از قصه برای ساختن آینده روشن نسل‌ها بهره ببریم

در آستانه برگزاری مرحله سراسری بیست و ششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی کانون در قزوین با داوران این رویداد به گفت و گو نشستیم.

- لطفا خودتان را برای خوانندگان ما بیشتر معرفی کنید

حسین قربانزاده خیاوی هستم. مربی داستان‌نویسی مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تبریز.

نویسنده کودک و نوجوان

-درباره قصه‌گویی و جشنواره قصه‌گویی برای‌مان بگویید

جشنواره قصه‌گویی بزرگترین همایش این هنر قدیمی و تاثیرگذار در کشور است که هر ساله تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان در کنار آن‌ها مربیان کانون و والدین و پدربزرگ، مادربزرگ‌ها را دور هم جمع می‌کند. این جشنواره توانایی دارد هنر قصه‌گویی را به زندگی ماشینی امروز وارد و نهادینه کند و تاکنون توانسته شمع قصه‌گویی را روشن نگه دارد.

جشنوارهٔ قصه‌گویی یکی از ارزشمندترین برنامه‌های کانون پرورش فکریست که امیدوارم روز به روز ریشه‌هایش عمیق و شاخه‌هایش گسترده و سرسبز شود.

-در کودکی چه کسانی برای شما قصه گفته اند

پدربزرگم قصه‌گوی ماهری بود. زمستان‌ها زیر کرسی برایمان قصه می‌گفت. قصه‌های طولانی را جاهایی قطع و به فرصت بعد موکول می‌کرد که نفس در سینه‌هایمان حبس می‌شد و به التماس می‌افتادیم تا ادامه بدهد. از آن دوران کودکی و نوجوانی قصهٔ «اینه دیش» (دندان سوزنی) و «دانیشان بیین» (جمجمه سخنگو) بیشتر یادم مانده. دختر دندان سوزنی که خون همبازی‌هایش را می‌مکید و به نوعی خون‌آشام بود و جمجمه‌ای که از کوه قل می‌خورد و پایین می‌آمد و می‌خواند؛ «چهل خون ریخته‌ام، چهل و یک خون هم خواهم ریخت.»

این دو قصه که اولی تا حدودی ترسناک هم بود هنوز یادم مانده است.

- جایگاه قصه‌گویی را در نشاط اجتماعی تا چه حد موثر می‌بینید؟

قصه نیاز ضروری بشر است. در دنیا هیچ‌کس نیست که با قصه و قصه‌گویی بیگانه باشد و از آن لذت نبرد. ما هر روز چندین قصه کوتاه و بلند می‌شنویم، بنوعی زندگی بشر بدون قصه پیش نمی‌رود و انسان بدون قصه تاب‌آوری لازم را نخواهد داشت. حتی اگر انسان در یک اتاق محبوس باشد باز خودش قصه‌هایی را در ذهن مرور می‌کند، در واقع برای تحمل شرایط برای خودش قصه می‌گوید. این‌که گفتم در روز بارهای بار قصه می‌شنویم همان خاطره‌ها، زیسته‌ها و شنیده‌ها هستند که در قالب قصه و روایت می‌شنویم، پس ما همواره قصه می‌گوییم و می‌شنویم چرا که برای تاثیرگذاری، آموختن و آموزش دادن به آن احتیاج داریم. قصه آبادگر است، نوعی تربیت ماندگار است چون غیرمستقیم است و تاثیرگذار.

- چه تفاوتی بین خواندن قصه از روی کتاب با قصه‌گویی کانونی قایل هستید؟ کدام را موثرتر می‌دانید؟

قصه‌خوانی هنر نیست اما قصه‌گویی هنر است. مسلما هر آموزه‌ای با زبان هنر ماندگار است. خوانش کتاب یا یک متن نیازمند تسلط به متن و لحن و بیان مناسب و خوشایند است اما قصه‌گویی تسلط به متن و لحن و بیان نیکو را می‌طلبد در کنار چند توانایی و تخصص دیگر، پس مسلم است هم ظریف‌تر است هم ماندگارتر.

- و حرف آخر به انتخاب شما...

بسیاری عقیده دارند در عصر دیجیتال دیگر نیازی به قصه‌ و قصه‌گویی کلاسیک نیست اما باور دارم که طول عمر قصه به درازای عمر بشر است. بشر بدون قصه را نمی‌توانم تصور کنم، قصه شاید از زیر کرسی به دور میز و روی مبل منتقل شود و ابزار، حرکت، بازی و تصویر بر آن راه یابد که لازمهٔ زمان است اما هرگز فراموش نمی‌شود چرا که انسان با قصه زنده است. عوض شدن شکل ارائه، فرم بیان، زمان و نحوهٔ اجرا شاید با توجه به نیاز مخاطب متحول شود اما قصه هم‌چنان قدرتمند حضور دارد. فیلم‌سینمایی هم قصه است و حتم دارم در آینده راه‌هایی متنوع دیگری برای بیان قصه‌ها خلق خواهد شد که نشان از زنده و پویا بودن این هنر دارد. باید قدر داشته‌هایمان را بدانیم و قصه‌گویی را ارج نهیم. در کشورهای پیشرفته هنوز نیاز به قصه و قصه‌گویی گسترده است و بخش اعظم تربیت را بر دوش گرفته، قصه‌گویی برای بیماری که می‌رود به اتاق عمل، قصه‌گویی برای کودکی که مشکل ویژه دارد و مثل دارو تجویز می‌شود. شایسته است از این هنر برای ساختن آینده روشن نسل‌ها بهره ببریم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 0 =