به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه، به بهانه برگزاری باشگاه ادبی قاف در کشور، عضو نوجوان کانون کرمانشاه از قاف نوشت.
نوشتن را از مادرم دارم که یادم داد روزهایم را تا دفتر خاطراتم بکشم و واژههایم را با خطی گرهخورده کنار هم بچینم.
اما شعر را به صورت حرفهای از سال ۱۴۰۰ شروع کردم. درگارگاه شعر مقدماتی آقای غلامی حرفهایم را روی وزن چیدم و در کارگاه شعر پیشرفته شعرهای سپید سرودم و توانستهام چند مقام برای شعر کسب کنم. بعدترها هم آنقدر نوشتیم که کتاب «ما سی» متولد شد.
کانون برای من مردیست با موهای فر و زنیست با مانتو شلوار و مقنعه که زندگی را، دوست داشتن را و بودن را یادمان میدهند.
کانون برای من نقاشیهایی است که کشیدهام، کتابهاییاست که خواندهام و دوستانیاست که دوستشان دارم.
قاف جشنوارهای با اردوی چهار روزه که به هر روزش دوخته شده تجربههای تازه، دوستان جدید و خاطرههای بامزه! قاف برای من شروع شد از فراخوانی که خانم خوشطبع برایم فرستاد و سه اثری که من تحویل مربیام دادم. در قاف اساتید و کارگاههای حرفهای داشتیم اما انتظارمان کمی فراتر از چیزی بود که رقم خورد.
اگر اردوی قاف در روزهای نزدیک به اربعین برگزار نمیشد و اگر کارگاهها تعاملی بود به جای تجربههای سخت، خاطرههای خوب بیشتری میماند...
روبینا محمودی عضو نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه