به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه، به بهانه هفته کتاب، با مسعود میاور مربی مسئول مرکز شماره ۳ اسلامآباد غرب که آثار بسیاری در رابطه با کتاب و کتابخوانی دارد؛ گفتگو شد.
مسئول مرکز شماره ۳ اسلامآباد غرب در معرفی خود گفت: مسعود میاور هستم مربی مسئول مرکز شماره ۳ اسلامآباد غرب، از کلاس سوم ابتدایی وارد دنیای هنرهای تجسمی شدم. در کنار درس و مدرسهام و از آن زمان تاکنون در دنیای هنر زندگی میکنم. ابتدا با نقاشی و طراحی و بعد به حجم و مجسمهسازی روی آوردم. هماکنون طراحی، نقاشی و مجسمهسازی جزء فعالیتهای روزمره من در ساعات غیر اداری میباشد.
آثار من شامل مجسمههای ریز و درشت، مجسمههای کوچک رومیزی، مجسمههای بزرگ نصب شده در شهر می باشد، همچنین خلق آثار نقاشی در ابعاد مختلف و با موضوعهای که در زمان اجرا آنها را جز نیاز دیدم خلق کردم. طراحی نیز کار هر روز و هر شب من میباشد. از دیگر فعالیتهای هنریم تابلوهای نقش برجسته با موضوعات مختلف، سفالگری، هنرهای چوب(مجسمه و منبت چوب) کارهای چرمی و هنرهای سنتی(صنایع دستی) میباشد.
وی در خصوص آثار هنری خود در زمینه کتاب و کتابخوانی، توضیح داد: یکی از موضوعهایی که در مجسمهها معمولاً علاقه زیادی به انجام آن دارم ساخت مجسمه و المانهایی با موضوع کتاب و کتابخوانی است. شاید به این دلیل باشد که در محل کارم که مرکز کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان میباشد معمولاً بچهها و خودم هر روز در آنجا به فعالیتهای کتاب محور مانند کتابخوانی، معرفی کتاب، بحث، نقد کتاب و قصه گویی میپردازیم.
میاور اهمیت مطالعه را اینگونه تشریح کرد: در مورد مطالعه و تاثیر آن میتوان گفت که یکی از مهمترین فعالیتهایی است که میتوان تاثیرات مثبت زیادی بر زندگی فردی و اجتماعی داشته باشد. مطالعه به ما کمک میکند تا اطلاعات جدید را کسب نماییم و از جهان پیرامونمان درک بهتری داشته باشیم. همچنین خلاقیت و قدرت تفکر انتقادی ما را افزایش دهد و ما را به افراد متفکر و خلاق تبدیل کند. از دیگر فعالیتهای مطالعهمحور و خواندن کتاب میتوان به افزایش مهارتهای زبانی و نوشتاری اشاره کرد که دامنه واژگان ما را گسترش میدهد. کاهش استرس، اضطراب و همچنین همدلی و درک احساس دیگران از دیگر اهمیتهای مطالعه میباشد.
این هنرمند کانون کرمانشاه نحوه آشنایی خود با کانون را شرح داد و افزود: از سال سوم ابتدایی عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اسلامآباد شدم که تنها مرکز کانون در شهرستان و در محله شهریارشهر بود. مربیهای من در کانون آقای کاظم میرزایی، خانم حیدریان و خانم درخشان بودند و تا دوره راهنمایی بهصورت مستمر عضو کانون بودم و این فضا روی ذهن من تاثیر زیادی گذاشت. خواهر بزرگترم قبل از من عضو کانون شده بود و دلیل عضو شدنم خواهرم بود.
بعد از گذراندن دوره راهنمایی و وارد شدن به دبیرستان ارتباطم با کانون کم شد تا اینکه خواهرم (شیرین میاور) در کانون پرورش فکری کودکان استخدام و به عنوان مربی فرهنگی مشغول به کار شد و همین باعث شد که من دوباره با کانون ارتباط بیشتری برقرار نمایم. در سال ۱۳۸۸ به عنوان مربی پاره وقت در کانون استخدام شدم شاید دلیل جذب من در کانون ارتباطی بود که از دوره ابتدایی با این مکان داشتم. در ابتدا در مرکز شماره ۱ کانون اسلام آباد و بعد در مرکز شماره ۲ و مرکز سرمست مربی پاره وقت هنری بودم. بعد از ۳ سال به مربی فرهنگی تغییر پست دادم و در شهرستانهای دالاهو و گیلانغرب به عنوان مسئول مرکز حضور داشتم و هماکنون در شهرستان اسلام آباد مسئول مرکز شماره ۳ میباشم.
مسعود میاور در مورد راههای ایجاد تفکر در اعضا بیان کرد: به نظرم تشویق بچهها به فکر کردن به صورت غیر مستقیم میتواند کمک بزرگی در حق آنها باشد چرا که اگر بچهها یاد بگیرند فکر کنند و برای مسائل راهحل خاص خود را بیابند در آینده انسانهای موفقی خواهند شد. حالا منظور من این نیست که حتماً از راه کتاب خواندن این تشویق به فکر کردن عملی شود بلکه در هر کاری میتوان رگههای فکر کردن را دید و از طریق آن به صورت غیر مستقیم آن را در کودکان و نوجوانان ایجاد کرد.
وی با بیان خاطرهای، نحوه ایجاد انگیزه در مخاطبان را موثر دانست و بیان داشت: خواهرم دو سال از من بزرگتر بود و او که کلاس اول ابتدایی بود به مدرسه میرفت کتاب و دفتر و مداد رنگی داشت و گاهی یواشکی میرفتم و روی جلد کتاب و داخل دفتر او نقاشی میکشیدم که این کار باعث ناراحتی او میشد و با من دعوا میکرد که چرا این کار را کردم. تا اینکه دختر عمهام از این موضوع باخبر شد و گفت کتابهای خواهر تو خراب نکن من یک برگه به تو میدهم نقاشی بکش تا آن را برای تلویزیون بفرستیم.
در آن سالها بچهها نقاشی برای برنامه کودک میفرستادند و در تلویزیون نقاشیها پخش میشد و من نیز نقاشی از یک ماشین کشیدم به دختر عمهام دادم که در تهران زندگی میکرد و تحصیل کرده بود او هم نقاشی من را به آدرس روابط عمومی تلویزیون ارسال کرده بود و من ندیدم در تلویزیون نقاشیم پخش شود اما همین کار باعث شد که روی من تاثیر بگذارد و همین آغاز من به دنیای شگفت انگیز هنر بود و برای همین است میگویم تشویق کودکان و نوجوانان در زمان مناسب میتواند مسیر آنها را به درستی در زندگی تغییر دهد.
وی ادامه داد: به عقیده من موفقیت این است که هنرمند اگر اثری را خلق میکند مردم به عنوان مخاطب با آن ارتباط برقرار نمایند و مورد رضایت آنها باشد. اگر این مهم اتفاق بیفتد یعنی هنرمند در مسیر خود موفق بوده است. در این سالها که فعالیت داشتم کم یا زیاد مورد لطف نگاه پرمهر مردم قرار گرفتم و به همین خاطر خودم را به عنوان عضو کوچکی از جامعه هنرمندان موفق میدانم. اما اگر موفقیت را شرکت در جشنواره و کسب مقام و تجربه بدانیم بله در این زمینه نیز فعالیتهایی داشتم، حضور در جشنوارههای معتبر فرهنگی، هنری در سطح کشور و خارج از کشور و داوری مسابقات مختلف هنری در داخل استان و برپایی نمایشگاههای مختلف هنری در سطح استان و کشور.
این هنرمند توانمند در مورد آثارش افزود: در آثاری که تاکنون خلق کردم از ابزار و مصالحی که در دسترس بوده استفاده کردم و بیشتر تکنیک آثارم متکی بر همین موضوع است. برای نمونه اگر در دامان طبیعت بودم برای خلق یک اثر وسیلهای در دسترس نبوده از زغال استفاده کردم همین نوع نگاه باعث شده که آثار با مصالح و تکنیکهای مختلف خلق کنم که تنوع آنها زیاد است.
در آثارم مسائلی که دغدغه اجتماعی آنها بیشتر بوده است همواره در اولویت قرار دادم. برای نمونه توجه به طبیعت و ورزش منجر به شکلگیری دو مجسمه بلوط و کوهنورد در اسلام آباد شده است و با همت شهرداری این دو مجسمه در داخل شهر اسلام آباد نصب شده است. در مورد سبک کارهایی که انجام دادم میتوان گفت که هم کارهای واقعی و هم کارهای انتزاعی مورد نظر بوده است و نمیتوان گفت کدام یک بیشتر و پررنگتر از دیگری است. در کارهای انتزاعی بیشتر نگاه مفهومی مد نظرم بوده است و خلق آثار با توجه به شناخت نسبی مکاتب و سبکهای هنری به وجود آمده است.