روز- داخلی- مصلی
سیوپنجمین بار است که نمایشگاه بینالمللی کتاب در قشنگترین روزهای اردیبهشتی در تهران برپا میشود.
بهار طبیعت با بهار کتاب، این رویداد بزرگ فرهنگی، با هم چه سمفونی فاخری را شکل دادهاند.
بخش کودک ونوجوان نمایشگاه کتاب لبریز است از غرفههای رنگی رنگی. وارد نمایشگاه میشوی و امروزت را اینگونه متفاوت آغاز میکنی.
روز – داخلی- راهروی نمایشگاه
همانطور که آهسته از راهرو میگذری و با دقت غرفهها را تماشا میکنی، یک دفعه نگاهت با نگاه مرغک ۵۹ ساله کانون گره میخورد. چشمانت برق میزند و یک عالمه کودکی در درونت زنده و حبه حبه قند در دلت آب میشود. حالا دیگر قدمهایت را تندتر میکنی. تو حالا در بخش ورودی غرفه انتشارات کانون پرورش فکری ایستادهای و همه چیز از همین جا آغاز میشود.
روز- داخلی- داخل غرفه کانون
در آستانه در ورودی چند مرد و زن با لباسهای محلی و گویشهایی که هر کدام بخشی از تاریخ سرزمینمان هستند به استقبالت میآیند و ورودت را به کانون خوشآمد میگویند. به داخل غرفه قدم میگذاری و نگاهی گذرا به کل فضا میاندازی. گلهای شمعدانی زرد و صورتی، مکعبهای چوبی رنگی رنگی، نور، صدا، کودک و نوجوان، کتاب، پدر و مادر، کتاب. پدربزرگ و مادر بزرگ، کتاب. خنده، هیجان و باز هم کتاب.
حالا خودت را در کنار خانوادهی صمیمی حس میکنی که برای پذیرایی از مهمانانشان از قبل به همه چیز خوب فکر کردهاند و دستانت را به گرمی میفشارند.
به جمع خانواده انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خوش آمدید.
میانه روز- داخلی- کنار کتابها
قفسههای رنگی کتاب به ترتیب موضوع و گروه سنی از هم مجزا شدهاند. زنان با لباسهایی از نقش خورشید پولکی ومردان با لباسهایی از خطهی آذربایجان و کردستان چه هنرمندانه به این نمایشگاه سنجاق شدهاند. راهنماهایی که علاوه بر معرفی آیینها و سنتهای استان خود، خانوادهها را در انتخاب کتابهای مورد علاقهشان راهنمایی میکنند.
والدین بیشتر دنبال کتابهای تربیتی و مهارتهای زندگی برای کودکانشان هستند. نوجوانان بیشتر دنبال کتابهایی با ژانر ترس و طنز و رمانهای عاشقانه و البته افرادی که در لابلای کتابها به دنبال کتابهای دینی، علمی و تاریخی و... میگردند و در این میان خردسالان، فارغ از دنیای بزرگسالانه و غرق در دنیای خود در حال بازی با بادکنکهای رنگی با نقش مرغکند.
در آن سوتر در فضای دنجی از نمایشگاه، همان جایی که با گلدانهای شمعدانی و مکعبهای چوبی به فضای دلنشینی تبدیل شده، نمایشی از کتابهای کانون در حال اجراست. این جا بچهها در کنار خانواده، از دریچهی نمایش و قصه و بازی با دنیای کتابها آشنا میشوند و لذت یک کتابخوانی متفاوت را تجربه میکنند. ماهی رنگین کمان قهرمان قصهی امروز ما در این نمایش با بخشیدن پولکهای رنگیاش به دوستانش، به بچهها درس بزرگی میدهد. درسی از جنس بخشندگی با چاشنی همدلی.
رونمایی از کتابهای مثبت صفر یکی دیگر از اتفاقهای خوب این روزهای غرفه انتشارات کانون است. کتابهای شعر برای مخاطبانی که نوزادند یا حتی هنوز پا به این دنیا نگذاشتهاند.
پدیدآورندگان مجموعهی «من به دنیا آمدم» در کنار هم جمع شدهاند تا به دنیا آمدن این مجموعه را جشن بگیرند و به این وسیله کام مادران و بچهها را شیرین کنند و این تازه آغاز یک حرکت نو و بدیع است.
کمی آن طرفتر در میان قفسههای کتابها عروسک «قیچچا گلین» با یک تیرکمان توجه خیلیها را به خود جلب میکند. شنیدن قصهی پیدایش و پیشینهی این عروسک میانهای با قدمتی۳۰۰ ساله، از زبان فاطمه محمودی از مربیان آذری زبان کانون، که به تازگی این عروسک را به ثبت ملی رسانده، خیلی به دل مینشیند. حکایتی که بعد از شنیدنش به داشتن فرهنگی چنین غنی و کهن بر خود میبالی و سرشار از غرور ملی میشوی.
اما در این میان باشگاه کتابهای۱۰۰ هزارتایی (همان کتابهایی که تا به حال ۱۰۰هزار نسخه از آنها به چاپ رسیده) در بخشی از نمایشگاه تعبیه شده تا کام کودکان دیروز را شیرین کند. عکسالعمل بزرگترها در قبال این کتابها دیدنی است. گویا در میان صفحه صفحه این کتابهای نوستالژیک، کودکیشان را جستجو و در لابلای این کتابها دنبال ردپایی از نوجوانیشان میگردند.
حالا بخشی از نمایشگاه میزبان یکی از مفاخر ادبیات کهن کودک و نوجوان محمد میرکیانی است. در تابلوی پشت سرش نوشته سال ۱۳۳۷ در تهران به دنیا آمده و در طول ۴۰ سال قلمزدن برای کودکان ونوجوانان ۸۰ کتاب به آنها هدیه کرده است. و امروز تعداد زیادی از کتابهای «بچههای کوچه» و «قصههای شیرین» امضا میشود و به خانههای بچهها میرود تا یادگاری باشد از سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب و از نویسنده نامآشنای نسل دیروز و امروز محمد میرکیانی.
سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران روزهای ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در مصلی امام خمینی برپا شده است.