به گزارش روابطعمومی ادارهکل کانون استان کرمان، رشادت و شهادت هر قدر واژههای باعظمت و ستبری باشند اما گاهی بر قامت دختر یک سال و ۹ ماههای مینشینند. ویژگی شهادت این است که به وسع سن و سال قسمت نمیشود.
روایت شهدای کودک و نوجوان گلزار شهدای کرمان ادامه دارد: برادر سربازِ «شهیدامیرحسین دهدهی»، محل خدمتش را به سر مزار برادر شهیدش منتقل کرده است. اشکهای بیامانش حکایت میکند که اگر محل خدمت اینجا باشد تا ابد سرباز میماند. نگاه چشمانتظارش دورتا دور مزار شهدا میچرخد و بیاختیار دنبال پسر نوجوانی میگردد که در صورتش نگاه امیرحسین تکرار شود. حسین حیدرینژاد پسرعموی «شهیده المیرا حیدرینژاد» لحظهای برایش جای امیرحسین شهید را میگیرد.
خانواده سلطانینژاد یادگاریهای جاودانه بیشتری داشتند. تکرار نامهای محمدامین، ریحانه، مریم، فاطمهزهرا و مهدی چون فوج کبوتران در فضای گلزار میچرخید و اوج میگرفت و به آسمان میرفت.
شهدای کودک و نوجوان گلزار شهدای کرمان، این «گنجشکهای ناتمام» وقتی کودکانی با بادکنکهای سیاه روی مزارشان گل میگذاشتند با لبخند و در آرامش بودند، راه شهدا ادامه دارد. کودکان کرمان از نسل حاجقاسم سلیمانیاند، کودکان کرمان همچون ققنوس از خاکستر شهدا متولد میشوند و درس پرواز در آسمان آزادگی و حقطلبی را به جای گنجشکهای ناتمام رفیقانه تمام میکنند.
این در حالی است که، اعضای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمان اما یاد و نام ۳۱ شهید کودک و نوجوان حادثه ۱۳ دی ۱۴۰۲ را با کشیدن نقاشی ماندگار کردند. نقاشیهای اهدایی در همسایگی مزار شهدا روایتگر حادثهای بود که به تاریخ رشادت و استقامت مردمان این شهر برگ تازه و برجستهای اضافه کرد.
همچنین، امروز ۲۱ دی ۱۴۰۲ در مراکز فرهنگیهنری کانون پرورش فکری سراسر استان و همزمان با سراسر کشور همراه با بادکنکهای صورتی و قلبی شکل َنقل، نَقل سربلندی و عاقبتبخیری بود. عکس شهدا روی میزها در کنار اعضا، نفس میکشید. لالههای سرخ همه جا شکفتند. صندلیای خالی برای شهید در نظر گرفته شد، تا حضور و منش او همواره در قامت مراکز جای بگیرد و عموقاسمی که همواره بوده و همیشه خواهد بود.