کانون بخش مهمی از شخصیت من را ساخته است

عضو نوجوان باشگاه رویش استعدادهای برتر ادبی، از کانون به‌عنوان یکی از دلایل رشد شخصیت و کشف استعدادهای ادبی خود نام برد.

به گزارش روابط عمومی اداره‌کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کهگیلویه و بویراحمد، در آستانه برگزاری دومین اردوی باشگاه رویش استعدادهای برتر ادبی نوجوان (قاف) با عضو ادبی کانون پرورش فکری استان کهگیلویه و بویراحمد گفت و گویی ترتیب دادیم.

خودتان را معرفی بفرمایید:

فاطمه سپهر هستم، عضو مرکز فرهنگی هنری لیک از استان کهگیلویه و بویر احمد

چگونگی آشنایی و عضویت خود را در کانون برایمان توضیح دهید؟

من اولین بار در سن ۹ سالگی همراه با مدرسه به کانون آمدم و در آن زمان دیدن این چنین فضایی برای من خارق العاده بود، مکانی که کتاب و سرگرمی و خلاقیت و عشق باهم گره می خوردند، برای من نوید بخش روزهای خوبی در آینده بود، پس درست چند روز بعد از اینکه با مدرسه آمده و خودم ثبت نام کردم.

برای تو سخت‌ترین لحظه‌ی نوشتن چه زمانی است؟

خب نوشتن یک داستان همیشه چالش برانگیز ولی شیرین است، برای من نوشتن پایان داستان در اکثر اوقات سخت به نظر می‌رسد

اولین ایدهی نوشتن داستانت از کجا آمد؟

مربی عزیزم از همان ۱۰ سالگی من را با نوشتن جدی داستان آشنا کرد و اولین ایده از دل خاطراتی که از روستای مادریم داشتم،بیرون کشیده شد و روی ورق سفید کاغذ رفت.

چند سال عضو مکاتبه ای کانون هستی؟

من تقریبا ۷ سال است که عضو مکاتبه‌ای کانون هستم

معمولا چه موقع و کجا داستان مینویسی؟

من همیشه مینویسم؛هر جایی که باشم سعی میکنم حداقل یاداشت برداری کنم، بعدا یه عده‌ی داستان برای  خودم از آن ایجاد کنم، بیشتر اوقات توی مرکز قلم به دستم و با راهنمایی مربی داستان‌های کوتاه و بلند خوبی می‌نویسم.

کتاب محبوبت چیست؟

برده‌ی رقصان

الان در حال خواندن چه کتابی هستی؟

قمار باز از داستایفسکی(فکر کنم قرار کتاب محبوبم شود)

کانون چه تاثیری در زندگی شما داشته؟

شاید باور نکنید ولی کانون بخش مهمی از شخصیت من را ساخته است، آن حس انگیزه و اعتماد بنفس و عشقی که به من از گذشته تا الان میدهد، هیچ جایی نتونستم مانند آنرا پیداکنم، من بیشتر از یک مرکز به کانون نگاه میکنم و آن را خانه‌ی خود می‌دانم.من آنجا  شکوفا شدم، فهمیدم استعدادم چیست و چقدر میتوانم توانا باشم، کانون همیشه در قبل من جای داشته و دارد و برای من عزیز و دوست داشتنی است.

پیشنهاد شما به هم سن وسالان خود برای خوب زندگی کردن و ساختن آینده ی بهتر چیست؟

کتاب بخوانند، در داستان کتاب غرق شوند و بعد از آن رویاپردازی عصرگاهی داشته باشن، دانستن تاریخ، بخشی از زندگی آنها باشد، حتما پیگیر رویاها و علاقه‌هاشون باشند و از هر امکاناتی برای رسیدن به آن یا حتی مقدمه چینی برای آن دریغ نکنند؛و در آخر حتما به کانون بیایند، چون کانون خود واقعیه مارا به نمایش میگذارد، آنچیزی که همیشه دوست داشتیم که باشیم.

چطور شد که به نوشتن علاقمند شدی؟

برای منی که همیشه عاشق نوشتن و تاریخ بودم و بچه های مدرسه هر چهارشنبه با شوق و ذوق به کلماتی که روی دفتر انشای من نوشته بودند، گوش میدادن، نوشتن همیشه جالب بود اما خب در کانون با نوشتن اصولی و صحیح آشنا شدم و روز به روز بهتر نوشتم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =