دارابی از خاطرهای خاص در جشنوارههای گذشته قصهگویی گفت: یک سال این جشنواره در شیراز برگزار شد و در آن سال، هم من در بخش مربیان و هم مادرم در بخش مادربزرگها و پدربزرگها برگزیده شدیم. این اتفاق برای ما بسیار خاص بود.» پس از آن، من به بخش کارشناسی و فعالیت در جشنواره وارد شدم و مسئولیت دبیرخانه را سالها بر عهده داشتم.
دارابی با اشاره به تجربههای خود در داخل و خارج از کانون پرورش فکری و فعالیتهای خود در جشنواره، گفت: «تحصیلات من در حوزه قصهگویی محدود به کانون نبوده و در کارگاههای داخلی و خارجی، هم به صورت برخط و هم حضوری، شرکت کردهام تا بتوانم در جامعه قصهگویی مفید باشم.»
وی با بیان اینکه سالیان گذشته مستقیماً مسئول برگزاری جشنواره بوده، با گروهها و معاونان مختلف همکاری داشتم، ادامه داد: «هر مدیر جدیدی که میآید، سیاستها را تغییر میدهد، اما اصل ترویج قصهگویی از اولین دوره جشنواره تاکنون ثابت مانده است.»
دارابی افزود که تغییرات سیاستی بر اساس نیاز مخاطب بهروز است؛ مثلاً یک سال تمرکز بر قصههای فولکلور، سالی دیگر حضور نوجوانان و امسال «مردمیسازی قصهگویی» محور اصلی بوده است.
دارابی با بیان اینکه جشنواره امسال موفق بوده است گفت: «سالن جشنواره مملو از مردم عادی بود که برای شنیدن قصه آمده بودند. این دوره تعداد شرکتکنندگان نزدیک به ۳۴ هزار نفر رسیده بود. این نشان میدهد سیاست مردمیسازی موفق بوده است اما هنوز تا نقطه ایدهآل فاصله داریم.»
قصهگویی؛ رسانهای فراتر از ابزار
دارابی قصهگویی را یک رسانه دانست و گفت: «قصهگویی مادر همه هنرهاست. هر هنری نیاز به روایت دارد.»
وی از افزودن ۱۳ بخش تخصصی به جشنواره امسال خبر داد و گفت: «این تنوع، شرکتکنندگان را افزایش داده است.»
وی از نگرانی خود درباره بخشهای جدیدی مثل «قصهگویی مدرن» یا «تعاملی» گفت: «باید پیش از ورود به رقابت، چارچوب مشخصی برای آنها تعریف شود تا آزمون و خطا روی صحنه انجام نشود و به مدل تبدیل نشود.»
دارابی با اشاره به اضافه شدن بخش «قصههای غزه» به شکل ویژه در جشنواره امسال گفت: «قصهگویی زنده است و با واقعیتهای روز جهان پیش میرود. زبان نرم قصه میتواند فریاد کودکان جنگزده را به گوش جهانیان برساند.»
چراغ قصهگویی روشن بماند
دارابی در پایان گفت: «مهم نیست جشنواره در کجا برگزار شود یا مسئول آن کیست؛ مهم این است که چراغ قصهگویی در ایران روشن بماند. قصهگویی یک جریان فرهنگی است که نیمی از سال مردم را درگیر میکند تا به صحنه پایانی برسد. این هنر نیازمند عشق و مهربانی است، نه صرفاً تخصص.»
او همچنین از تبدیل شدن قصهگویی به یک شغل برای برخی افراد سخن گفت و ادامه داد: «امروز قصهگویی برای برخی به یک شغل تبدیل شده است. من در شهرها و کشورهای مختلف روی صحنه قصه میگویم، در دانشگاهها تدریس میکنم، و کارگاههای متعدد برگزار میکنم. صدها نفر مانند من این مسیر را طی میکنند.»
الهام دارابی با تاکید بر اهمیت قصهگویی در فرهنگ و هنر ایران، امیدوار است این هنر اصیل همچنان پویا و زنده باقی بماند.
یادداشت: محدثه میرجلیلی