فلسفه و تفکر فلسفی فرصتی است برای تربیت صحیح کودکان و نوجوانانی که در دنیای امروز با مسائل و مصائب مختلفی مواجه هستند، پرورش تفکر فلسفی فرصت را برای تحقق دیگر ساحتهای تربیت فراهم میسازد. به عبارت دیگر با تربیت فلسفی کودکان بستر لازم برای پرورش صحیح کودکان و نوجوانان شکل خواهد گرفت و بر همین اساس برنامه فلسفه برای کودکان و نوجوانان با رویکردهای مختلف آن در سالهای اخیر توانسته است توجه متفکران و متولیان حوزه تربیت را به خود جلب کند. این جریان گرچه در جامعه ایران اسلامی جریان نوپایی بوده است اما رویکرد فلسفه اسلامی یا حکمت اسلامی برای کودکان، وجوه تمایز و تفاخری دارد که میتواند مشکلات جریان فبک را تا حدودی مرتفع کند. در این میان رهآوردهای فلسفه اسلامی برای برنامه فلسفه برای کودکان و نوجوانان، مسئلهای است که لازم است اندیشمندان حوزه فلسفه و تعلیم و تربیت به آن بپردازند. یکی از مکاتب فلسفی در جهان اسلام، حکمت اشراق سهروردی است. این حکمت با رویکردی عرفانی-فلسفی پس از جریان حکمت مشا سینوی (فلسفه ابن سینا)، در حوزه اندیشه فلسفی-اسلامی نقشآفرینی کرد و آثار آن را میتوان در عرصههای مختلف فرهنگی هنری علمی و... دوران تشعشع این حکمت نورانی مشاهده کرد که یقینا ویژگیهای منحصر به فرد این حکمت، فرصت بیبدیلی را برای متولیان و متفکران حوزه تعلیم و تربیت فراهم میسازد. آنچه در این نوشتار به طور اجمالی بدان پرداخته شده بررسی رهآوردهای این حکمت در اجرای برنامه فلسفه برای کودکان و نوجوانان است. مهمترین رهآوردهای حکمت اشراق در حوزه فلسفه برای کودک و نوجوان را میتوان در موارد ذیل مورد اشاره قرار داد:
۱- استفاده از نور و روابط نوری به جای مفاهیم دشواری همچون وجود و هستی:
گرچه در آموزههای دینی استفاده از مفهوم نور مورد توجه بوده است و به نظر میآید استفاده از این مفهوم به جای وجود و هستی در برخی از آیات قرآن کریم و روایات ماثور از جمله آیه شریفه نور که بیان میدارد: «الله نور السماوات والارض» قابل مشاهده است اما سهروردی با این ادعا که حکمت نوریه خود را از فلسفه فهلویون (فلسفه ایران باستان) به میراث برده است آن را مبنای حکمت الاشراق خود قرار داده تا جایی که برخی حکمت سهروردی را حکمت نوریه میدانند. به عبارت دیگر از آنجا که نور امری محسوس محسوب میشود فهم آن برای مخاطب بسیار آسانتر از مفهوم وجود میباشد. همچنین توجه به این مسئله نیز حائز اهمیت است که بسیاری از ویژگیهای وجود را میتوان در مفهوم نور و محسوس آن مورد اشاره قرار داد. البته این مسئله که همه ابعاد نگرشی سهروردی در حوزه حکمت نوریه، خود کاملاً با مباحث وجودی و وجود شناختی تطابق دارد نیز حرفی ناصحیح و غیر جامع نگرانه است.
۲- داستانهای فلسفی:
استفاده از ادبیات داستانی یکی از ابزارهای انتقال معنا برای همه اقشار به ویژه کودکان و نوجوانان محسوب میشود. این ابزار در قرآن کریم نیز مورد توجه ویژه قرار گرفته است. فیلسوفان و حکمای اسلامی نیز بر پایه این روش قرآنی، در سیر تطوری این حکمت بهرههای فراوانی از این قالب و ابزار بردند. از جمله اینها میتوان به داستان حی بن یقظان و یا ابسال و سلامان اشاره کرد. اما آنچه که در حکمت اشراق سهروردی بیش از دیگر حکما مورد توجه قرار گرفته است بهرهگیری از قالب داستان است. سهروردی در آثاری همچون:«قصهی مرغان»، «روزی با جماعت صوفیان»، «عقل سرخ»، «لغت موران»، «فی حالتالطفولیت»، «آواز پر جبرئیل»، «صفیر سیمرغ» و «فی حقیقت العشق». «قصهی زنده ی بیدار»، «قصهی غربت غربی»، با ادبیات داستانی، بسیاری از مفاهیم فلسفی خود را بیان نموده است. البته یادآوری این مسئله حائز اهمیت بوده که این داستانها با زبان برساخته زمان زیست این حکیم بزرگ به نگارش درآمده است بنابراین بازخوانی و بازنگاری آنها برای استفاده کودکان و نوجوانان امری ضروری ست.
۳- استفاده از تمثیل:
مثال و مثالآوری در تفهیم مفاهیم فلسفی یکی دیگر از راهکارهای حکما برای عمومی سازی فهم حکمت اسلامی بوده است. گرچه بهرهگیری از تمثیل پیش از حکمت اسلامی به طور جدیتری، در عرفان مورد استفاده قرار گرفته است اما حکمت اشراق به دلیل رویکرد عرفانی- فلسفی یکی از نمودارهای استفاده از تمثیل در بیان مفاهیم فلسفی است. این تمثیلها در حکمت اشراق، کمک خواهد کرد تا بتوان مفاهیم دشوار فلسفه و حکمت را در ذهن کودکان رهگشایی کرد. به طور مثال سهروردی با استفاده از تمثیل آتش برای بیان میل نفس انسان به حرکت و تعالی به سمت خداوند و ملکوت الهی ذهن مخاطب را با این مسئله انس و الفت میدهد و معنا و مفهوم را منتقل میسازد.
۴-تبیین مبانی هنر و زیبایی:
هنر و نگاه زیبایی شناختی به فعالیتهای حوزه کودک و نوجوان، یکی از مسائل مهم و کلیدی در ساحتهای تربیت این قشر است. بهرهگیری از هنر نه برای هنر بلکه برای تربیت و پرورش فکری کودکان و نوجوانان سالهاست در مجموعههایی همچون «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران» مورد توجه قرار گرفته است. همچنین از آنجا که هنر مورد نظر سهروردی، هنری معناگرا و معنویت بخش است بنابراین بهرهگیری از این نوع نگاه در تربیت هنری همچنین فضاسازی و زیباسازی محیطهای کودک و نوجوان خود مسئله مهم دیگری است که میتواند از رهآوردهای این حکمت در نقشآفرینی تربیتی برای کودکان و نوجوانان محسوب شود.
۵- تاثیر حکمت اشراق بر معماری به ویژه در دوران صفوی:
آنچه که امروز در جامعه ایران به ویژه در حوزه معماری ایرانی-اسلامی مشهود است تاثیر معماری دوران صفویه بر این سبک معماری است. آنچه امروز در مساجد تکیهها و فضاسازی محیطهای معنوی در ایران اسلامی میبینیم گرتهبرداری مستقیم یا غیرمستقیم معماری ایرانی اسلامی دوره صفویه بوده که خود تحت تاثیر اندیشههای حکمی سهروردی است. بسیاری از تحولات در حوزه معماری ایرانی اسلامی را توان در تناظر با اندیشههای این فیلسوف سترگ جستجو کرد. به طور مثال طلایی شدن گنبد امامان و امامزادگان نتیجه دیدگاه سهروردی در مفهومی به نام هورخش است هورخش خدای خورشید بوده و واسطهای میان عالم غیب و عالم ماده محسوب میشود که همان انسان کامل است. از آنجا که محیط و معماری، تاثیر مستقیمی بر زندگی و سبک زندگی مخاطب دارد و این تاثیر پذیری از دوران کودکی و نوجوانی آغاز میشود یکی از رهآوردهای حکمت اشراق را در حضور کودکان و نوجوانان در اماکن مبتنی بر معماری ایرانی و اسلامی میتوان دانست. به عبارت دیگر از آنجا که معماری ایرانی-اسلامی انتقال دهنده بسیاری از مفاهیم حکمی به ویژه در حکمت اشراق است. حضور در بستر اماکن مقدسه، مبتنی بر این سبک از معماری، در انس بیشتر کودکان و نوجوانان با مفاهیم عالیه حکمت اثرگذار است و از آنجا که این اثرگذاری به طور غیرمستقیم است از اهمیت دوچندانی در فرایند تعلیم و تربیت برخوردار خواهد بود.
۶- بسط و گسترش معنویت حکمی:
آنچه مسلم است بسط معنویت و معنویتگرایی در کودک و نوجوان یکی از عوامل موثر بر تقویت تفکر بنیادین عمیق و درون گرایانه در کودک و نوجوان خواهد بود. یکی از رهآوردهای مهم حکمت اشراق توجه به مسئله معنویت در مخاطب بوده که به نوعی بسترساز تربیت فلسفی و زمینه ساز برای تحقق برنامه فلسفه برای کودکان و نوجوانان است. بر این پایه استفاده از آثار نگارش یافته در حوزه حکمت اشراق که بیشتر آنها را در بیان و بنان شیخ اشراق سهروردی میتوان پیدا کرد، عنصری موثر در تربیت فلسفی کودکان و نوجوانان خواهد بود. در این میان همچنین معرفی شخصیت و زندگی سهروردی با توجه به فراز و نشیبها و زیباییهای منحصر بهفرد این الگو و زندگی از جمله دیگر فرصتهای این حکمت برای تربیت کودک و نوجوان محسوب میشود. بهرهگیری از الگو یکی از موثرترین ابزارهای تربیتی بوده که در آموزههای دینی نیز مورد توجه قرار گرفته است. گرچه رهآوردها و دستاوردهای بسیار دیگری در حکمت اشراق سهروردی قابل احصا و بیان است لیکن چون در این نوشتار به دنبال اجمال در بیان هستیم به بیان موارد فوق بسنده کرده و استخراج آن را به مطالعات پسینی مخاطبان واگذار میکنیم.