریق قصهها بین مشاغل و اعضای بدن رابطه برقرار میکنند مثلا اینکه در هر شغلی کدام یک از اعضای بدن میتواند نقش داشته باشد را بیان میکنند تا تفکر کار را در کودکان نهادینه کنند.
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به اهمیت آگاهی والدین از نحوه نگرش به کار، گفت: یکی از مشکلات فرهنگی در کشور ما نظام طبقهبندی مشاغل است که موجب خوب یا بد بودن شغلی میشود در حالی که همهی مشاغل برای زندگی بشر ضرورت دارند و بالا و پایین ندارند و انسان آفریده شده است تا کار کند.
رئیس دانشکده ادبیات علوم انسانی دانشگاه عالی شهرکرد، افزود: در سن ۷ سالگی، کودک جنسیت برایش مهم میشود و دخترها مشاغل دخترانه و پسرها مشاغل پسرانه را انتخاب میکنند. بچهها مشاغلی که میبینند را بیشتر انتخاب میکنند و برای شغلهای انتخابیشان محدودیت تعریف میکنند که این محدودیتها باید تا سن ۱۶ تا ۱۷ سالگی بهپایان برسد اما این مساله گاهی تا ۳٠ تا ۵٠ سالگی نیز ادامه پیدا میکند و بیشتر افراد شغل را وابسته به اعتبار و تشخص میدانند.
وی با بیان اینکه اگر فرد تکامل پیدا کرده باشد در کسب و کار میتواند به هویت شغلی دست پیدا کند، تصریح کرد: در رسیدن به خود واقعی، موضوع تفاوتهای فردی مطرح میشود و تفاوتهای فردی با نظریه رنگهای واقعی قابل شناخت است به این ترتیب که در بیان ویژگیهای شغلی متناسب با انسانها چهار رنگ داریم که عبارتند از آبی، نارنجی، سبز و طلایی؛ به عنوان مثال در دسته رنگ آبی انسانهای مهربان، با سخاوت و همدل قرار میگیرند، این دسته برای شغلهایی همچون پرستاری، مددکاری، معلمی و... مناسب هستند.
ربیعی افزود: افرادی که در دسته رنگ نارنجی قرار میگیرند، انسانهایی پرشور و پرانرژی، رقابتطلب و اهل ریسک هستند و در مشاغلی همچون سیاست، وکالت، اقتصاد و مشاغل پرهیجان موفق میشوند. سبز نماد رشد بوده و افرادی که در این دسته قرار میگیرند، کنجکاوی و پرسشگری از ویژگیهای بارزشان بوده و به دنبال رشد و یادگیری بوده و اهل مطالعه، نقاد و متفکر هستند و میتوانند وارد مشاغلی چون پزشکی، زیستشناسی، فلسفه، شیمی، فیزیک، ریاضی و... شوند.
وی ادامه داد: افراد طلایی، انسانهایی منظم، مسئولیتپذیر، دقیق، قانونگرا و محتاط هستند و در مشاغلی مانند حسابداری، کارمندی، امور مالی جزیی، نظارت، کنترل کیفیت و... میدرخشند؛ هر کدام از این رنگها نماد بخشی از شخصیتهای افراد هستند و به آنها کمک میکند تا افراد در سنین کودکی و نوجوانی با ویژگیهای خود آشنا شود و در آینده شغلی متناسب انتخاب کند.
قصهها شبیه دنیای بچههاست
در بخش دیگر این نشست سجاد نجفی استاد ادبیات دانشگاه عالی شهرکرد گفت: قصهها تاثیر بسیاری برای نهادینهکردن مهارتهای اجتماعی از جمله شغلیابی بر کودکان میگذارند؛ یکی از عناصری که در قصه میتوان از آن استفاده کرد عنصر خیال است.
وی خاطرنشان کرد: کارکرد قصهها خیالپردازی، ترغیب حس کنجکاوی و خودآگاهی است و کمک میکند کودک بدون کمک بزرگترها در یک چالش قصهگونه خیلی از مسائل زندگیش را خودش حل کند، کودک ما هیچوقت صحبتهای آمرانه را گوش نمیدهد اما در یک قصه و در یک فرایند همزادپندارانه با قهرمان تاثیر زیادی میگیرد.
نجفی افزود: کودک در قصه با شخصیت همسفر میشود و رفتارهای قهرمان را نظاره میکند و شاهد چالش و کنش کودک با قصه خواهیم بود که هم لذت میبرد، هم با برخی اعمال آشنا میشود.
وی یادآور شد: در دنیای قصه کودک، زشت و زیبا، خوب و بد، عدالت و بیعدالتی را میتواند درک کند، کودک از محیط امن خانه خارج میشود، همراه قهرمان قصه میشود واکنشهایی که قهرمان نشان میدهد برای کودک مهم است.
به گفته نجفی، کودک بعد از این سفر دوباره به محیط خانه برمیگردد اما آیا این کودک بعد از این قصه همان کودک اولی است؟ خیر. بیتردید تجربههایی به دست آورده که تاثیرگذار است و فقط قصهها این کارها را انجام میدهند.
نجفی بیان کرد: تفاوت قهرمان قصهها و اسطورهها در این است که قهرمان، اسطوره است و کودک با قهرمان همسو میشود و قهرمان دست نیافتنی است. اسطوره اینطور نیست افسانهها فضای کافی برای خیالپردازی را به بچهها نمیدهند، مثل قصهها افسانهها مکانهای نامعلوم نامشخص و رازآلود به کودک میدهند و به کودک این حس را میدهد که قرار است اتفاقی بیفتد که رازآلود است قصهها به کودکان کمک میکنند تا راحتترین و مناسبترین تصمیمها را بگیرند.
وی ادامه داد: در قصهها اغلب مفاهیم با دنیای بچهها شباهت دارد دنیایی که کودک مرتب در آن شبیهسازی میکند. قصه، کارکردهای زیادی دارد. ساختار خانه، سفر و خانه در اغلب قصهها دیده میشود در قصهها از هر طبقه و قشری صحبت میشود از پادشاه تا فقیر، در قصهها شخصیتهای متنوعی داریم شخصیتهایی که کودک فکر میکند شبیهش است.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: قصه میتواند با هر کدام از اینها ارتباط برقرار کند در یک فرایند جذاب و همه جانبه یکی از مهمترین مواردی که برای ما والدین مهم است انتخاب شغل است که قصه کمک میکند تا کودک اول بداند شغل و تنوع شغل دارد و بعد دست به انتخاب بزند.
نجفی اضافه کرد: در طبقهبندی مشاغل در قصهها، پادشاه، وزیر دربان، سرباز، غلام و... کودک با اینها ارتباط برقرار و فکر میکند. اگرچه این شغلها از نظر اعتبار شخصی، بالا یا پاییناند اما به این نتیجه میرسد که یک کشور به همه شغلها نیاز دارد و والدین، واسطه در انتخاب شغلهای بچهها هستند خیلی از بچهها با این شغلها آشنا نیستند و در یک بستر هیجانانگیز با آنها آشنا میشوند که مستلزم شناخت شغلها است. قصه میتواند هم مشاغل را در ذهنها نگه دارد هم اظهار نظر درباره آنها بکند.
ضرورت ترویج قصهگویی در مراکز آموزش و دانشگاهها
در این نشست مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چهارمحال و بختیاری نیز در سخنانی بر اهمیت رویکرد امسال جشنواره برای ارتقای کمی و کیفی قصهگویی و قصهگویان تاکید کرد و گفت: قصهگویی باید در مراکز آموزشی و دانشگاهها ترویج داده شود.
حجتالله آسمند با بیان این که باید از تجربههای کانون در برگزاری جشنواره بهخوبی استفاده کرد، افزود: یکی از مهمترین رویکردهای بیستوپنجمین جشنواره بینالمللی قصهگویی، عمومیسازی و مردمیسازی قصهگویی است یادآور شد: باید قصهگویی باید در بین دانشجویان به ویژه دانشجومعلمها گسترش پیدا کند زیرا این قشر در آینده با کودکان و نوجوانان در ارتباط قرار میگیرند و در رشد تربیتی کودکان و نوجوانان نقش موثری خواهند داشت.