به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون؛ سیدسعید هاشمی در مورد برگزاری نشست ادبی دوپنجره در استان گیلان که به بررسی کتاب «از نوک خودکار من گل میچکد» اختصاص داشت، گفت: این نشست برای من تجربه خیلی خوبی بود. اصلا حضور در میان مخاطبان آثارم همیشه برای من شیرین بوده است.
وی افزود: حضور من در گیلان چون همراه با یک تجربه جدید بود، شیرینی این برنامه را دو برابر کرد. تجربه جدید این بود که بچهها بیشتر از مخاطبان دیگرم با ادبیات عجین بودند و کتاب را بهخوبی میشناختند و صحبتهایی که در میان ما رد و بدل شد، تخصصی بود.
هاشمی تصریح کرد: بچههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گیلان بچههای آگاهی بودند و جنس کار را میشناختند. تعدادی از بچهها آمدند روی صحنه و شعرهایی را که خودشان سروده بودند برای من خواندند. شعرها واقعا خوب بود. بچهها مطالعه داشتند و کتابهای خوبی خوانده بودند.
این شاعر کودک و نوجوان ادامه داد: اطمینان دارم که از میان بچههای گیلان، در آینده نویسندگان و شاعران خوبی سر بر خواهند آورد. گیلان از قدیم جزو سرزمینهای ادبخیز بوده. حزین لاهیجی، گلچین گیلانی، نسیم شمال، گل آقا، محمدعلی افراشته، شیون فومنی، ابراهیم فخرایی، بهآذین و خیلیهای دیگر نام گیلان را جزء سرزمینهای دست اول ادب و هنر قرار دادند. ادامه دهنده راه این ادبا، همین بچههای کانون گیلان خواهند بود. من با اعتقاد راسخ این حرف را میزنم.
وی درباره اینکه برنامه دو پنجره تا چه میزان به جریانسازی ادبی در بین نوجوانان کمک میکند بیان کرد: برنامه دو پنجره، برنامه خوب و روشنگری است. پلی است میان شاعران نامآشنا و بچههای کم و سن و سال علاقهمند. دو پنجره راه خودش را پیدا کرده و با اینکه کانون مثل همه سازمانهای فرهنگی دچار کمبود بودجه است، اما دو پنجره بعد از این همه سال خودش را از قید و بند مشکلات رها کرده و توانسته حرکتی نو در راستای فرهنگ و ادب ایجاد کند.
هاشمی درباره بررسی کتاب شعر «از نوک خودکار من گل میچکد» در نشست ادبی دو پنجره اظهار کرد: برای این کتاب زحمت زیادی کشیده بودم و با صلاحدید استادان شعر کودک، بارها شعرهای آن را تغییر دادم و روی شعرهای آن کتاب کار کردم تا یک کتاب شسته رفته تحویل کانون بدهم. نقدهای بچهها هم خوب بود. فکر نمیکردم بچههای کم سن و سالی مثل اعضای کانون گیلان تا این حد با شعر کودک آشنا باشند.
وی افزود: وقتی شروع به سرودن شعر کودک کردم، ۱۶ سال داشتم. سال ۱۳۷۰ بود. آن وقتها کتاب و نقد و کلاس تا این حد رشد نکرده بود و من در به در دنبال یک کلاس یا استاد میگشتم که مرا راهنمایی کند. الان فضا خیلی بهتر شده است. کانون به داد بچههای علاقهمند رسیده و امکانات را در اختیارشان قرار داده است. بچهها باید خدا را شکر کنند. البته تعداد بچههای مستعد هم بیشتر شده است. بچههای کانون چراغ راه را پیدا کردهاند و چیزی نمانده که دست دراز کنند و نور چراغ را لمس کنند.
هاشمی در پایان گفت: کانون زحمت زیادی برای اعضایش میکشد و میدانم که با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند. مشکل مالی مشکل کمی نیست. خیلی از موسسههایی فرهنگی، ناشران و نشریهها و کتابفروشیها تعطیل شدهاند. کانون همین که دارد به راه خودش ادامه میدهد، باید خدا را شاکر باشیم. امیدوارم کانون پرورش فکری مثل همیشه پرقدرت و علاقهمند به راه خودش ادامه بدهد و شاعران و نویسندگان جدید و جوان را به جامعه معرفی کند.