به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری استان همدان، چند روزی درگیر هماهنگی و برنامهریزی برای برگزاری اردوی روایت پیشرفت کانونیاران به مناسبت روز جهانی مسجد بودیم. این اردوها با عنوان اردوهای روایت پیشرفت ویژه نوجوانان با هدف امیدآفرینی، ثروت آفرینی، آشنایی با مشاغل و تقویت هویت ملی- اسلامی هر ماه متناسب با موقعیت و اتفاق خاصی برگزار میشود.
نامهنگاریها برای حضور در مسجد جامع همدان انجام شد و دلمان میخواست که نماینده ولی فقیه استان برای اقامه نماز ظهر و عصر مثل روال هر روز حضور داشته باشند.
آیت الله شعبانی کانون و بچههای کانون را دوست دارد و هر کجا ببیند و بداند که کودک و نوجوانی عضو کانون است با او در مورد کارها و فعالیتهای کانون میپرسد البته شاید علتش هم مجاورت منزل پدری ایشان با یکی از مراکز کانون همدان است.
قرارمان میدان امام، ابتدای خیابان اکباتان کنار بانک ملی بود. کانون یاران یکی یکی آمدند؛ بعد از حضور و غیاب به سمت مسجد جامع حرکت کردیم. مسجدی بزرگ و زیبا در دل بازار همدان که از هر طرف آن کوچه بازاری منشعب شده و درهای آن به سمت بازار باز میشود و محل رفت و آمد مردم است و مردم برای نزدیکی راه از مسجد عبور میکنند تا به خیابان دیگر برسند.
مسجدی باشکوه و باستانی با کاشیکاریهای بسیار زیبا که نشان از هنر معماران ایرانی دارد و آنها با دستان هنرمند خود هنر و آیات و روایات را در هم آمیختهاند و کتیبه و کاشیهایی زیبایی را طراحی کردهاند؛ مسجدی قدیمی با گنبد، گلدسته و سنگاب که تنها نمونهای از مساجد گنبددار با قدمت تاریخی در بافت شهری همدان و در دل بازار است و در خود خاطرات و قصههایی از تاریخ و مردمان این شهر دارد و در آن اتفاقات بزرگی رخ داده است و عالمان بزرگی در آن نماز خوانده و مناجات کردهاند.
بچههای امروز از این خیابان و مسجد خاطره ندارند اما برای من و مربیان دیگر همه این مسیر خاطره بود. خاطراتی از نماز جمعههایی که در این مسجد برگزار میشد و تا مرکز تجمع برای اتفاقات و رویدادهای مهم که به همراه خانواده میآمدیم.
به مسجد رسیدیم از پلهها پایین رفتیم. وارد حیاطی با حوض بزرگ شدیم. در سایه درختان تنومند آن زنان و مردانی نشسته بودند برای لحظهای استراحت و آرامش در امنترین خانه دنیا؛ خانه خدا.
یکی از هیأت امنای مسجد ما را به سمت شبستان تابستانه مسجد که نمازها در آن برپا میشود راهنمایی کرد. شبستانی با سقفی بلند و آجرهایی به رنگ گلبهی و کرم و قرمز که محکم بغل به بغل هم نشسته بودند و این بنای عظیم را ساخته بودند.
خنک بود و دلنشین، بچهها را راهنمایی کردیم که حلقه بزنند و کنار هم بنشینند. یکی از اساتید معماری دانشگاه را دعوت کرده بودیم؛ محمد رضا عراقچیان که مثل همیشه با رویی گشاده و خندان به جمع ما پیوست. بچهها به احترامش ایستادند. با اعضا احوالپرسی کرد و با خنده گفت چرا با ورود من همه ساکت شدید، شلوغ کنید من لذت میبرم.
دخترها ریز خندیدند. از او خواستیم در مورد این روز که به نام روز مسجد نامگذاری شده و بعد قدمت مسجد صحبت کند.
عراقچیان به اتفاقی که برای مسجد القصی در ۳۱ مرداد ماه در سال ۱۳۴۸ اتفاق افتاده بود اشاره کرد و گفت: در این روز مسجدالاقصی به دست صهیونیستها به آتش کشیده بود در حالی که مساجد و هر مکان عبادی در همه ادیان مقدس بوده حرمت دارد و باید همه به آن احترام بگذارند.
وی به قدمت این مسجد اشاره و خاطرنشان کرد: قدمت مسجد جامع همدان به قرنهای اولیه اسلام میرسد. ساختمان اولیه این مسجد مربوط به اوایل ورود اسلام در ایران است.
این استاد دانشگاه افزود: در سالهای قبل به این مسجد جامع، مسجد عتیق و مسجد اعظم نیز میگفتند. قدمت ساختمان مسجد به دروان قاجار، زمان حکومت فتحعلیشاه یا محمد شاه قاجار بازمیگردد.
وی ادامه داد: این مسجد در دورانهای گوناگون بازسازی شده، اما بیشتر این بازسازیها در زمان قاجار انجام شده است که به گفته حسینبن محمدتقی، معروف به (عندلیب)، این مسجد ساختمان قدیمیتری داشته است، اما سالها بعد تعدادی از شبستانهای آن را بازسازی کردهاند.
عراقچیان تصریح کرد: برای تخمین تاریخ ساخت بنای مسجد جامع دو کتیبه در حاشیه نمای بیرونی سنگاب دهلیز غربی این مسجد، که دورتا دور آنها ابیاتی به خط زیبای نستعلیق کنده کاری شده است، وجود دارد.
وی در ادامه به کارکردهای عبادی،اجتماعی و فرهنگی مساجد خصوصا مسجد جامع اشاره و اظهار کرد: این مسجد در دل تاریخ اتفاقات زیادی را دیده و افراد بزرگی در آن نماز جماعت برپا کردهاند و محل تجمع برای کارهای مهم شهر بوده است.
سپس به نقش امام جماعت در مسجد اشاره و بیان کرد: همدان در زمان قبل و بعد از انقلاب میزبان شخصیتی بزرگ و مورد امام بود که از زمان حضورش در همدان تا لحظه شهادتش باعث خیر و برکت برای مردم شهر بود.
وی با معرفی شخصیت وارسته شهید محراب، شهید آیت الله مدنی گوشزد کرد: این شهید والامقام ارتباط بسیار خوبی با کودکان و نوجوانان داشت و از بودن در کنار آنها لذت میبرد و بسیار به نشاط و شادی بچهها اهمیت میداد.
این استاد دانشگاه گفت: شما نوجوانان باید تاریخ شهر خود، بزرگانی که در این شهر بودهاند و اماکن تاریخی شهر با خوب مطالعه کنید و اطلاعات جامع و کاملی از شهر و دیار خود داشته باشید و شهرمان به به همه معرفی کنید.
وی در ادامه صحبتهای خود کتاب آقا سید اسدالله که کتابی جیبی در قالب خاطرات جمع آوری شده از دوستان و نزدیکان شهید مدنی است معرفی کرد. این کتاب اهدایی موسسه شهید مدنی به کانونیاران بود که در این روز به آنها اهدا شد.
در ادامه اعضا به همراه این استاد دانشگاه به بازدید از مسجد پرداخته و عراقچیان توضیحاتی را در مورد معماری به اعضا داد.
حال نوبت ساخت کاردستی بود. اعضا وارد شبستان شدند. نوبت معرفی کتاب "بزرگترین دختر عالم "توسط یکی از کانون یاران مرکز 3 همدان، یاسمن زهرا مطهری زاده رسید که با توجه به ایام اربعین بود. یاسمن در مورد کتاب و حضرت رقیه برای اعضا مطالبی از کتاب را خواند.
بعد از معرفی کتاب به آنها فوم و کاغذ آبی و زرد به همراه کامواهایی که از آنها مهرههای چوبی رنگی آویزان بود داده شد.
اعظم کیانی، کارشناس مسئول کانون نحوه درست کردن کاردستی شمسه را آموزش داد و بچهها با دقت گوش دادند و بعد از دادن قیچی و چسب مشغول شدند. در وسط هر کدام از شمسهها حدیثی از نماز حک چاپ شده بود.
بعد از اینکه ساخت کاردستی تمام شد و خبرنگار صدا و سیما که از لحظه شروع در کنار ما بود از بچهها گفت و گو گرفت. گواهی شرکت در اردو و یک جلد کتاب " آقا سید اسدااله" به آنها اهدا شد و بعد همه در کنار هم عکس یادگاری گرفتند.
ساعت 12 ظهر بود مدیرکل کانون به ما ملحق شد بچهها دورش را گرفتند و اعتراض کردند که چرا دیر آمدید. در پاسخ به آنها گفت: جلسه بودم اما خودم را به برنامه رساندم حالا بیایید کنار هم کتاب بخوانیم. کتاب آقا سید اسدالله را ورق زدند و هر کس یک صفحه از کتاب را خواند.
کم کم جمعیت شبستان برای اقامه نماز ظهر زیاد میشد بچهها خودشان را برای نماز آماده کردند جانمازها باز شد و پهن بر روی فرش مسجد و چادرهای گلدارشان را به سر کردند. صف نماز تشکیل شد.
صدای اذان در مسجد طنین انداز شد. صفها را مرتب کردند و همه منتظر اقامه نماز بودند. صدای آیت الله شعبانی، نماینده ولی فقیه استان همدان به گوش رسید. اذان و اقامه را قرائت کرد. تکبیر برای اقامه نماز گفته شد. همه شانه به شانه هم ایستادند. نماز خوانده شد.
بعد از پایان نماز زیارت عاشورا قرائت شد بچهها برای گرفتن عکس یادگاری و گپ و گفتی با آیت الله شعبانی به حیاط رفتند و جلوی شبستان محل خروج امام جمعه همدان منتظر ایستادند.
آیت الله خندان خارج شد و با بچهها حال و احوال کرد و بعد آزام غفوریمحب یکی دیگر از کانونیاران با صدای دلنشینش به معرفی کانون و برنامه امروز اشاره کرد و یک جلد از کتاب آقا سید اسدالله، یک کاردستی شمسه و جانمازی که از دست سازههای اربعین بود اهدا کرد.
در پایان همه در کنار یکدیگر عکس یادگاری گرفتند و اردوی روایت پیشرفت این بار در دل مسجد عتیق همدان در گرماگرم آخرین روز مرداد ماه با حس و حالی خوب به پایان رسید.