در آستانه روز خبرنگار برآن شدیم که این بار با خبرنگارانی که در کودکی و نوجوانی عضو کانون بوده اند گفت و گویی داشته باشیم و از اثرگذاری کانون در پاگذاشتن به این حرفه پرتلاش و تکاپو بدانیم
براین اساس با عضو مرکز فرهنگی هنری کانون ضیاءآباد که اکنون به عنوان شهروند خبرنگار برای صدا و سیما نیز فعالیت می کند گفت و گو کردیم
سلام.
لطفا خودتان رو برای خوانندگان ما معرفی کنید
این جانب محسن لشگری متولد 1367 متاهل دارای یک فرزندم وهم اکنون کارمند بخشداری ضیاءآباد باشم و در حال حاضر به عنوان ادمین کانال خبررسانی"ضیاءآباد"با 26.1kعضو فعالیت رسانهای می کنم.
این کانال حاوی اطلاع رسانی در بخش های مختلف و با موضوعات منطقه و گزارش های خبری، برنامه های مذهبی اجتماعی، فرهنگی، اخبار ورزشی، سیاسی، موفقیت ها و بازتاب درخواست ها و مشکلات مردمی است.
چطور با کانون آشنا شدید و چه مدت عضو کانون بودید
با توجه به اینکه زمان ساخت کانون 13 ساله بودم و از قبل خانم لشگری مربی مسئول کانون را می شناختم، ایشان مرا تشویق کردند به حضور و شرکت در فعالیتهای کانون و از زمان نوجوانی تا الان به کانون مراجعه میکنم.
چطور توانایی های خودتان رو پیدا کردید و چطور رشدشان دادید؟
من از کودکی به عکاسی علاقمند بودم. ابتدا عکاسی را از طبیعت آغاز کردم، همین رویکرد باعث شد به صورت افتخاری از هیاتهای مذهبی و برنامه های فرهنگی و اجتماعی، ورزشی خبر و گزارش تهیه کنم و در شهر به عنوان عکاس و شهروند خبرنگار فعالیت کنم .
چگونه به حرفه خبرنگاری رو آوردید و آیا آموزشهای کانون در این روند تاثیری داشت؟
مردم، کانون وخانواده نقش مهمی در تشویق من داشتند و نتایج خوب انتقال پیامهای مردمی بیشترین اثر را داشت اکنون که به عنوان شهروند خبرنگار با صدا و سیمای استان قزوین همکاری دارم، همه و همه انگیزه من شدند تا این حرفه را با همت بیشتری دنبال کنم
خواستم ابتدا با هنرعکاسی صدای مردم شهر خودم باشم برای انتقال درخواست ها و مشکلات و یا موفقیت های همشهری های خودم .....
فعالیت بحث آزاد در کانون یکی ازموثرترین روشها درتقویت فن بیان، اعتماد به نفس و خودباوری من بود که بعدها در حرفهام یاریگر من بود.
کمی درباره فراز و نشیبهای حرفه خبرنگاری برای ما بگویید
خبرنگاری و یا انعکاس خبر، از حساسیت بالایی برخوردار است. علاوه بر اهمیت داشتن صداقت در کلام وگفتار و همچنین امانت داری، گاهی با فراز نشیبهایی در خصوص انتقال و یا اانعکاس یک مشکل و یا کم کاری و.....مواجه میشوم. و اینکه افرادی هستند که از بروز مشکلات گاهی هراس دارند اتفاقا به نظر من با رعایت موازین خبری وانعکاس مشکلات و ....به حل مساله میتوان کمک شایانی کرد.
تاثیر عضویت در کانون را در موفقیتهایی که کسب کردید تا چه حد میبینید؟
فعالیتهای کانون یک نوع سرمایه گذاری بلند مدت و مفید بر روی کودکان ونوجوانان این مرز بوم می باشد که تاثیر فعالیتهای کانون به مرور زمان در کودکان و نوجوانان قابل مشاهده است.
از حال و حستان در زمانی که در کانون بودید برای ما بگویید
وفتی نوجوان بودم وارد کانون شدم، حس امنیت و اعتماد بهترین حسهای من بوده وهست و همچنین فعالیتهای کانون برای من مثل کاردستی، سفالگری و بازی های بومی جذاب بودند، همیشه در کانون زمان زود میگذشت، دوست نداشتیم به خانه برویم .
و هر بار که به کانون میآیم تمام نوجوانی من دوباره زنده میشود، مخصوصا وقتی کودکان در حال انجام کارگاه سفالگری یا باازی فوتبال دستی هستند.
از کمک و تاثیر مربیان کانون در به دست آوردن موفقیتهایتان بگویید
مربیان نقش بسیار مهمی در هدایت اعضا و مخاطبین دارند، مربیان کانون با ایفای نقش هدایتگری و تشویق و ترغیب در کشف و پرورش خلاقیت بهترین راهنما هستند.
آیا خواندن کتاب به موفقیتهای شما کمکی کرده؟ کتابهای کانون چطور؟
بله
فعالیتهایی مثل قصه گویی و یا معرفی کتاب توسط مربی باعث می شد که همان کتاب رو به امانت ببرم و در مطالعه کتاب موثر بود. اکنون درانتقال خبر و یا گفتگو و نوشتن متن خبر خودم را مدیون روخوانی و مطالعه کتاب در کانون میدانم.
چه آرزو و برنامه ای برای آینده تان دارید؟
آرزو دارم بتوانم به صورت حرفهای وارد خبرنگاری شوم و آموزشهای علمی و حرفه ای را طی کنم.
چه توصیه ای برای اعضای کانون دارید؟
توصیه من به کودکان و نوجوانان مخصوصا نوجوانان این است که از کانون و فعالیتهای کتاب محور بهره مند شوند و برای رسیدن به هدفهای خودشان تلاش کنند.
کانون بستر مناسبی است برای کشف استعداد و یادگیری مهارتهای زندگی، سپس از مربیان و مسئولان کانون درخواست دارم اعضای ارشد کانون را رها نکنند، حتما برنامه های منسجم تری برای مخاطبین داشته باشند مخصوصا برای مناطق کمتر برخوردار.
خاطره جالبی از کانون دارید که برای ما بگویید؟
یکی از خاطرات به یاد ماندنی من یک روز برفی در کانون بود که مربی کانون خانم لشگری قول داده بود اگر برف ببارد برف بازی و یا آدم برفی درست کنیم، بالاخره یک روز برف خوبی بارید، مدرسه ها تعطیلی شدند اما خوشبختانه کانون تعطیل نشده بود من رفتم چند نفر از دوستانم را بیدار کردم
آمدیم کانون خانم لشگری کانون دو ساعت مرخصی رفته بود برای کار شخصی (بانکی )، با همه بچهها رفتیم جلوی در بانک که مبادا خانم لشگری کانون نیاید، وقتی خانم لشگری از بانک بیرون آمد ما را دید گفت:اینجا چیکار می کنید و شرح دادیم...
بهترین خاطره من برف بازی در کانون بود.
در آخر لطفا اگر حرفی دارید که لازم میدانید خوانندگان ما بدانند، بفرمایید
خیلی خوشحالم که عضو کانون بودم و هستم و اینکه از همهی مربیان تشکر میکنم و همچنین از همه می خواهم که از خبرنگاران حمایت کنند.
انجام مصاحبه: نرگس لشگری.مربی مسئول مرکز فرهنگی و هنری ضیاآباد