به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان مازندران، محمدجواد کشوری، مربی آفرینشهای ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرستان ساری است. وی فعال ادبی و شعر است و مجموعه شعر «کیشِ رخ» و مترجم مجموعهنمایشنامه کودک و نوجوان «یادداشتهای یک مرغ» از وی به چاپ رسیده است.
کشوری، برگزیده پانزدهمین جشنوارهی هفتهی پژوهش کانون در بخش جستارنویسی، برگزیده هجدهمین دوره جشنواره هنرهای نمایشی کانون و داور جشنوارههای ادبی کودک و نوجوان در بخش نمایشنامهنویسی است و در عرصه شعر و داستان فعالیت دارد.
مطالب زیر حاصل گفتگو با این شاعر و ویسنده است.
-چگونه وارد عرصه ادبیات شدید؟
پسربچهای با یک جفت شاخ روی سر، صفحهنمایشی روی پیشانی، دو بال سنجاقکی بر کتفها، یک صدف بزرگ مثل حلزون و چیزهای عجیب و غریب دیگر. این تصویر روی جلد کتاب «اگر میتوانستم»، به قلم و تصویرگری «نورالدین زرینکلک»، است. کتابی که اولین بار در نه سالگی از کتابخانهی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان امانت گرفتم و خواندم. تأثیر عمیقی بر ذهن من گذاشت. حدود یک هفته شب و روز به اتفاقهای کتاب فکر میکردم. حتی کمی هم باعث ترسم شده بود. اما خاطرم هست که همانجا به خودم گفتم چقدر یک داستان میتواند عجیب و غافلگیرکننده باشد. بعد این فکر به ذهنم رسید: «یعنی من هم میتوانم چنین داستانهایی بنویسم؟» البته آن زمان چیزی ننوشتم اما این کتاب و کتابهای دیگر بذری در اعماق ذهن من کاشتند که سالها بعد جوانه زد.
- نقش کانون و مربیان آن در آشنایی کودکان و نوجوانان با ادبیات را چگونه میبینید؟
کودک با تجربهای ژرف، بیواسطه، خالص و ارادی از رویارویی با هنر و ادبیات وارد دنیایی میشود که احتمال فراموش کردن مطلق آن خیلی کم است. بسیاری از هنرمندان برجسته در شرح حال خود از این لحظههای تعیینکننده در کودکی خود یاد میکنند؛ برخورد با یک مربی خوب، یک اثرِ شایسته، نمایشی شگفتانگیز یا از این دست.
زمانی که کودک به این باور برسد که خودش به پدیدهای شگرف دست پیدا کرده و تجربهای عمیق از این برخورد در وجودش احساس کند بذری قوی در ذهنش کاشته شده است. همین گزاره را در نظر بگیرید و ببینید چقدر ما به عنوان سرپرست، مربی و معلم میکوشیم کودکان را در معرض چنین تجربههای خالصی قرار دهیم؟
یکی از سیاستهای خوب کانون پرورش فکری این است که اعضای خود را در معرض فعالیتهای گوناگون میبینند؛ کارگاههای گوناگون و مربیهایی متفاوت، سیستم کتابداری با قفسههای باز. کودک در کانون قدم میزند، به اطرافش نگاه میکند، کتابها را از قفسه بر میدارد و ورق میزند. تصمیم میگیرد کدام را انتخاب کند. بیدلیل نیست که بسیاری از هنرمندان بزرگ کشور از کانون به عنوان مبدأ راه هنری و ادبی خود یاد میکنند.
- به نظر شما تفاوت آموزش و یادگیری در کانون با سایر نهادها و سازمانها چیست؟
سیستم آموزشی در مدارس کاملاً عکسِ سازوکار کانون است. دکتر عبدالعظیم کریمی از سیستم آموزشی به عنوان بلای خانمانسوز یاد میکند. جایی که تمام ارکانش برای کشتن خلاقیت و حس منحصربهفرد بودن کودک کار میکند. راه گریزی هم ندارد؛ نه برای معلمان و نه دانشآموزان. جز این که معلمانی آگاهانه مسیر خود را به شکلی در کلاسهای خود انتخاب کنند که مقداری مانع آسیبهای ذهنی غیر قابل جبران به ذهن کودک شود. اما در کانون همه چیز برعکس است. ادگیری مقدم بر آموزش است و کودک و نوجوان انتخاب میکند که چه چیز را یاد بگیرد و تمرین کند.
مربی کانون نیز مبتنی بر انتخاب عضو، او را در مسیر تواناییها و استعداهایش یاری میکند.
- ادبیات و کتاب خواندن چه نقشی در یادگیری و کسب مهارت در کودک و نوجوان دارد و اساسا نقش مربی در این میان چگونه است؟
جایگاه ادبیات کودک و نوجوان در این میان بسیار تعیینکننده است. مربی و معلم خوب در موقعیتهای زمانی، مکانی و اجتماعی ویژهای نصیب کودک میشود. چقدر خوشاقبال باشد کودکی که با چند مربی و معلم خوب هممسیر شود. اما کتاب به عنوان یک اثر ادبی و هنری؛ هنوز یک رسانه مهم و بزرگ است که قابلیت انتقال تجربههای زیباشناختی را دارد، میتواند به هر جا سفر کند، در دستان کودک قرار بگیرد، تخیل و اندیشهی کودک را به حرکت در آورد و آن بذر سرنوشتساز را در ذهنش بکارد. نیازی نیست کودک ما لزوماً نویسنده، شاعر یا هنرمند شود. او ممکن است در آینده کارگری شود که در رویارویی با مشکل همکارش به روشی خلاقانه دست او را بگیرد. خانهاش را، برای خانواده، محیطی امنتر، شادتر و زیباتر کند. او خرمندانه و خلاقانه با پدیدهها برخورد میکند. مشکلهای زندگی را وسیلهای برای ساختن خود میبیند. احساساتش به تعادلی منطقی میرسد و اطرافیانش تفاوت دلنشینی در او با دیگران حس میکنند. و او تمام اینها را از تجربههای عمیق و شیرین خود در دنیای هنر و ادبیات فراگرفته است.
- با توجه به وسعت عمل فضای مجازی و رسانههای نوین و استقبال نسل نو از این رویکرد چه پیشنهادی در این خصوص دارید؟
چالش این روزهای ما با کودکان شاید دنیای مجازی به نظر برسد اما در حقیقت این دنیای مجازی، خود، فرصتی بیمانند برای انتقال تجربههای زیباشناختی به کودکان باشد. حتی هوش مصنوعی هم با سرعت پیشرفت شگفتانگیزش میتواند به کمک سرپرستان، مربیان و معلمان بیاید. دنیا هرروز شکل تازهتری از علم و فنآوری پیش روی ما میگذارد. مهم این است که نگاه خود را به این پدیدههای نوظهور تغییر دهیم و به عنوان فرصتی بینظیر به آن نگاه کنیم.