مانلی محمودان : مطالعه بالا موجب شد نویسنده شوم

کوچک‌ترین عضو خانواده نویسندگان ایران گفت: در یک سال گذشته تا همین امروز ۱۲۱۰ کتاب خوانده‌ام و هر شب قبل از خواب حتماً کتاب داستان و علمی مطالعه می‌کنم. اصلاً شاید دلیل نویسنده شدنم همین مطالعه بالایم و علاقه‌ای که به کتاب دارم باشد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایران آنلاین، نامش «مانلی محمودان» است و کوچک‌ترین نویسنده ایران است. مانلی ده سال سن بیشتر ندارد و کلاس چهارم ابتدایی است اما با این وجود کتاب دومش در زیر چاپ است، کتابی که یک کار کمیک استریپ است.

کمیک استریپ به معنای نقاشی یا مجموعه‌ای از نقاشی‌های دنباله‌دار است که ماجرایی را روایت می‌کند و معمولاً کتاب‌های کمیک توسط دو نفره تولید می‌شود، یک نفر می‌نویسد و دیگری نقاشی می‌کشد اما مانلی هر دو این کار را خودش به تنهایی انجام می‌دهد.

مانلی علاوه بر کوچک‌ترین نویسنده ایران چندین عنوان دیگر را در طول این سال‌ها به خود اختصاص داده است و جوایز مختلفی کسب کرده است؛ جایزه‌های ملی و فرا ملی در زمینه نویسندگی، در زمینه قصه گویی و نقاشی بخشی از این جوایز است. همچنین او در سال ۱۴۰۱ مدرک بین المللی از چین گرفته و در سال ۱۴۰۲ نقاشیش در شهر صلح آمیز ژاپن برگزیده شد.

او می‌گوید: «در کانون پرورش فکری بالاترین تعداد روزانه کتاب را خوانده‌ام و به همین دلیل از از دکتر صحرایی جایزه گرفتم. در یک سال گذشته تا همین امروز ۱۲۱۰ کتاب خوانده‌ام و هر روز از کانون پرورش فکری کتاب امانت می‌گیرم و هر شب قبل از خواب حتماً کتاب داستان و علمی مطالعه می‌کنم. اصلاً شاید دلیل نویسنده شدنم همین مطالعه بالایم و علاقه‌ای که به کتاب دارم باشد

ناشر کتاب‌های مانلی می‌گوید که خیلی‌ها فکر می‌کنند اگر فرزندشان کتابی جز کتاب درسی بخواند در درس او تأثیر می‌گذارد و باعث افت تحصیلی می‌شود در حالی که چنین نیست.

او ادامه می‌دهد «من به عنوان یک معلم می‌گویم کتاب خواندن نه تنها برای درس بچه بد نیست بلکه کمک می‌کند بچه عاشق مطالعه شود و پیشرفت کند

کتاب دوم مانلی که تنها یک نسخه قبل از چاپ از آن در نمایشگاه حاضر است کتابی کمیک و دو زبانه است. او درباره اینکه چه شد که کتاب‌هایش را چاپ کرد توضیح می‌دهد که من اصلاً نمی‌خواستم کتاب دومم را چاپ کنم و آن در اصل برای یک جشنواره کمیک استریپ بود اما از آنجایی که نفر اول شدم با خانواده‌ام تصمیم گرفتیم آن را هم به چاپ برسانیم. درباره چاپ کتاب اولش هم می‌گوید: «معلمم خانم وفایی انگیزه به من داد و در مسیر آشنا شدن با انتشارت پیشوک همراه من بود. او کتاب‌هایم را خواند و گفت حیف است که آنها را جایی به چاپ نرسانی.»

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 6 =